🚩 یا حسین(ع) فرماندهی از آنِ توست
📖 یکی از بچههای ارتشی که بیشتر با ما رفیق بود و رفت و آمد میکرد، کنجکاو شده بود بداند کدام یک از ما فرمانده هستیم. ما هم چون همگی لباس خاکی به تن داشتیم، تشخیص این کار سخت بود و کسی متوجه این موضوع نمیشد. یک روز که بیرون از سنگر دور هم جمع شده بودیم، از ما پرسید: «آقا! من یک سؤال دارم.» گفتیم: «بفرما!» پرسید: «اصلاً معلوم هست کدامتان فرماندهاید؟» یکی از بچهها به او گفت: «همهی ما فرماندهایم!» او هم خندید و گفت: «میدانم که همهی شما فرماندهاید؛ حالا فرماندهی فرماندهتان کیه؟» این بار یکی دیگر از بسیجیها به تابلوی ورودی سنگر اشاره کرد و گفت: «فرماندهی ما اونه!» آن برادر ارتشی هم نگاهی به تابلو و عبارت «یا حسین(ع)» که روی آن نقش بسته بود کرد و لبخندی بر لبانش نشست. بعد هم گفت: «کسی حریف شما بسیجیها نمیشه!» ...
👈تکمیلی این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍#دفاع_مقدس #کرمانشاه
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
www.sooremehr.ir/fa/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
📲💻 dooshkachi.ir
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🍷 تلخی جام زهر
📖 گوینده خبر چنان با شور و هیجان پیام صریح و بدون رودربایستی امام را قرائت میکرد که به زمین میخکوب شده بودم! هر چه میگذشت، لحن گوینده هم شدیدتر میشد. تقریباً یک ساعت از قرائت پیام گذشته بود که با شنیدن کلمه «قبول قطعنامه» و «آتشبس» شوکه شدم! وقتی شنیدم امام پذیرش قطعنامه را کشندهتر از زهر دانسته، خیلی منقلب شدم و قطرات اشک از گوشه چشمانم سرازیر شد. به دیوار تکیه زدم و هقهق شروع کردم به گریه کردن. اعضای خانوادهام همگی با شنیدن خبر پایان جنگ، خوشحال بودند و از اینکه میدیدند من از این موضوع ناراحت هستم، تعجب کرده بودند! در آن حال سؤالات فراوانی در ذهنم مرور میشدند. درونم غوغایی بود. خودم را خیلی سرزنش کردم و گفتم: «پس تکلیف جنگ به کجا ختم میشه؟ مگه ما شعار نمیدادیم «جنگجنگ تا پیروزی»؟ پس چه شد؟ خدایا! چه گناهی مرتکب شدهایم؟! کجا کمکاری کردهایم که امام مجبور شده چنین حرفی بزنه؟ یعنی ممکنه امام به وفاداری ما شک کرده باشه؟» ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍#دفاع_مقدس #کرمانشاه #مرصاد #قطعنامه598 #جام_زهر
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
www.sooremehr.ir/fa/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
📲💻 dooshkachi.ir
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
4_5803402875992278765.mp3
22.11M
📜به مناسبت سالروز صدور پیام تاریخی امام(ره) بعد از پذیرش قطعنامه۵۹۸
🎙صوت پیام امام خمینی(ره) با صدای آقای محمدرضا حیاتی
🗓 ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷
📍#امام_خمینی(ره) #دفاع_مقدس #قطعنامه598 #جام_زهر
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙ماجرایی شنیدنی درباره دلاورمردان ایرانی به نقل از پادشاه کویت هنگام ملاقاتش با صدام دیکتاتور سابق عراق
📍#دفاع_مقدس #مقاومت #عزت #ایستادگی #ایران #کویت #عراق #صدام
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔹تقدیر مدیرکل تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه از راوی کتاب دوشکاچی
حجتالاسلام و المسلمین یوسف احمدی مدیرکل تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه، صبح چهارشنبه اول مردادماه ۹۹ در دیداری که با حضور دکتر آزادی، ریاست حوزه هنری انقلاب اسلامی کرمانشاه، صورت پذیرفت، از رزمنده پرافتخار کرمانشاهی علی حسن احمدی راوی کتاب دوشکاچی تقدیر کرد.
در این دیدار که با همراهی معاونین و کارشناسان اداره کل تبلیغات اسلامی استان برگزار شد، علی حسن احمدی ابراز امیدواری کرد، که کتاب دوشکاچی جزء کتابهای شاخص و تاثیرگذار عرصه فرهنگِ مقاومت و پایداری قرار گیرد.
«دوشکاچی»، نوشته علیرضا کسرایی، دربردارنده خاطرات علی حسن احمدی، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که به تازگی روانه بازار نشر کتاب شده و در دسترس علاقهمندان به خاطرات دفاع مقدس قرار گرفته است.
این اثر که به کوشش دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه ارائه شده، خاطرات یکی از رزمندگان جنگ را از دوران کودکی تا عملیات مرصاد روایت میکند.
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍#دفاع_مقدس #کرمانشاه #دوشکاچی #یوسف_احمدی #افشین_آزادی #حوزه_هنری #انقلاب_اسلامی
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
www.sooremehr.ir/fa/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔴 در مصاف با نفاق
📖 لوله قبضه را به سمت ورودی شهر، که منافقین در آنجا حضور داشتند، گرفتم و بعد از تنظیم سلاح، آنها را به رگبار بستم. آنقدر از منافقین نفرت به دل داشتم که با شدت تمام به سمتشان تیراندازی میکردم. در حین تیراندازی، در دل میگفتم: «خدایا شکرت که همه منافقین رو یکجا جمع کردی تا ما هم اینطوری از اونا پذیرایی کنیم! چنین فرصتی دیگه گیرمان نمیاد!» تیراندازیهایم کماکان ادامه داشت تا اینکه متوجه شدم یکی از نیروهای پیاده خودی به فاصله نه چندان دوری از من، در کنار تپه موضع گرفته است و به سمت ورودی شهر تیراندازی میکند. زمان زیادی نگذشت که یکی از تانکهای منافقین از داخل شهر بیرون آمد و به سمت او شلیک کرد. با شلیک گلوله تانک، پیکر نیروی ما هم نقش بر زمین شد. تا این صحنه را دیدم، خیلی سریع قبضه را رها کردم و به سمتش دویدم. وقتی به موضعش رسیدم، با پیکر چاکچاکش مواجه شدم. او را با همان وضعیت دلخراشی که داشت، روی دوشم انداختم و به سمت بالای تپه برگشتم. ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍#دفاع_مقدس #کرمانشاه #مرصاد #منافقین #نفاق
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
www.sooremehr.ir/fa/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔺 جنایت داعشیهای وطنی
📖 به مرکز شهر و نزدیک بیمارستان امام خمینی که رسیدیم، توقف کردیم. اسلحه را مسلح کردم و با احتیاط از ماشین پیاده شدم. خودم را به کنار در نردهای بیمارستان رساندم. از همانجا به داخل حیاط و محوطه بیمارستان نگاهی کردم. با صحنه عجیب و دلخراشی مواجه شدم. حیاط بیمارستان پُر بود از جنازههایی که روی هم افتاده بودند و بیشترشان هم لباس نظامی به تن داشتند. به نظر میرسید لباسهایشان سوخته بود. خوب که نگاه کردم، در کنار بیشتر جنازهها انبوهی از پوکههای فشنگ را دیدم. در گوشه دیگری از حیاط، بعضی از کشتهها لباس غیرنظامی به تن داشتند و معلوم بود که از مردم عادیاند. آنها نیز قربانی شده بودند. در آنجا هنوز آثار آتشسوزی و لباسهای سوخته دیده میشد. در آن لحظه فکر کردم که این آتشسوزیها احتمالاً بر اثر بمباران هواپیماهای عراقی بوده است، اما ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍#دفاع_مقدس #کرمانشاه #مرصاد #منافقین #نفاق #اسلام_آباد_غرب #بیمارستان_امام_خمینی #داعش_وطنی
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
www.sooremehr.ir/fa/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روایت سردار ناصح از جنایت منافقین : وقتی منافقین به بیمارستان اسلام آباد غرب رسیدند مجروحین را زنده آتش زدند ...
