⚘🌾🌷🌻🌿🍁🌸🍀ارزش تزکیه نفس وترک رذایل اخلاقی درسخن طلایی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در #خطبه_فدکیه
⚘🌾حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند:
⚘🌾 فجعل الله الایمان تَطْهیراً لکم مِنَ الشرک وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لکم عَنِ الْكِبْرِ،و الزَّكاةَ تَزْكِیةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ،و الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ،و طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ،و الجهاد عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ.
⚘🌾 پس خدای بزرگ ایمان را برای پاک کردن شما از شرک، و #نماز را برای پاک نمودن شما از تکبر،و #زکات را برای تزکیه نفس و افزایش روزی، و #روزه را برای تثبیت اخلاص، و #حج را برای استحکام دین، و #عدالتورزی را برای التیام قلبها، و #اطاعت_ما خاندان را برای نظم یافتن ملتها، و #امامت ما را برای رهایی از تفرقه، و #جهاد را برای عزت اسلام، و #صبر را برای کمک در به دست آوردن پاداش قرار داد.
📕 الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج1، ص: 134
🕋اللهم عجل لولیک الفرج
💫♥️کانال شیعه اهل بیت
🌿
🔴🌿#سوره_معارج
💟🌿⁉️اولین مخالف غدیر چگونه عذاب شد؟؟
⭕🌿از سفیان بن عیینه درباره آیه سأل سائل سوال شد که درباره چه کسی نازل شد. گفت: از چیزی سوال کردی که هیچ کس قبل از تو از من نپرسیده بود. پدرم از امام صادق علیه السلام و او از پدرانش نقل کرد که زمانی که پیامبر به غدیر خم رسیدند مردم را صدا زدند تا جمع شوند، سپس دست علی علیه السلام را گرفتند وفرمودند: هر کس من مولی او هستم علی هم مولای اوست. این موضوع همه جا شیوع پیدا کرد. موضوع به حرث بن نعمان رسید، سمت پیامبر آمد و از شترش پیاده شد و آنرا بست و در حضور همه به پیامبر گفت: ای محمد به ما امر کردی که به یگانگی خدا و رسالت تو شهادت بدهیم و ما قبول کردیم، امر کردی که نمازهای پنج گانه بخوانیم و ما قبول کردیم، ما را به پرداخت زکات امر کردی قبول کردیم، ما را به #حج امر کردی قبول کردیم، ما را #روزه گرفتن یک ماهه امر کردی قبول کردیم، به اینها راضی نشدی و دست پسر عمه ات را بالا بردی تا او را بر ما فضیلت دهی.
و گفت: اینکه می گویی هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست، این از جانب خودت است یا از جانب خداست؟
پیامبر فرمودند: قسم به کسی که خدایی جز او نیست این مطلب از خداست. حرث بن نعمان به سمت مرکبش برگشت درحالی که میگفت: خدایا اگر آنچه که می گوید حق است از آسمان بر سر ما سنگ بباران یا عذاب سختی برای ما بیاور. هنوز به مرکبش نرسیده بود که خداوند سنگی بر او فرستاد و او را با صورت به زمین زد و سنگ از پشت او خارج شد و او را کشت.
📘الكشف والبيان عن تفسير القرآن ( تفسير الثعلبي ج۱۰ص۳۵
🕋اللهم عجل لولیک الفرج
💫♥️کانال شیعه اهل بیت
🌿
🌙🌱 حسن بن علی بن فضال روایت کرده است که حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند:
« در خراسان قطعه زمینی وجود دارد که زمانی جای آمد و شد فرشتگان میشود؛ چنانکه همیشه فوجی از آسمان فرود می آید و فوجی صعود می کند، تا در صور دمیده شود» پس گفتند: ای فرزند رسول خدا! این کدامین قطعه زمین است؟
فرمودند: «آن در سرزمین طوس است، که به خدا آن زمین چمنزاری از چمنزارهای بهشت است. هر کس که مرا در آن قطعه زمین زیارت کند، چنان است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را #زیارت کرده باشد و خدای تبارک و تعالی ثواب هزار #حج بیشائبه و هزار عمره مقبول برای او مینویسد و من و پدرانم در روز قیامت شفیع وی هستیم.»
