#خاطرات_شـهید
یـہ روز داشتیم با ماشیـن تـو خیابون مےرفتیـم سر یـہ چراغ قرمز پیرمـرد گل فروشـے با یـہ ڪالسڪه ایستاده بود #منوچـہر داشت از برنامـہ ها و ڪارایـے ڪـہ داشتیم مےگفت ولـے مـن حواسـم بـہ پیرمرده بود منوچـہر وقتے دید حواسم به حرفاش نیست؛ نگاهـمو دنبال ڪرد و فڪر ڪرده بود دارم به گلا نگاه میکنم توے افڪـار خـودم بودم ڪہ احسـاس ڪـردم پاهام داره خیس مے شہ نـگاه ڪردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دستہ دستہ میریزه رو پاهام همـہ گلاے پیرمرد و یہ جا خریده بود...
بغل ماشین ما یـہ خانوم و آقا تو ماشین بودن خانومـہ خیلـے بد حجاب بود بـہ شوهرش گفت: ایـݧ حزب اللہـیـا رو ببین همه چیزشون درستـہ...
منوچہر یـہ شاخـہ گل برداشت و پرسیـد اجازه هسـت؟ گفتـم آره! داد به اون آقاهـہ و گفت: اینو بدید به اون خواهرمون اولیـݧ ڪاری ڪہ اون خانومہ کرد ایـن بود که رژ لبشو پـاڪــ ڪـرد و روسریشو ڪـشـید جلو...
راوی: #همسر_شهید
#جانباز_شهید_سیدمنوچهر_مدق🌷
🌹🕊🕊
http://eitaa.com/joinchat/4269604865C0c65b3c535
#دلنوشته🌼
#بسم_رب_الشهدا
🕊گاهی #خادم_شهدا بودن سخت میشود...
🕊🕊گاهی نوشتن از #شهدا بینهایت سخت میشود...
😔گاهی دلمان صدتا چاک میشود آنجا #همسر_شهید گفت :غذای مورد علاقه آقاسید تا سه روز دست نزده روی گاز ماند
#شهید_سید_محمد_حسین_میردوستی
😔جان دادیم آن جا که #برادر_شهید گفت :لحظه تولد زینب حضور حاج محمد را زیبا درک میکردیم
#شهید_محمد_بلباسی
😔مردیم زنده شدیم آنجا همسر شهید از #یادت_باشد
#یادم_هست گفت
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
😔گریه کردیم آنجا که همسر شهید #مدافع_امنیت #شهید_پویا_اشکانی با آن سن کمش از چهل دو روز امیدش برای برگشت همسرش از کما گفت
😔قلبمان در حال سکته بود آنجا که #پدر_شهید فاطمیه #شهیدمحمد_حسین_حدادیان از وداع با روضه مصور علی اکبرخود گفت
😔مردیم زنده شدیم آنجا که همسر شهید #مدافع_وطن #شهید_کمیل_صفری_تبار از یاعلی ،یا امیرالمومنین خودش و کمیلش گفت
🌻گاهی #خادم بودن سخت میشود چرا که تا چند روز هی میپرسی چگونه تحمل کردید خانواده شهدا
بیاید وفادار خون #شهید باشیم
.
#التماس_شهادت
ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند
#رهسپاریم_با_ولایت_تا_شهادت
#شهدای_مدافع_وطن
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات