eitaa logo
دخترانِ‌ پرواツ
838 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🌱بښمِـ اللّهـ... ☺دختران پروا مِصداق دُختر خانوماییه که: • ⌠پـــیـــرو آقــاݩ⌡• پَروا ←پِیرواݩِ آقـا ✅فَقط در ایتاییم وشُعبہ دیگه اے نداریم💚 کپی از پست ها ؟ حلالتون😍😁 😁خادممون↶ ≫⋙ @Fezeh114 👀کانال دوممون ↶ ≫⋙ @Toktam_gallery_13
مشاهده در ایتا
دانلود
•❤️• ماجراي ازدواج حضرت علي علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها «پرده‌ي اول؛ علي، دل من» تصميم به ازدواج گرفته بودم ولي جرأت گفتن این مطلب را به سرورم نمي‌کردم ، شب و روز در فکر آينده‌ي خود بودم، تا اينکه روزی پيش حبيبم بودم، به من گفتند: علي جان! با ازدواج چطوري؟ سرم پايين بود، ولی زير چشمي مي‌ديدم كه پيامبر چه لذت پدرانه‌اي مي‌برند از اينكه به دامادي من فكر مي كند. با خجالت، آهسته گفتم: رسول خدا خود داناتر است. دلم عين سير و سركه مي‌جوشيد، نگران بودم. آخر من دلم را به ناز دلبري باخته بودم و مي‌ترسيدم كه حضرت كسي ديگري را به من پيشنهاد دهند. در قبيله ما قريش، دختر كم نبود، اما آنكه دل مرا برده بود از آنان نبود. نگران بودم. @Dokhtarane_parva
دخترانِ‌ پرواツ
•❤️• ماجراي ازدواج حضرت علي علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها «پرده‌ي اول؛ علي، دل من» تصمي
•❤️• ادامه..... « پرده ی دوم باز هم علي، خبر آمد خبري در راه است» نفهميدم چه شده بود که گفتند حبيبت با تو كار دارد. او جان من بود كه تا ندايش به گوش مي‌رسيد لبيك من به سوي او پرّان مي‌شد. اما اينبار دلم كمي مي‌لرزيد انگار چيزي فهميده بود. خودم را به خانه امّ‌سلمه رساندم ، تا چشم پيامبر به من افتاد از جا كنده شده و دستهايش را گشود به سوي من آمد. من كه بهتم برده بود. چقدر پيامبر خوشحال بود! چشمانش برق مي زد و چنان مي‌خنديد كه دندانهاي نازش پيدا بود، و من همچنان بهت زده بودم كه گفت: علي جانم! مژده بده! مژده! . گفتم سرورم خير است انشاالله، اول بگوييد چه شده! همچنانكه مرا به سينه‌ي خود فشار مي‌داد و مي‌خنديد گفتند: خدا ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود خود به عهده گرفت. مرا مي‌گويي! پاهايم سست شد! پر از شور و تشويش. ديگر صبر نداشتم. ماجرا چيست؟ من بي دلم. @Dokhtarane_parva