اگر دری ميانِ ما بود، می‌کوفتم؛ درهم می‌کوفتم… اگر ميانِ ما ديواری بود، بالا می‌رفتم، پايين می‌آمدم؛ فرو می‌ريختم… اگر کوه بود، دريا بود، پا می‌گذاشتم بر نقشه‌ی‌ جهان و نقشه‌ای ديگر می‌کشيدم… اما ميانِ ما هيچ نيست! هيچ؛ و تنها با هيچ، هيچ کاری نمی‌شود کرد.

بیا خونرو بپیچونیم

گیوربه-

مریضیم سگ

خواستن توانستنه 🤝

بیا بریم مسجدددد

‌ دستش را رها كن! بگذار برود، بعضى ها را زياد كه اصرارشان كنى، باورشان ميشود كه خيلى آدم جذابى اند، يكى نيست بهشان بگويد، آدم حسابى! شايد همين يك نفر است كه بى دليل تو را ميخواهد بفهم.... نرگس‌صرافیان‌طوفان

وقتی که هیجایی رو نداری بری :

آنان که به سر مستی ما طعنه زنانند، بگذار بمانند به خماری، که ز ما هیچ ندانند!

ولی من مهریه نمیخام به جز یه کوچولو پیانو،یکمم گربه،حالا یذره هم جوجه تیغی ؛دیگه هزار تا سکه هم نباشه که اصلا زشته

وقتی باهاشم میشه حرفا گفتنی؛ وقتی مریض میشه سرما خوردنی!🌚