#روایت
امام صادق _علیه السلام_
گناهانی که توبه کردی و وقتی یادت می آید، از خدا شرم میکنی؛ خدا آن گناه را حتی از یاد و ذهن فرشته اعمال هم پاک میکند و به نیکی تبدیلش میسازد.
@Delkadeh_313
#روایت
امیرالمومنین علی علیهالسللم
هرگاه سختى به اوج خود رسد،
نزديكترين زمان به گشايش است
به نقل از غررالحکم، حدیث ۳۰۳۵
@Delkadeh_313
#روایت
به نقل از امام جواد _علیهالسلام_:
ملاقات و ديدار با دوستان و برادران [خوب]، سبب صفاى دل و نورانيّت آن مىگردد و موجب شكوفایى #عقل و درايت خواهد گشت؛ گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد.
بیا اینجا👇👇👇👇
💖💖💖💖💖💖
https://eitaa.com/joinchat/4269604865C0c65b3c535
#روایت
مفضل میگويد: محضر امام صادق(عليهالسلام) رسيدم و از مشكلاتِ زندگی شكايت كردم.
امام به كنيز دستور داد كيسهای كه چهارصد دِرهَم در آن بود، به من بدهد و فرمود: با اين پول، زندگیات را سامان بده.
عرض كردم: فدايت شوم! منظورم از شرحِ حال، اين بود كه در حقِ من دعا كنید..
امام صادق فرمودند: بسيار خوب، دعا هم میكنم.
و در آخر فرمودند: مفضل! از بازگو كردن شرح حالِ خود برای مردم پرهيز كن.
اگر چنين نكنی نزد مردم (کم کم) ذليل و خوار میشوی!
بنابراين برای دوری از ذلت و (خواری)، درد و دلت را هرگز به كسی نگو.
📖 بحار/ج۴۷/ص۳۴
https://eitaa.com/Delkadeh_313
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📣 #روایت | سعیدِ خمینی، عبداللهِ سیدقائد
🖼 در حاشیهی عیادت فرزندان رهبر انقلاب به نمایندگی از ایشان، از مجروحان لبنانی و رزمندگان مقاومت که برای درمان به ایران اعزام شدهاند
🔹️همین چند دقیقه قبل فهمیده ملاقاتکنندهاش فرزندِ رهبر انقلاب اسلامی و بهقول خودشان سیدقائد است. به احترامش نیمخیز شده روی تخت. دو دست توی پانسمان با انگشتانی قطع شده و چشمهای عمل و پانسمان شده و سر و صورتی پر از زخم و بخیه. هیچ جا را نمیبیند. فقط از جهت صدا میتواند مکان مخاطب را تشخیص دهد.
🔹️همسر جوانش هم کنار تخت ایستاده. کاملا در قواره یک زوج شیعهی لبنانی! حاج آقا که میرسد با همان چشم و پلکهای بخیه و پانسمان شده بغضش میترکد. در پاسخ حاج آقا که از احوال و زخمهایش میپرسد میگوید: «فدای سر شما! نگران نباشید!»
🔹️همسرش ایستاده کنار تخت. اشک میریزد. قفل کردهام. آن از زهرای ۵ ساله و هادیِ ۱۱ساله و الباقی بچههایی که در خردسالی زخم صهیون به تنشان نشسته و این هم از بزرگترهایشان و عبدالله ۳۲ ساله و همسرش.
🔹️عبدالله دارد با گریهای که معلوم نیست اشکهایش باید چطور از لای زخمها، بخیهها و پانسمانها راهشان را باز کنند ادامه میدهد: «به سیدقائد بگویید درست است که ما عزیز از دست دادهایم (منظورش سیدحسن نصرالله است) اما سایهی عزیزتر هست هنوز! به سید قائد بگویید یک سپاه در لبنان دارد که منتظر دستور اوست.»
🔹️حاج آقا میگوید به امر آقا راهی شدهاند تا جویای احوال او و بقیه رزمندگان شوند. بعد هم هدیهای که از طرف آقاست را به همسر عبدالله میدهد. عبدالله اما گوشش به این حرفا نیست و تند تند با گریه دارد حرفهایش را میزند: «به سید قائد بگویید نگران ما نباشد. از طرف من حتما ببوسیدش! بگویید سربازش سلام رساند!»
🔹️حاج آقا خطاب به همسر عبدالله، جویای رسیدگی از آنها میشوند و اینکه اگر مشکلی هست حتما بگویند. زن محجوبانه از همه چیز تشکر میکند و از رسیدگی کادر درمان. مترجم ترجمه میکند که زن جوان یکهو میپرد توی صحبتها: «فقط یک درخواست دارم!» همه گوش تیز میکنند: «سلام من را هم به سیدقائد برسانید!»
🔹️سرم را میگیرم سمت پنجره تا بغض خفت شده بیخ گلویم رها شود. جای سالم توی صورت پر از بخیهی عبدالله نیست. حاج آقا کنار گوشش میگوید: «الان به خدا خیلی نزدیکی، برای ما دعا کن!» عبدالله اشک میریزد و با چشمهای بسته حرفهایش را میزند.