📘من لا یحضرة الفقيه،جلد۲،روایت ۳۱۹۳
علامه محمد تقی مجلسی رحمة الله علیه در شرح این روایت می فرمایند:
موثق کالصحیح
📕روضة المتقین،جلد٥،صفحه٤٠٠
#پیشگویی #شفاعت
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@DinAssLamm
💫♥️
🟥🟪🟩🟨🟧 برگی ازتاریخ سرخ شیعه
✅ روز ۳ ربیعالثانی؛ روز تشریف آوردن امام حسن عسکری علیه السلام به شهر گرگان و برآوردهکردن حاجات مردم این شهر
✍ در روز ۳ ربیع الثانی، امام حسن عسکری علیه السلام برای وفا به وعدهای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طیالارض از سامراء به گرگان تشریف فرما شدند.
جعفر بن شریف جرجانی میگوید: سالی قصد حج کردم و قبل از حج به زیارت
💎✨ امام حسن عسکری علیه السلام در سامراء رفتم؛
اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت میرساندم ؛ خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند:
به مبارک، خادمم بده.
جعفر بن شریف میگوید: انجام دادم و بیرون آمدم و به آن حضرت گفتم :
شیعیان شما در گرگان به شما سلام میرسانند.
امام علیهالسلام فرمودند:
مگر بعد از مراسم حج به گرگان برنمیگردی؟
عرض کردم : برمیگردم
فرمودند: بعد از ادای حجات صد و هفتاد روز دیگر مورخ جمعه سوم ربیع الثانی در ساعات اولیه روز وارد گرگان میشوی به شیعیان بگو در آخر همان روز به دیدارتان خواهم آمد.
پس از نزد حضرت برخاستم و بعد از ادای مناسک #حج در همان روزی که حضرت فرموده بود وارد گرگان شدم و به شیعیان گفتم امام حسن عسکری علیه السلام وعده کرده اند در آخر این روز به نزدتان بیاید پس سوالات و حوائج خود را آماده کنید. پس از نماز عصر در منزل ما جمع شدند که به ناگاه دیدیم حضرت وارد شدند و زودتر از ما، بر ما سلام کردند پس به سوی حضرت برخاستیم و دست مبارک ایشان را بوسیدیم.
🎗حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده دادم امروز به دیدارتان بیایم پس نماز عصر را در سامرا خواندم و نزدتان آمدم تا به عهدم وفا کرده باشم پس مسائل خود را بپرسید و حوائج خود را بطلبید. اولین کسی که حاجتش را بیان کرد نضر بن جابر بود که گفت: یابن رسول الله پسرم نابینا شده است، بیناییش را برگردانید. حضرت فرمودند: پسرت را بیاور، سپس دستی به چشمش کشیدند و بیناییش برگشت پس نفر به نفر جلو آمدند و سوالات و حوائج خود را مطرح کردند و حضرت پاسخ سوالات را فرمودند و حوائج همه را برآورده نمودند و دعایمان فرمودند و بازگشت.
📜 الخرائج و الجرائح، تالیف راوندی، جلد ۱، صفحه ۴۲۴-۴۲۶، حدیث ۴، چاپ موسسه الامام المهدی علیه السلام
📜 بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۵۰، صفحه ۲۶۲-۲۶۴، حدیث ۲۲، چاپ دار احیاء التراث العربی
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@DinAssLamm
💫♥️
⭐️🍂🍂 داستان دعای مشلول
🔲✨حکایت دلنشین عنایت امیرالمؤمنین علیهالسلام به جوانی که گرفتار بیماری و عقوبت معصیت بود؛
✍درباره دعاي مشلول آمده است بعد از ايام #حج شبی حضرت اميرالمومنين (علیه السلام) با حضرت سيد الشهداء(علیه السلام) براي طواف ، به مسجد الحرام آمدند. در مسجد صداي ناله حزيني به گوش مي رسید. حضرت امير المومنين (علیه السلام) به حضرت اباعبدالله (علیه السلام) فرمودند ، پسرم! برو ببين کيست؟ بگو بيا ببينيم چرا اين قدر نگران است؟ حضرت سيدالشهداء (علیه صلوات الله) آمدند ديدند مرد جواني است به او فرمودند : اجب اميرالمومنين (علیه السلام) جوان بلند شد و به حضرت سيد الشهداء گفت : شما بفرماييد جلو من پشت سرشما مي آيم.