📍#دفاع_مقدس #سردار_ناصح #کرمانشاه #مرصاد #منافقین #اسلام_آباد_غرب
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
30.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽روایت علی حسن احمدی از عملیات مرصاد
📺برشی از مستند حماسه مرصاد | شبکه دو سیما
🗓 ۴ مردادماه ۱۳۹۹
📍 #دوشکاچی #دفاع_مقدس #علی_حسن_احمدی #کرمانشاه #مرصاد #منافقین #اسلام_آباد_غرب
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔺 مقاومت در بُلفت
📖 نیروهای دشمن در حال فرار بودند که دیدم برادر ناصح به طرفم آمد و صدا زد: "احمدی! وایسا، کارِت دارم!" با خودم گفتم: "حاجی با من چه کار داره؟ نکنه اشتباهی شلیک کردم؟" در جوابش گفتم: "بله! درخدمتم؟" توی کانال نشست و گفت: "دستت رو بده به من!" دستم را گرفت و پرسید: "من کیام؟ چه کارهام؟" با تعجب گفتم: "خب معلومه، شما حاج ناصح هستی، فرمانده تیپ نبیاکرم" همانطور که توی کانال نشسته و دستم را توی دستش گرفته بود، سرش را خم کرد و پشت دستم را بوسید و گفت: "من به عنوان فرمانده و از طرف همه نیروهای این تیپ، دستت رو میبوسم، انشاءالله خدا این کاری رو که کردی، برای قیامتات بنویسه" ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍#دفاع_مقدس #کرمانشاه #عملیات_نصر7 #سردشت #نصر7 #تیپ_نبی_اکرم
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔺 دومین روایت خبرگزاری تسنیم از دوشکاچی
🔹 دکتر #افشین_آزادی : از مأموریتهای اساسی حوزه هنری، تمدنسازی نوین انقلاب اسلامی است.
متن کامل این خبر در آدرس زیر👇
🌐 https://b2n.ir/101238
🎙 #دوشکاچی خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #حوزه_هنری #انقلاب_اسلامی
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔺 اتمام حجت!
📖 ... خوب به حرفهایش گوش دادم. او روی بخشی از صحبتهایش تأکید زیادی کرد و گفت: «هدف شماها از اینکه اینجا اومدید چیه؟ میخواهید چی کار کنید؟ ...» بعد هم ادامه داد و گفت: «شما باید خوب آموزش ببینید تا بتونیم غائله کردستان رو توسط شما ختم کنیم ... اونجا کار خیلی سخته. ما نیاز به نیروی ثابت داریم. هر کسی که مشکلی داره و گرفتاره و نمیتونه بیاد و با ما بمونه؛ یا هر کسی که زن و بچهای داره و یا آماده جون دادن و شهادت نیست، میتونه برگرده و همراه ما نیاد.» صحبتهای برادر بروجردی برایم عجیب بود و مرا به فکر فرو برد! بعد از پایان سخنرانیاش، زمزمههایی بین بچهها شروع شد ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #تیپ_ویژه_شهدا #کردستان #شهید_محمد_بروجردی
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔺 دومین روایت خبرگزاری فارس از دوشکاچی
🔹 روایتی صادقانه از یک «تفنگدار» کرمانشاهی در جنگ
🔸 ماجرای بیمهری مسئولان به کتاب دوشکاچی
متن کامل این خبر در آدرس زیر👇
🌐 https://b2n.ir/611163
🎙 #دوشکاچی خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #حوزه_هنری #انقلاب_اسلامی #افشین_آزادی
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🕊 سبک بال
📖 ... بچههای گردان امام علی(ع) که فرماندهشان «رضا ملکیان» را از دست داده بودند، از بقیه بچهها بیشتر غصهدار بودند. بیتابی و ناراحتی آنها مرا کنجکاو کرد تا از بچههای گردان او، این قضیه را پیگیری کنم ... از یکی شنیدم که میگفت: «رضا تمام پساندازش رو دو روز قبل از شروع عملیات، بین تعدادی از نیروها تقسیم کرد و گفت: «این برای شماها! این پول به کار من نمیاد! دیگه نیازی به اینها ندارم، مال شماها باشه، سلام منو هم به بقیه برسونید!» صبح روز عملیات هم وقتی که با ضدانقلاب درگیر شدیم، به بچهها گفت: «شما دشمن رو سرگرم کنید تا من با موتور برم جلو»، اما چیزی نگذشت که در حین عملیات ...» به اینجای حرفش که رسید، بُغضش ترکید...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #تیپ_ویژه_شهدا #کردستان #شهید_رضا_ملکیان #شهید_محمدعلی_گنجی_زاده #پیرانشهر #سردشت #ضدانقلاب
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کرمانشاه را معرفی کنید
🎙بیانات #رهبرانقلاب
📚 #دوشکاچی #کرمانشاه #دفاع_مقدس
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
💠 کاک ناصر
📖 با شهادت برادر کاظمی، عملیات چند روزی متوقف ماند. به پیرانشهر برگشتیم. وقتی به پادگان رسیدیم و چشممان به محوطه و ساختمانهای آنجا افتاد، بغض، گلویمان را فشرد. وقتی نگاهم به میدان صبحگاه و سکوی سخنرانیاش افتاد، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و ناگهان اشکم جاری شد. سنگینی غم از دست دادن یاران خوبمان آن قدر زیاد بود که انگار گرد عزا روی پادگان ریخته بودند. در همان ایام شهادت ناصر کاظمی، رادیو از همسرش مصاحبهای گرفته بود که پخش شد و اتفاقی آن را از بلندگوی پادگان شنیدم. در آن مصاحبه، همسرش خطاب به شهید کاظمی یک بیت شعر زیبا را خواند و اگر چه آن را یک بار شنیدم، اما آن قدر آن شهید عزیز در قلبم جا داشت که برای همیشه آن بیت شعر را به ذهنم سپردم و زیر لب با خودم تکرار میکردم:
«ناصرجان! یاد تو هرگز نرود از دل ما، مگر آن روز که در خاک شود منزل ما.»
