eitaa logo
دخترانِ‌ پرواツ
902 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🌱بښمِـ اللّهـ... ☺دختران پروا مِصداق دُختر خانوماییه که: • ⌠پـــیـــرو آقــاݩ⌡• پَروا ←پِیرواݩِ آقـا ✅فَقط در ایتاییم وشُعبہ دیگه اے نداریم💚 کپی از پست ها ؟ حلالتون😍😁 😁خادممون↶ ≫⋙ @Fezeh114 👀کانال دوممون ↶ ≫⋙ @Toktam_gallery_13
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دخترانِ‌ پرواツ
#از_روزی_که_رفتی👀📚 "یادت هست که وقتی دل‌شکسته بودی، وقتی ناراحت و عصبانی بودی، میگفتی تمام آرامش دن
👀📚 این ها آرزوهای بزرگ آیه بود... آیه ای که این روزها زیادی زیاده خواه شده بود. نفس گرفت "چه کنم در شهری که قدم به قدم پر است از خاطراتت! چه کنم که همه ی شهر رنگ تو را گرفته است؟ چگونه یاد بگیرم بی تو زندگی کردن را؟ مگر میشود تو بروی و من زندگی کنم؟ تو نبضِ این شهر بودی! حالا که رفتی، این شهر، شهر مردگان است! ************************** سه ماه گذشته بود. سه ماه از حرف های ارمیا با حاج علی و آیه گذشته بود... سه ماه بود که ارمیا کمتر در شهر بود... سه ماه بود که کمتر در خانه دیده شده بود... سه ماه بود که ارمیا به خود آمده بود! ِ کلاه کاسکتش را از سرش برداشت. نگاهش را به در خانه ی صدرا دوخت. چیزی در دلش لرزید. لرزه ای شبیه زلزله! "چرا رفتی سید؟ چرا رفتی که من به خود بیایم؟ چرا داغت از دلم بیرون نمیرود؟ تو که برای من غریبه ای بیش نبودی! چرا تمام زندگی ام شده ای؟ من تمام داشته های امروزم را از تو دارم." در افکار خود غرق بود که صدای صدرا را شنید: _ارمیا... تویی؟! کجا بودی این مدت! ارمیا در آغوش صدرا رفت و گفت: _همین حوالی بودم، دلم برات تنگ شده بود اومدم ببینمت! ِارمیا نگفت گوشه ای از دلش نگران زن تنهای سید مهدی است. نگفت دیشب سید مهدی سراغ آیه را از او گرفته است، نگفت آمده دلش را آرام کند. وارد خانه شدند، رها نبود و این نشان از این داشت که طبقه ی بالا پیش آیه است! صدرا وسایل پذیرایی را آماده کرد و کنار ارمیا نشست: 『 @Dokhtarane_parva
👀📚 _کجا بودی این مدت؟ خیلی بهت زنگ زدم؛ هم به تو، هم به مسیح و یوسف؛ اما گوشیاتون خاموش بود! ارمیا: قصه ی من طولانیه، تو بگو چیکارا کردی؟ از جنس رها خانم شدی؟ یا اونو جنس خودت کردی؟ صدرا: اون بهتر از این حرفاست که بخواد عقب‌گرد کنه مثل من بشه! ارمیا: خب چیکار کردی؟ صدرا: قبول کرد دیگه، اما حسابی تلافی کردها! ارمیا: با مادرت زندگی میکنید؟ صدرا: همسایه ی آیه خانم شدیم، یک ماهی میشه که رفتیم بالا و مستقل شدیم! ارمیا: خوبه، زرنگی؛ سه ماه نبودم چقدر پیشرفت کردی، حالا خانومت کجاست؟ صدرا: احتمالا پیش آیه خانومه، دیگه نزدیک وضع حملشه، یا رها پیششه یا مادرم یا مادر رها! حاج علی و مادرشوهر آیه خانمم فردا میان! ارمیا: چه خوب، دلم برای حاج علی تنگ شده بود. صدای رها آمد: صدرا، صدرا! صدرا صدایش را بلند کرد: _من اینجائم رها جان، چی شده؟ مهمون داریما! یاالله... در داشت باز میشد که بسته شد و صدای رها آمد: _آماده شو باید آیه رو ببریم بیمارستان، دردش شروع شده! صدرا بلند شد: _آماده شید من ماشین رو روشن میکنم. ارمیا زودتر از صدرا بلند شده بود. "وای سید مهدی... کجایی؟! جای خالی تو را چه کسی پر کند؟ شاید در روزهای کودکی می شد جای خالی کلمات را پر کرد، اما امروز چه کسی می توانست جای خالی تو را پر کند؟ 『 @Dokhtarane_parva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙂❤️ ✨ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَي وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّي سلام بر تو در شب هنگامي كه مي پوشاند، و در روز وقتي كه آشكار مي شود. ⇦ روزمون ࢪو با سلام بہ امام زمان شࢪوع ڪنیم ↯ 👀 🖤 ➣『 @Dokhtarane_parva
: ✨ در آن آیہ ی شریفہ بحث طہارت و آیہ ی تطہیر است که یک مسئلہ ی فراتر از این حرف‌ها است؛ در آیہ ی «هل ‌أتیٰ» مسئلہ ی خدمت بےمنّت است؛ در آیه‌ی مباهلہ مسئله‌ی مقابله‌ی جبہه ی حق و جبهه‌ی ڪفر و باطل است؛ اینها است؛ اینها نشانہ های مهمّ فـــاطـــمه‌ ی زهـــرا (سلام‌ الله ‌علیها) است. ۱۴۰۰/۱۱/۳ @Dokhtarane_parva
🖤🌿"! "دُنیاناظَلام‌والخِدمة‌ضوِة" [دنیاۍماٺاریڪےاسټ‌و نوڪرۍحسیݩ(ع)نور‌اسټ..🕊] 🌱 @Dokhtarane_parva
😂 قبول دارین بیسکوییت مادرای قدیم بهتر بودن؟ دیروز یکی خریدم، مزه بیسکوییت پدر میداد !!!!!!🙈😂😂🤣 ☺️ 『 @Dokhtarane_parva
| 🎙 حضرت زهرا سلام الله علیها باید در همه جهات الگو باشد♥️🌱 ۱۴۰۰/۱۱/۳ @Dokhtarane_parva
♥️ ۱۲ سـال از زندگـی ما گذشت. ولـی آنقدر مشغله شـاد و زیبا داشتیم که متوجه گذر آن زمان نبودیم. خانه ما طوری بود که به جرأت می‌توانم بگویم شایـد ۲ روز آن هم با هم مساوے نبود حتی آنقدر پر از شادی و نشاط بود که انگار قرار نبود هیچ‌گاه غـم در آن جا داشته باشد. راوی : همسر @Dokhtarane_parva
‌ ‌آیا امروز برای تعجیل در فرجش صلوات فرستادی؟! :)♥️ ‌