💎✨حضرت اميرالمومنين (علیه السلام) فرمودند : جوان! خيلي محزون و نگراني! مشکلت چیست؟ گفت : آقا جان جريان من خيلي عجيب است... من در خانواده ای مرفه بودم و پدرم خیلی به من محبت مي کرد تا اینکه من راه هوس بازی ، افراط و اسراف در هزینه ها را پیش گرفتم روزی متوجه شدم پدرم پول یا طلائي را دفن کرده ، رفتم بردارم ، پدرم رسيد و مانع شد. هولش دادم خورد زمين همانجا گفت : پسر! من تو را خيلي تحمل کردم، به تو محبت کردم و تو قدر ندانستی اگر ادامه دهی به کنار کعبه میروم و به تو نفرين میکنم ....پدرم آمد اينجا و من را نفرين کرد ، بلافاصله من بيمار شدم.
لباسش را کنار زد يک طرف پهلويش گود افتاده و دست چپ و پای چپش از کار افتاده بود.
غير از بيماری خود ، شکستگی پدرم و عاق کردنش من را خيلی اذيت میکرد ، از طرفی در قبيله خودمان به فردی شوم و نفرين شده مشهور شدم.
مدتی بعد گفتم : بابا ! من ديگه سرم به سنگ خورد، بيا دعا کن من خوب بشوم، گفت نمیکنم، التماسش کردم، گفت نمیکنم، بزرگان قبیله را واسطه قرار دادم قبول نکرد. سه سال به او التماس کردم تا بالاخره قبول کرد بيايد همين جايی که نفرين کرده به من دعا کند. او را سوار بر شتر کردم در راه مکه کنار دره ای شتر رم کرد و پدرم افتاد به درّه و فوت کرد! او را دفن کردم و با دلی شکسته و مأيوس، به مسجد الحرام آمده ام.
حضرت از او تفقد کرده و فرمودند : چقدر بر تو سخت گذشته است!! ولی نگران نباش، دعايی به تو تعليم میدهم که حقوقی را که بر گردن تو هست تسويه می کند ، بيماری تو را درمان و عاقبت تو را به خير میکند.
💟✨فرمودند : قلم و کاغذ بياوريد؟ آوردند ، حضرت دعاي 👌👌مشلول را انشاء کردند و حضرت اباعبدالله علیهالسلام مینوشتند.
حضرت سيد الشهداء(علیه السلام) فرمودند: ما از آن جوان خوشحال تر بوديم از يافتن اين دعا و حل مشکل جوان. فرمودند : ده مرتبه اين دعا را بخوان و خبرش را بده.
بعد از مدتی جوان آمد عرض کرد: وقتي خواندم و خوابيدم پيغمبر خدا (صلیالله علیه و آله) را در خواب ديدم و حضرت من را تفقد کردند و فرمودند : قدر اين دعا را بدان و سعادتمند خواهی شد و دستی به پهلويم کشيدند و فرمودند: شفا یافتی.
وقتی بیدار شدم خود را سالم دیدم.
📗📘📕📙مهج الدعوات سید بن طاووس ص۲۰۲
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
▂▃▅▇█▓▒░
💫♥️کانال شیعـہ اهل بیت
@DinAssLamm
〽️☘
💕💕شیر زنی بنام ام سلمه
✅ مظلومیت امیرالمؤمنین علیهالسلام و دفاع جانانهٔ ام المومنین ام سلمه رضوان الله تعالی علیها از ایشان در موسم حج
🔸 ابوعبد الله جدلي نقل میکند:
در جوانی عازم #حج گرديدم. در مدينه به گروهي از مردم برخورد كردم و همراه آنان حركت كردم تا اينكه به خانه امّ سلمه، همسر پيغمبر اكرم (صلیالله علیه و آله) وارد شديم. پس از آنكه حضّار نشستند، از امّ سلمه شنيدم كه صدا زد: اي شيب بن ربعي!
مردي بی ادب و خیره سر پاسخ داد:
چه میفرمائی؟ اي مادر!
فرمود: آيا معمول شماست كه هرگاه مجلسی منعقد میسازيد، رسول خدا صلیالله علیه و آله را سب میكنيد و به آن حضرت ناسزا مي گوئيد؟!