👈تکمیلی این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #تیپ_ویژه_شهدا #کردستان #شهید_ناصر_کاظمی #پیرانشهر #سردشت #ضدانقلاب
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
✊ ما تا آخر ایستادهایم
📖 نیروهای ما در عملیات عاشورا در محاصره بودند. وقتی همه راهها و تلاشها برای نجاتشان به بنبست ختم شد، فرمانده تیپ با بیسیم به آنها اعلام کرد: «ما دیگه نمیتونیم برای شما کاری کنیم. خودتون هر طور صلاح میدونید اقدام کنید ...» شاید این بدین معنی بود که بروید اسیر شوید تا جان خود را حفظ کنید. نمیدانستم بچهها با شنیدن این پیام، چه واکنشی از خودشان نشان خواهند داد. چند لحظه بعد، از کنار سنگر دوباره صدای بیسیم را شنیدم: «ما مقاومت میکنیم و هرگز تسلیم نمیشیم.» بعد هم صدای بیسیم قطع شد. برای یک لحظه سکوت مرگباری در سنگر حاکم شد و انگار پیام آخر بچهها مرتب توی گوشم تکرار میشد. زمان زیادی نگذشت که صدای شلیکهای پیاپی دشمن به گوشمان رسید. ... بیرحمانه به بچههای ما حمله کردند، ولی دیگر بچهها نه آبی داشتند، نه غذایی و نه مهماتی. تاب مشاهده شهادت بچههای لبتشنه را نداشتم ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #تیپ_نبی_اکرم #میمک #عملیات_عاشورا #شیار_نی_خزر #مقاومت
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
✊ هوری بصیر
📖 ... مواقع استراحت، در سنگر مطالعه میکرد. یک دفتر هم داشت که معمولاً هر روز یک یا دو برگ از آن را با ثبت خاطرات جبهه پر میکرد. یک روز برای سرکشی به نیروها، سوار قایق شدم و به یکی از پاسگاهها رفتم. روی زمین نشسته و به دیوار سنگر تکیه داده بود و همچنان خاطرات روزمرهی جبهه را مینوشت. در کنارش نشستم و با شوخی به او گفتم: «برادر! مدتی هست که میبینم مشغول نوشتنی. چه مینویسی؟ حتماً میخواهی با این دو ماه جبهه آمدنت، جنگ رو به نام خودت تمام کنی؟!» خیلی جدّی به چشمانم نگاه کرد و گفت: «روزی خواهد رسید که کسانی بیایند و بگویند که اصلاً جزیرهای وجود نداشته. عملیاتهای بزرگ ما رو در حد یک درگیری جزئی قلمداد کنند. جای دزد و صاحبخانه رو عوض کنند. ایثار و شهادت رزمندهها رو خودکشی قلمداد کنند و تسلیمشدن و کوتاهآمدن در برابر دشمن رو مایهی پیشرفت کشورمان جلوه دهند!» صحبتهایش که تمام شد، با تعجب نگاهی به آبهای جزیره و سنگرهای اطرافمان انداختم و با دستم به آنها اشارهای کردم و گفتم: «مگه چنین چیزی میشه؟! پس اینها چه هستند؟ مگه اون کسانی که میگی این حرفها رو میزنند، کور هستند و اینها رو نمیبینند؟»
با حالت جدّیتری به من نگاه کرد و گفت: ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #هورالعظیم #بصیرت
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
35.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایت "پایی که بسته شد" از زبان دوشکاچی
📘 کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #عملیات_عاشورا #میمک #عاشورا #تیپ_نبی_اکرم (ص) #شیار_نی_خزر
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