هدایت شده از آسایشگاهتنھاییهایم !
759.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قلبم(:
چنان هقی زد ،در نبودنت...
که احساس کردم خرد شده.
دویدم به دنبال جاروی رفتگر
که تکه هایش را جمع کنم.
ولی دریغ از یک کلمه
با یک نگاه سرد گذر کرد
و من بعد تو در این می خانه جایی ندارم(:
و من بعد تو در دنیا جامی ندارم(:
قسم به چشم تو، که کور باد چشمانم
اگر به غیر تو با دیگری نظر دارم...
حسینمنزوی
- آینه آفتاب ؛
-الِعناقُ هو ان تَأتي بعطر و ترحل بعطرین- آغوش یعنی با یه عطر بیای و با دو عطر برگردی؛)
- در آغوشم بگیر ،
میخواهم تکهتکههایم دوباره تنی
واحد شوند . . !'