#رمان_اورا ...📕
#پارت_هفتاد_وپنجم🌺
لبخند ملیحی گوشه ی لبش نقش بست و سرشو تکون داد.
-آره من میبینمش!
شما نمبینیش؟؟
زیرچشمی نگاهش کردم
-فکرکنم بدجوری به سرتون ضربه خورده!☺️
-جدی میگم🙂
نمیبینید؟؟
-نه
من فقط بدبختی میبینم!
خدا نمیبینم!
و خدایی رو هم که نمیبینم نمیپرستم!
-خب...کار درستی میکنید!
ابرومو دادم بالا و سرمو تکون دادم
-یعنی چی؟
منو مسخره کردی؟؟
-نه،شما گفتید نمیبینمش پس نمیپرستمش!
منم گفتم کار درستی میکنید.
خدایی رو که نمیبینی که نباید بپرستی!!
نمیفهمیدم چی داره میگه!
رفت سمت ظرفشویی و آستیناشو داد بالا،
جوراباشو درآورد
و شروع کرد به وضو گرفتن.
با پوزخند نگاهش کردم و با حالت مسخره کردن گفتم
-یعنی تو ،شما،میبینیدش که این کارا رو میکنید؟
بعد وضو،
از تو کمد شونه برداشت و رفت سمت آینه ،
همینجور که موهاشو شونه میکرد گفت
-بله،گفتم که!
میبینمش...
شونه رو گذاشت تو کمد و یکی از شیشه های عطرشو برداشت.
احساس کردم اونم داره منو مسخره میکنه!
منم با همون حالت ادامه دادم
-عه؟
میشه به منم نشونش بدی؟😏
بوی خیلی خوبی تو خونه پیچید...
بوی گرم و ملایمی که از اسپری و ادکلن های منم خوشبوتر بود!
-من نمیتونم نشونش بدم،
باید خودتون ببینیدش!
-این چه مزخرفاتیه که میگی اخه!
اه...
بس کن!
خدایی وجود نداره!
آستیناشو مرتب کرد و یه جوراب تمیز از کمد برداشت،
اومد سمتم و قاب عکسو ازم گرفت
و با لبخند نگاهش کرد.
اینکه نگاهم نمیکرد از یه طرف...
و آرامشش از طرف دیگه داشت حرصمو درمیاورد!
-اگر خدایی وجود نداره پس کی اون مشکلات رو براتون بوجود آورده؟
با چشمای گرد نگاهش کردم
واقعا نمیفهمیدم چی میگه!
سعی کردم پوزخندمو حفظ کنم!
-حتما خدا؟!!😏
لبخند زد
-بله!
-وای...
چرا شما اینجوریی!؟
اینهمه تناقض تو حرفاتون...
من دارم گیج میشم!
شماها که همش دم از مهربونی خدا میزنید...
اونوقت الان میگی....
یعنی چی؟؟
کلافه سرمو تکون دادم و رفتم کیفمو برداشتم و برگشتم سمتش
-شما خودتونم نمیفهمید چی میگید!
یه عمره مردمو گذاشتید سرکار.
یه مشت بیکارم افتادن دنبالتون ،فکر کردین خبریه!
ولی در اصل هیچی حالیتون نیست!
هیچی...!😠
صدام از حد معمول بالاتر رفته بود
و از شدت عصبانیت میلرزید.
دلم میخواست خفهش کنم!
بدون حرفی درو باز کردم و اومدم بیرون.
کوچه خلوت بود،
سوار ماشین شدم و راه افتادم.
خبری ازش نشد،
فکرکنم هنوز با اون لبخند مسخرش داشت زمینو نگاه میکرد!! 😒
خیابونا شلوغ بود،
پشت چراغ قرمز وایساده بودم که نگاهم افتاد به آینه ی جلوی ماشین!
از دیدن خودم وحشت کردم!!😳
ریملم ریخته بود زیر چشمم و شبیه هیولاها شده بودم!!
وای...
حواسم نبود که تو کوچه از ترس گریهم گرفته بود!
