گوشه گير و ساده بودم شهرتمْ اينگونه بود
كم صميمى ميشدم چون رغبتم اينگونه بود
تا كه ديدم روىِ او را در دلم آشوب شد،
مىشدم آرام با او عادتم اينگونه بود.
مىشود روزى بگويد دوستم دارد خدا؟
در قنوت هر نمازمْ حاجتم اينگونه بود
در دلم ترس از نگاهش بود اما ناگهان...
زل زدم در چشم هاٰيش، طاقتم اينگونه بود
هركجا ميديدمش با هركسى غيراز خودمْ
مشت ميشد دستهايم، غيرتم اينگونه بود
آتشى افتاد درجانم كه او با ديگريست!
در سكوتم سوختم من، حسرتم اينگونه بود
سرنوشتم را نوشته عاشقىِ بى وصال؛
من براىِ او نبودم، قسمتم اينگونه بود:)
دنیا گذرگاهِ عبور است، نه جای ماندن؛
و مردم در آن دو دستـهاند:
یکی آن که
خود را فروخـت و به تباهی کشـانـد،
دیگری آن که خود را خرید و آزاد کرد!
|مولایمان علی|
-حکمت۱۳۳
آیا شدہ اسمی بشود مرهم دردت؟
نامش ببری درد و غم از دل بِرَهانی؟
پیش آمدہ حرفی به دلت داشته باشی؟
خواهی به زبان آوری اما نتوانی؟
- آینه آفتاب ؛
در نمازم چون رسیدم به صراط المستقیم جان و دل فریاد میزد چشمِ یار است آن صراط . . - حسین شفیعزادہ
در طالعِ من نیست که نزدیکِ تو باشم ؛
میگویمت از دور دعا ، گَر برسانند :)
گر مرا ترک کنی
من زِ غمت می سوزم ،
آسمان را به زمين
جان خودت می دوزم،
گر مرا ترک کنی
ترک نفس خواهم کرد،
بی وجود تو بدان
خانه قفس خواهم کرد...
|#شهریار|
تو را به یُمنِ دیدنش، چه وعدهها که داده ام
ولی نیامد آخرش... دلم! مرا حلال کن
|#مجتبی_سپید|
شاملو یه جایی به آیدا میگه:
" باید ماند و به تو ثابت کرد
که با مویِ سفید هم زیبایی "
-
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است!
|#فاضل_نظری|
نه کسی منتظر است،
نه کسی چشم به راه…
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه!
بین عاشق شدن و مرگ
مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری
غیر از آه...!
|#فریدون_مشیری|
ترس من همین بود؛
روزی تو غریبهترین کسی باشی
که همه چیزت را میدانم.
| امیر مازندرانی |