گفته بودم؟
همه رنگی به تو می آید
و وقتی می روی
دنیای من
سراسر بی رنگ می شود؟
|#عباس معروفی|
ز دنیا بعد از این پایین و بالا را نمیخواهم
تو را دارم همین کافیست دنیا را نمیخواهم
سخن را گرچه زیبا میکند پیچیدگی اما
تو با من ساده صحبت کن معما را نمیخواهم
به دستِ موجها نسپار چون ماهی مرا هرگز!
که من خو کردهام با تُنگ، دریا را نمیخواهم
از این قومِ خیانتکار دورم کن که من دیگر
وفای دوستانی چون یهودا را نمیخواهم
تو پیغامآور صلحی، منم شهری که در جنگ است
مرا خالی کن از آشوب، غوغا را نمیخواهم
|#نیما_شکرکردی|
گاهی عشق
چنان ناگهانی رخ میدهد،
چشم که باز میکنی
میبینی
چقدر دلتنگی...!
|#لیلا_مقربی|
- آینه آفتاب ؛
《شاخه تا آمد به برگش خو كند پايیز شد ..》
《محو روی تو نگردد دل حیران چه کند》
علم روانشناسی میگه:
وقتی کسی رو دوست داری پیش اون بچه تر میشی؛ گاهی خنگ تر میشی چون زبونت توانایی ابراز احساسات قلبت رو نداره ولی همونقدرم روی تمام حرفاش و رفتاراش حساس و زودرنج میشی، گاها بهش گیر میدی و بهونه گیر میشی اما همهی اینا نشونهی دوست داشتنه و چقدر درست میگفت !
چشم و دل دانی
چه خواهند این حوالی
«بودنت را ، دیدنت را ، قانعم حتی کمی »...
|#سیدعلی_صالحی|
بی آنکه بخواهم
تمام شدی!
همان طور که
بی آنکه بخواهم؛
تمام من شده بودی..
|#فروغ_فرخزاد|
هر شب
بالاىِ تمامِ عكسهايت
صدقه ميچرخانم...
چشم است ديگر،
شور ميشود گاهى...
|#علي_قاضي_نظام|
- آینه آفتاب ؛
تو را بیروسری دیدم عجب توفان دلچسبی ، تشکر باد ِ پاییزی ، تشکر از وزیدنها .
روسروی ات را فلسطینی میبندی...
ادم دوست دارد مثل اسرائیل اشغالت کند...