یعنی تمام مدت جلوی اون با این قیافه بودم...!؟😣
حتما اون لبخند مسخرش بخاطر قیافه ی من بود
شایدم واسه همین نگام نمیکرد و سرش همش پایین بود!!
واییییی...ترنم!
واقعا گند زدی!
مشتمو کوبیدم به فرمون و خودمو فحش میدادم!
بیشتر از دو ساعت طول کشید تا برسم خونه.
باورم نمیشد اینهمه اتفاق مزخرف فقط تو یه روز برام افتاده بود!
اولین کاری که کردم صورتمو شستم،
بعد یه بسته بیسکوئیت برداشتم و رفتم اتاقم.
•|محدثه افشاری|•
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
#رمان_اورا ...📕
#پارت_هفتاد_وششم🌺
گوشی رو از کیفم برداشتم و افتادم رو تخت،🛌
هنوز سایلنت بود و پنج تا میس کال از "اون" داشتم.
همون موقعی که تو خونش مشغول فضولی بودم زنگ زده بود و نگران شده بود!
با یادآوری خرابکاری هام و اتفاقات و در آخرهم دادی که سرش زدم،
احساس شرمندگی کردم.
لب پایینمو گاز گرفتم!
تازه فهمیدم چیکار کرده بودم!
اون همه دردسر براش درست کردم،
آخرم هرچی از دهنم درومد بهش گفتم!
خجالت زده به اسمش نگاه کردم!
"اون"!!
چهرش جلوی چشمم نقش بست!
نمیدونم چرا
با اینکه ازش بدم میومد،
ولی ازش بدم نمیومد!!!
خودمم نمیفهمیدم یعنی چی!
بیشتر برام شبیه معما بود!
انگشتمو رو اسمش نگه داشتم و ویرایش رو زدم
"اون" رو پاک کردم و نوشتم "سجاد"
اما نتونستم تایید رو بزنم!
سجاد،یه جوری بود!
انگار خجالت میکشیدم اینجوری صداش کنم!
دوباره پاک کردم و نوشتم
"آقا سجاد"
اینجوری بهتر بود!!
بابام اگر میفهمید شماره ی آخوند تو گوشیمه،این بار دیگه حتما از ارث محرومم میکرد!!
رفتم تو صفحه ی اساماس،
با فکر اینکه بخوام از یه پسر معذرت خواهی کنم،
اخم کردم و گوشیو گذاشتم کنار.
اما...
عذاب وجدان داشتم!
باهاش بد حرف زده بودم!
با خودم گفتم
اصلا اگر اشتباه میکنه،تقصیر خودش نیست که!
اینجوری بهش یاد دادن.
اگر باور من درست باشه،بهش ثابت میکنم و از اشتباه درش میارم...😊
دوباره گوشی رو برداشتم!
نمیدونم چرا این آدم اینجوری بود!
یه جوری بود!
دلم میخواست همش یه جوری نزدیکش بشم!😅
چی باید مینوشتم؟؟
یاد حرفاش افتادم...
نمیفهمیدم!
یعنی چی که مشکلاتم رو خدا به وجود آورده؟
یعنی چی که اون خدا رو میبینه؟
اون جمله های تو دفترچه...
همه چی برام نامفهوم بود!
کلا این موجود عجیب بود!
ساعت داشت ده میشد!🕙
هرچی فکر کردم،چیزی به ذهنم نرسید!
فقط یچیز نوشتم
" ببخشید! "
چشمامو بستم و ارسال رو زدم،
هضمش برام سخت بود که ببینم از یه پسر عذرخواهی میکنم!!
ده دقیقه ای گذشت.
لجم گرفته بود که غرورمو گذاشتم زیر پا اونوقت اون حتی جوابمم نمیده!!
دلم میخواست دوباره گوشیو بردارم و از اول فحشش بدم که پیام داد!
نفسمو حبس کردم،نیم خیز رو تخت نشستم
و پیامشو باز کردم
"خواهش میکنم.
ایرادی نداره."
خورد تو ذوقم!
همش همین؟؟😳
بعد با خودم فکر کردم
خب آره دیگه،تو هم یه کلمه گفتی!
