آن کس که بگیرد به دلم
جای تورا کیست ..؟
چون تنگ برایت شده دل ؛
جای کسی نیست :)
من تو را یک بار ، آن هم با خجالت دیدمَت
در میانِ صد هزاران گُل ، تو را میبینَمَت
حیف ، گُل ها را برای خود بخواهی مُرده اند
وَر نه از دیدارِ اول ، من تو را میچیدَمَت !
من دختر شیرین سخن دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین دل آزار
من اهل دل و چای هل و لعل نگارم
تو اهل شب و شعر سپید و لب سیگار؛
من فلسفه ی عشقم و اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه و ادگار!
من پنجره ای رو به غزل... خواجه ی شیراز
تو سخت ، پر از خشتی و مانند به دیوار
با این همه عاشق شده ام دست خودم نیست
من دختر شیرین سخن دوره ی قاجار(:
- آینه آفتاب ؛
《میرفتندوزمانیکه نباید،برمیگشتند》
《اما پسر شدم که تورا آرزو کنم!》
هدایت شده از پرازهیچ'؛
ما از وحشت فراموش کردن دیگران است
که عکس آنها را به دیوار میکوبیم،
یا روی طاقچه میگذاریم؛
یک وفاداری کاذب...
خود ما به عکسهایی که به دیوارهای اتاقمان میکوبیم نگاه نمیکنیم،
یا خیلی به ندرت و تصادفا نگاه میکنیم.
ما به حضور دائم آنها عادت میکنیم.
عکس، فقط برای مهمان است...
این را یادتان باشد که ذرهای در قلب،
بهتر از کوهی بر دیوار است.
نادر ابراهيمی
''یا ڪل الحاضر و الماضی یا عمر العمر
هل تسمع صوتی القادم
من أعماق البحر. .
أن ڪنت قویاً أخرجنی من هذا الیم
فأنا لا أعرف فن العوم؛
-ای همهی حال و گذشته من، ای جانِ جانان
صدای مرا از زیر اعماقِ دریا میشنوی؟
اگر نیرومند هستی،
مرا از این دریا خارج کن؛من هنرِ شنا کردن نمیدانم !
هدایت شده از - مُشَّوَش -
- سوال امشب
اگر برای ابد ،
هوای دیدن تو ،
نیافتد از سرم چه کنم؟!
ﺑﯽﻗَﺮﺍﺭﻡ ﻣﺜﻞ ﻭﻗﺘﯽ، مادرﯼ ﺑﺎ ﯾﮏ شمارﻩ
میﺭَﻭﺩ ﺗﺎ ﺑﺎﺟﻪ ﻫﺎ! ﺍﻣّﺎ ﺳَﻮﺍﺩﺵ ﺭﺍ ﻧَﺪﺍﺭﺩ-!
-اقرا بسم ربک الچشم سیاه؛
خلق الانسان والخورشید وماه!
با امیدی که چشمت محشر است
میکنم عمرم در این دنیا تباه!
هرکه با چشم تو رودر رو شود. .
می شود آلوده ی صدها گناه!
هرکسی از شر چشمت در رود
باز بر چشمان تو برده پناه(:
-صائبتبریزی