eitaa logo
🇱🇧🇵🇸🇮🇷دلکده🇮🇷🇵🇸🇱🇧
316 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
14.7هزار ویدیو
143 فایل
حال دلتو♥️اینجا خوب کن ما دربرابر وقت شما مسئولیم⏲️ ما برای حال شما و‌ وقت شما ارزش قائلیم💯 اخبار موثق را از اینجا پیگیری کن✅ ارتباط با ادمین: @A_S_gh_1_0_2
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 فکر می‌کنند اگر یک بارِ دیگر متولد شوند، جورِ دیگری می‌کنند، شاد و و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی‌نقص! اما ندارد. اگر ما جسارت طورِ دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت کردن را داشتیم، اگر آدم ساختن بودیم، از جای زندگیمان به بعد را مى‌ساختيم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Delkadeh_313
💕 فکر می‌کنند اگر یک بارِ دیگر متولد شوند، جورِ دیگری می‌کنند، شاد و و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی‌نقص! اما ندارد. اگر ما جسارت طورِ دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت کردن را داشتیم، اگر آدم ساختن بودیم، از جای زندگیمان به بعد را مى‌ساختيم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Delkadeh_313
1.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب النور🌱🌸 مومنین عیدسعیدفطر برشماخوبان فرخنده باد🌱 🌸 باشید و عمل کنید! 🤔 عجیب با یک عمل برای اموات که آثار آن تا قیامت جاریست... 😊موافقی ای اهل معرفت! دراین روز عید سعید دل اموات شاد کنیم🌸🌱 لحظه ! هدیه به روح انبیا ؛ اولیا ؛ اوصیا ؛ شهدای اسلام و اموات و بخصوص اموات اعضای کانال یک ایت الکرسی بخوانیم.🌱🌸 🌱 🌸🌱 ایت الکرسی🌱🌸 مبارک🌸🌱
🍀 💠حکایتی بسیار زیبا و خواندنی خانه‌ی غوغایی بود. باباجان، پدر دوستم، شب خوابیده بود و صبح دیگر بیدار نشده بود. همه در ناباوری عمیقشان می‌‌کردند و به سر و صورت خودشان می‌زدند اما هیچ‌کس کاری نمی‌کرد. می‌دانید... ، خاکسپاری، پذیرایی... طبیعی هم هست. هیچ‌کس تصورش را نمی‌کند که این شتر روزی در خانه‌ی خودش خواهد خوابید، و در چنین روزی باید به چه چیز‌هایی‌ فکر کند. ناگهان آقای همسایه شد. خیلی‌ آرام و متین آمد، جلوی مادر دوستم روی زمین زانو زد و گفت اجازه بفرمایید کارها رو من انجام بدم. همسرتون  به من وصیت کرده و من از خواسته‌های ایشان اطلاع دارم. و آقای همسایه کارها را گرفت. همسر و فرزندانِ خودش را بسیج کرد. غیر از صاحبان عزا به هر کسی‌ مسئولیتی داد. و خلاصه تا روز آخر مرتب و منظم و آبرومندانه برگزار شد. یک روز به دوستم گفتم خوشا به سعادتِ باباجانت که دوست و رفیقی این‌چنین و جانی داشتند، انگار خودش صاحب عزاست. دوستم گفت: راستش ما هم از این رفاقت خبری نداشتیم. باباجانِ من اهل و رفیق بازی نبود. خانه‌ای بود. ولی‌ یکی‌ دو بار در پارک روبه‌روی خانه آقای همسایه را دیده بودم کنارِ باباجان روی نیمکتی نشسته‌اند و گپ می‌‌زدند. ... اینها را گفتم تا هرکدام برای خودمان یک آقای همسایه آرزو کنیم. یکی‌ که سر وقت به دادمان برسد. جلویمان بنشیند‌، بگوید نگران چیزی نباش. بگوید همه‌چیز را بگذار به عهده‌ی من. یک آقای همسایه که بعد از یک پیاده‌روی نیم‌ساعته داشته باشد. چه در زندگی‌، چه در مرگ... آن هم بی‌ هیچ منتی. آخرین سطر: قدر آدم‌های و بی‌‌شیله‌پیله‌ی زندگی‌‌تان را بدانید. همان‌ها که قادرند روی نیمکتِ یک پارک، از آخرین خود صحبت کنند... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ میخوای وقتت تلف نشه بیا اینجا👇👇👇 💖💖💖💖💖💖 https://eitaa.com/joinchat/4269604865C0c65b3c535