باز این لطف کرده چهار کلمه جواب داده!!
دوست داشتم باز باهاش صحبت کنم!
بنظرم رسید شاید بهتر باشه بحث نصفه نیممون رو ادامه بدم!
"دوست نداشتم اینجوری بشه!
متاسفم...
ولی من واقعا نمیفهمم چی میگید!"
"خدای ندیده رو هیچکس نگفته بهش ایمان بیار!
ولی خب نیاز هم نیست یک جسمی رو ببینید.
همین اتفاقاتی که طول شبانه روز برای ما میفته نشونه ی وجود خداست!"
"اصلا باشه...
به فرض هم که خدا وجود داره!
مگه نمیگید خدا مهربونه؟؟
پس چرا اینهمه درد کشیدن منو نمیبینه؟
اگه میبینه چرا کاری نمیکنه؟
متاسفم اما...
من نمیتونم وجود این خدا رو باور کنم!"
"یعنی فقط بخاطر مشکلاتتون؟؟!"
"خب آره ،مگه چیز کمیه؟؟"
"فکر میکنم لازم باشه فردا همدیگه رو ببینیم!
وقت دارید؟"
وای...میخواست منو ببینه!
سعی کردم معلوم نباشه که ذوق کردم!
"بله،چه ساعتی و کجا؟"
"ساعت چهار،میدون آزادی.
شبتون بخیر."
تعجب کردم و با خودم شروع کردم به حرف زدن!
-وا!
به همین زودی خداحافظی کرد؟؟😕
این ساعت تازه اساماس بازی مزه میده!
تازه میخواستم بگم بیا تلگرام!!
خیلی وقت بود با پسری چت نکرده بودم!
اصلا از ضدحالی که بهم زد خوشم نیومد!
این بار با بی حالی نوشتم
"شب بخیر!"
•|محدثه افشاری|•
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلـند شو علــمدار😭💫
علم رو بلند ڪن😊
بازمــ پرچشم این حــرم رو بلند ڪن😞
#آقامونه
چقدر قشنگه این😍😭
#قاسم_سلیمانی
آخ من بمیرم واسه گریه هاتون💔
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
107571_760.mp3
3.62M
.
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
❣#قرار_شبانہ❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِ مُحَمَد وآلِهِ الطاهِرین🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
هر زمان جوانے دعاےِ فرج
را زمزمہ ڪند🌻
همزمان امامزمان﴿عج﴾ دستهاےِ
مبارڪشان را بہ
سوےِ آسمان بلند میڪنند🤲🏻
و براے آن جوان دعا میفرمایند؛
چہ خوش سعادتند کسانے
کہ حداقل روزے یڪ¹ بار
دعاے فرج را زمزمہ میڪنند ..💙..
* #مشتےباشیمبخونیم
اینو یادمون باشه و همیشه بخونیم😊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
#شب_جمعه_است
#هوایت_نکنم_میمیرم😭
°•|منمآنبستهبهدربارِاباعبدالله
شدهامیڪسرهسربارِاباعبدالله|•°
”شبِ جمعه”است،حرم،”
ڪرب وبلا،روضهٔ عشق
نوشِ جانِ همه زُوارِ اباعبدالله
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
Banifatemeh-Shab5Moharram1395[01].mp3
4.44M
شب جمعس هوایت نکنم میمیرم😊
#شب_جمعه
تا خود صبح صدایت نکنم میمیرم😞
بی تو میمیرم...💔✨
#امام_زمان
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
1_407252881.mp3
13.71M
#شب_جمعه
🍃ان ذکر الخیر فی العالمین.
🎤مهدی #رسولی
👌👌
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva
شب جمعه
شب زیارتی سیدالشهداء علیه السلام
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
السلام علیک و رحمت الله و برکاته
اللهم عجل لولیک الفرج
سحر های جمعه و راز و نیاز با معبود را ازدست ندهید
هیچ سحری دیگر تکرار نخواهد شد
التماس دعا 🙏
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزِیْنَب
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@Dokhtarane_parva