وي با تعجب پاسخ داد: هرگز چنان نيست!
🌺🌿ام سلمه گفت: آيا در مجالستان، علي بن ابوطالب (علیهالسلام) را سبّ و لعن میکنید؟
آن مرد در پاسخ گفت:
آری! ما برای رسیدن به #متاع_دنیوی و #پول، نسبت به علی بن ابوطالب (علیهالسلام) سبّ و بدگویی میکنیم!
🔸ام سلمه گفت: از پیامبر (صلیالله علیه و آله) شنیدم که میفرمود:
هر کس به علي (علیهالسلام) ناسزا بگويد، به من ناسزا گفته هر کس مرا سبّ كند، خدا را سب كرده است.
پینوشت: شبث بن ربعی لعنة الله تعالی علیه، جزء افراد بسیار پلید و خبیث زمان خود و از دشمنان خونی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود. وی یکی از فرماندهان سپاه عمر سعد لعنه الله تعالی، در کربلا نیز بود.
✍این روایت که با سندی صحیح در کتب اهل سنت وارد شده است نشان میدهد که جناب ام سلمه آن خبیث را به عنوان مبغض اهل بیت علیهم السلام میشناختند ؛ و با نقل این حدیث، به مردم تفهیم کردند که امثال شبث بن ربعی که نسبت به حضرت امیر علیهالسلام کینه و دشمنی دارند در واقع، دشمن خداوند متعال هستند.
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
▂▃▅▇█▓▒░
💫♥️کانال شیعـہ اهل بیت
@DinAssLamm
〽️☘
◻️◽️▫️برگی از تاریخ سرخ #شیعه
⭐️🍃 کلام حضرت جوادالائمه علیه السلام
مردی از بنی حنیفه، از اهالى بست و سجستان گويد: در سالِ آغاز خلافت معتصم(علیه اللعنة)، امام جواد(عليه السلام) به #حج مشرف شدند، من نيز همراه ایشان بودم، هنگامی كه بر سر سفرهاى بودم كه بسيارى از دوستان حاکم هم حضور داشتند، به امام جواد(عليه السلام) عرض کردم:
فدايت شوم! حاكم منطقه ما يكى از محبّان و شیعیان شماست و من به اداره او مالياتی بدهكارم، اگر صلاح مىدانید نامهاى بنويسید تا ملاحظه مرا بكند.
حضرت فرمود: من چنين شخصى را نمىشناسم.
گفتم: قربانت گردم! او همانگونه كه گفتم از دوستان شما اهل بيت است و نامهٔ شما به نفع من خواهد بود.
آن حضرت كاغذى را برداشته و نوشتند:
✍«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ. اما بعد، كسى كه نامه مرا برايت مىآورد در مورد تو گفت كه مذهب نیکویی دارى و كارهايى كه انجام مىدهى نيز به خوبى صورت گرفته است، پس به برادرانت (شيعیان) احسان و نيكى كن و بدان كه خداوند (در روز قيامت) از مثقالهای ذرهای به اندازه خردل نيز تو را بازخواست خواهد کرد.»
راوی گويد: وقتى به سجستان رسيدم، خبر به حسين بن عبد اللّه نيشابورى (كه والى آن جا بود) رسيد و دو فرسخ مانده به شهر، به استقبال من آمد و آن نامه را به او دادم، آن را بوسيد و بر دو چشم خود نهاد و آنگاه به من گفت: خواسته تو چيست؟
گفتم: مالياتى به دیوان شما بدهكار هستم.
دستور داد که آن ماليات بخشیده شود و به من گفت: تا زمانى كه من كارگزار اينجا هستم، هيچ مالياتى نپرداز. آنگاه در مورد خانوادهام از من پرسيد و تعداد آنها را برايش گفتم، دستور داد كه خوراک و مايحتاج من و آنان را بپردازند و بيش از نيازمان نيز براى ما مقرّر كرد. من نيز تا زمانى كه او زنده بود ماليات نپرداختم و تا هنگام مرگش آن مستمرى را دريافت مىكردم.
#شیعه
📗الکافی، ج۵، ص۱۱۱-۱۱۲
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
💫♥️
@DinAssLamm
〽️☘