ای درخت آشنا
شاخه های خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
دست های خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشم های من به جای دست های تو!
من به دست تو
آب می دهم
تو به چشم من
آبرو بده!
من به چشم های بی قرار تو
قول می دهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم!
ما دوباره سبز می شویم!
| #قیصر_امین_پور |
اگرچه نزد شما تشنهی سخن بودم
کسی كِ حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ میشود ؛ آری
همیشه بیخبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلامهایم را
هرآنچه شیفتهتر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگۍها را
اشارهای ڪنم انگار کوهکَن بودم !
من آن زلالپرستم در آب گند زمان
که فکر صافیِ آبی چنین لـجن بودم
غریب بودم گشتم غریبتر اما
دلم خوش است ك در غربت وَطن بودم .
|#محمدعلی_بهمنی|
تو آن
آزارِ شیرینی
که دلخواهست تکرارَت؛
و من هر بار از هر بار بیشتر دوستت دارم...
|#لیلا_مقربی|
هدایت شده از پر از هیچ؛'
قلبي یریدُ أنْ یصغرَ بحجمِ طيـر ، ثّمَ یحلّقُ لیأتيَ بقربِكَ .
قلبم میخواهد آنقدر کوچک بشود ، که به قدر یک پرنده باشد ، آن وقت پَر بزند و بیاید پیش تو .
#لیلیومِسفید
: )))))))
زیبایی میبینم🤝
با اختلاف اسمت خاصه🌝
کاش می شد گریه هایت را
از دو چشم تو گرفت
بغض های هر شبت را در سرنوشت من نوشت
|#محمـد_بشیری|