نوشته بود: “در برخی از عکسها و پیامهایمان انقدر مرا دوست داری، که باورم نمیشود رفتهای.”
یکی همون اول فهمید
یکی بعد از دیدن چادر کشیدن از سر خانما فهمید
یکی بعد از فیلم زنده سوزوندن مامور نیروی انتظامی فهمید
یکی بعد از تجمع ۱۲ پرچمی برلین فهمید
یکی بعد از شهادت آرمان فهمید
یکی بعد از حملهی تروریستی شاهچراغ فهمید
یکی بعد شهادت محسن فهمید
یکی بعد از وحشی بازیهای دانشگاه فهمید
یکی بعد از جبههگیری همهی اوباش رسانهای مخالف فهمید
یکی بعد از غربت روحانیون میون حرومیا فهمید
یکی بعد از حمله به ماشین پلیس فهمید
کسی هم که نخواد بفهمه آخرش زیر پوتینهای دشمن میفهمه.
image_2022-11-06_20-33-39.png
حجم:
747.1K
یکی از قشنگیای فصل سرما اینه که سردت بشه دستتو میکنی تو استین دوستت😔😂.
هدایت شده از Pain
پنج سالم بود خواهرم مرا در کمد انداخت
و در را قفل کرد
به او فحش دادم و با خود فکرکردم:
او بیرحم ترین خواهردنیاست
در تاریکی گریه کردم
بیهوش شدم. بهوش آمدم
سربازان خواهرم را کشته بودند