هدایت شده از عجایب جهان
🔴 #داستان واقعی علی و فرزانه
مادر شوهرم به طور علنی دیگه حرفاشو میزد یکبار هم جلو من و شوهرم به دختر داییش گفت ان شاءالله به زودی عروس ما میشی مگه چه عیب داره یه مرد دوتا زن داشته باشه؟
تیر آخرش رو اینطوری زد که یکبارکه من برای سر زدن میخاستم برم خونه بابام شوهرم هم گفت دوش میگیره بعد میاد پیشم در مسیر راه یادم افتاد که چیزی رو فراموش کردم برگشتم خونه و دیدم که مادرشوهرم و دختر داییش .....
ادامه در کانال زیر سنجاق شده👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3300720654Cfab7522860
بخونید عبرت بگیرید
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
♦️#کانال داستـانهای واقعی
🌹#داستان کوتاه
📚#پست های پندآموز
🌴#سخنان بزرگان
💯#تلنگر
🙆#عکسنوشته های برتر و زیبا
🌸#کانال ایده آل شما👌
لینک ورود به کانال اصلی ↙️
https://eitaa.com/joinchat/3880518040C9b9acda77e
https://eitaa.com/joinchat/3880518040C9b9acda77e
با متناش زندگیتو تغییر بده👌👆