📚📚#داستانپندآموز 📚📚
پدری به پسر خردسالش یک بطری کوچک که داخل آن یک عدد پرتقال بزرگ بود داد!!!
کودک با تعجب درون بطری را نگاه میکرد و با خود میگفت: پرتقال به این بزرگی چطوری داخل این بطری کوچک رفته؟
کودک خیلی تلاش کرد تا پرتقال را از بطری خارج کند اما بی فایده بود!
سپس کودک از پدرش پرسید: چه جوری این پرتقال بزرگ داخل بطری رفته؟
آخه دهنه این بطری خیلی کوچیکه!
پدر ، پسر را به باغ برد و یک بطری خالی کوچک را به یکی از شاخه های درخت پرتقال بست . سپس یکی از شکوفه های کوچک پرتقال را درون بطری گذاشت
روزها سپری شد و شکوفه، تبدیل به یک پرتقال بزرگ شد تا جایی که امکان خروج از بطری غیر ممکن شده بود...
. بعد از مشاهده این موضوع، کودک راز پرتقال را فهمید و جایی برای تعجب نمانده بود. پدر رو به پسر کرد و گفت:
👈چیزی که امروز مشاهده کردی همان دین است
👌 اگر از خردسالی بذر اعتقادات دینی را درون ذهن کودک بکاریم در هنگام بزرگی خارج کردنش خیلی سخت میشود.
👌دقیقا مثل این پرتقال که خارج کردنش محال است 👈مگر اینکه شیشه را بشکنیم و از بین ببریم.
حضرت علی(رض) میفرماید: «صفحه دل کودک همچون زمین مستعدی است که هیچ گیاهی در آن نروییده و آماده هر نوع بذرافشانی است»
📚🌺#داستانهایجالبوجذاب🌺📚
@Delkadeh_313