🔹️پرتاب میشوم به سکانسهای از کرخه تا راین و سعید، رزمندهی ایرانی که بعد از بهبود چشمانش با شنیدن یاد و نام امام اشک میریخت. در پاسخ به اینکه گریه برای چشمهایش ضرر دارد میگفت بگویید بدوزندشان. سعید نمیدانست عبدالله با چشمهای دوخته شده هم گریه میکند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از تحلیل و تبیین
🎤 #روایت | ماجرای تقابل صریح شهید صیاد با بنیصدر درباره امنیت کردستان
👈 روایتی از بیاعتنایی شهید صیاد به درجههای دنیایی در قبال بیان حقیقت
🔹 ...صیاد شیرازی خود نیز دربند مدرج شدن نبود؛ حتی وقتی که پس از انقلاب اسلامی، دو درجه یکجا به او اعطا شد تا با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور منصوب شود، رفتاری تاریخی داشت که گواهی بر این مدعاست.
در این هنگام وقتی به تهران فراخوانده میشود تا از وضع امنیت کردستان به بنیصدر به عنوان رئیسجمهور و فرمانده کل قوای وقت گزارش بدهد، برای حفظ موقعیت خود از بیان حقیقت فروگذار نمیکند
🔹 «نامه آمده بود که فرمانده قرارگاه غرب صیادشیرازی و رئیس ستادش در این جلسه شرکت کنند. [...] گوش تا گوش، دور یک میز بزرگ، مشاورین بنیصدر نشستند. این صحنه هیچ وقت از یادم نمیرود. شروع کردند به بدگویی. تک تک گزارش دادند. [...] سپس بنیصدر گفت: ببینیم خود آقای صیاد شیرازی چه میگوید. دلم از این جلسه خون بود. دلم غم گرفته بود، از این ترکیبی که داشتند و حرفهایی که میزدند. اصلا بعضی موقعها آدم دفاع هم نمیتواند بکند، آنقدر مسأله روشن و واضح است و می بیند طرف مقابلش پرت و منحرف است که میبُرد.
🔹 آنجا بود که من از این آدم بریدم. [...] اول دعای امام زمان (عج) را خواندم. بعد گفتم: آقای رئیس جمهور، عذر میخواهم که این صحبت را میکنم. در جلسهای به این اهمیت که برای امنیت جمهوری اسلامی تشکیل میشود و در آن یک بسم الله گفته نشود، یک آیه قرآن تلاوت نشود، من آنقدر این جلسه را آلوده و ناپاک میبینم که فکر می کنم تمام وجودم آلوده شده است. چارهای ندارم جز اینکه از اینجا بروم قم، زیارتی بکنم و در آنجا احساس بکنم که تزکیه شدهام. [...].
🔹 بنیصدر از قیافه و چهره ما همانی را که میگفتیم، میدید. غیر از آن نبود و خودش باعث شده بود که پردهها دریده شود و من با رئیس جمهور مملکت اینگونه حرف بزنم.» او سپس دوازده موردی که در پاسخ نوشته بود را جواب میدهد. «جلوی همه، اقرار کرد و گفت: من تازه فهمیدم لجستیک یعنی چه. بعد از صحبتهایی که من کردم، دیگر هیچ کس بالای آن صحبت نکرد. جلسه حدود چهار ساعت طول کشید. بعد هم آمدم به طرف قم برای زیارت. من به طرف سقوط ظاهری از نظر مسؤولیت و نقش در عملیات و جبهه میرفتم. چیزی هم طول نکشید».
🔹 کمی بعدتر او را همراه با دو درجه تنزل درجه عزل کردند و سرهنگ هوشنگ عطاریان را به جای او منصوب کردند، همان کسی که بعداً به دلیل عضویت در سازمان مخفی حزب توده و جاسوسی اعدام شد. او نه تنها با از دست دادن درجه دلسرد نشد، بلکه به جمع فرماندهان سپاه پیوست و تا زمان عزل بنیصدر، مخلصانه به وظیفه خود پرداخت...
🗓 انتشار به مناسبت سالگرد اعطای درجه سپهبدی شهید صیاد شیرازی
🔍 متن کامل گزارش «درس و عبرت» را از اینجا بخوانید 👇
khl.ink/f/59984
48.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
⁉️هماهنگی دیپلماسی و میدان؟
▪️#روایت ۶ | پاسخ به پرسشهای اساسی جنگ تحمیلی رژیم صهیونی و آمریکا علیه ایران
◾️▫️◾️
🔹رابطه میدان و دیپلماسی چگونه باید باشد؟
🔸آیا هماهنگی لازم بین میدان و دیپلماسی وجود دارد؟
🔹اصالت با کدام است؟ میدان یا دیپلماسی؟
👤دکتر یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه به این پرسش پاسخ داده است.
#وعده_صادق
#مرگ_بر_آمریکا | #مرگ_بر_اسرائیل
https://eitaa.com/Delkadeh_313