- آینه آفتاب ؛
《تو آن آزارِ شیرینی که دلخواه است تکرارت》
《هوای زیستن، یا رب چنین سنگین چرا باید؟》
.
من پریشان تر از آنم که تو می پنداری
شده آیا ته یک شعر، ترک برداری !؟
شده آیا به تماشای خودت بنشینی؟
دست برداری از این قصه ی خودکم بینی؟
شده درکوچه به یک خاطره، برخورد کنی؟
رو بگیری زخودت اخم برآوُرد کنی؟
شده امروز به خود وعده ی دیروز دهی؟
سرِ دل شیره بمالی، قولِ نوروز دهی؟
شده تا چشمه روی، تشنه همی بازآیی؟
وقتِ آبستنیِ عشق، بگویند به تو نازایی؟
شده شاهی کنی و باز گدایش باشی؟
او صدایت نزند،باز صدایش باشی؟
شده از کارِ خداوند تو حیران گردی؟
نوبتِ خنده ی تو باشد و گریان گردی؟
|#فاضل_نظری|
- آینه آفتاب ؛
در چشمه ی چشمانِ تو هر شب به طهارت تا قبله تویی تا به ابد ما به نمازیم!
سیب لبنان گونه اش
با روسری لبنانیش
ای خدا حفظ مسلمانی
ببین مشکل شده 🌝
- آینه آفتاب ؛
جوری که سید حسن نصرالله داره امریکایی هارو تخریب میکنه>>>>>>>
هنوز اتفاقی نیفتاده که اینطور به این رژیم کمک میکنید...
- آینه آفتاب ؛
《هوای زیستن، یا رب چنین سنگین چرا باید؟》
《زِ جان خوشتر چه باشد؟ آن تو باشی!》
آهنگ ها
تنهایی را
تسکین می دهند
اما تسکین درد
تسکین تنهایی نیست...
|#نادر_ابراهیمی|
تکیه کلامش بود؛ فرق نمی کرد
موقع سلام یا وقت خداحافظی
می گفت :
" تنور دلت گرم ... "
معنی این جمله را بعدها فهمیدم
هرجا که از دلم مایه گذاشتم و
اتفاق خوبی افتاد یاد حرفش افتادم
انگار تنور دلت که گرم باشد
نان مهربانی اش را می خوری!
هرچه دلت گرمتر، مهربانی ات بیشتر
و روزگارت آبادتر است ...
_
رویش عشق سر آغاز کتاب من و توست
گوش کن
این صدای دل یک بلبل مست
در تمنای گلی است
که به او می گوید
تا ابد
لحظه به لحظه دل من
با همه مستی و شیدایی و عشق
همه تقدیم تو باد...
|#سوگل_مشایخی|