📸 برشی از خاطره بستری در #بیمارستان سپاهان اصفهان و #ایثارگری #پرستاران
📖 ... یکی از پرستارها بالای سرم ایستاده بود و وضعیت مرا بررسی میکرد. از او پرسیدم: «من کجا هستم؟» گفت: «شما رو تازه از اتاق عمل آوردیم اینجا. الحمدلله عملت خوب بوده. دکترها ترکشی رو که توی پات بوده، درآوردند» (...)
غیر از من، مجروحین دیگری هم در آن اتاق بستری بودند. حدود ۸ پرستار مدام به وضعیت مجروحین رسیدگی میکردند. یکی از پرستارها تا نزدیک صبح هر وقت صدای آه و نالهی مجروحی بلند میشد، سریع خودش را میرساند تا قرص یا دارویی به او بدهد و یا اگر نیاز باشد، پانسمانش را عوض کند (...)
... صبح که شد خانم پرستار در حالی که یک سینی در دستش بود، به طرفمان آمد و آن را روی یکی از صندلیها گذاشت و گفت: «بفرمائید میل کنید!» خانوادهام با تعجب به او نگاه میکردند! او هم وقتی تعجب آنها را دید، پرسید: «مگه از شهرستان نیومدید؟!» گفتند: «بله» گفت: «خب از راه دوری اومدید و اول صبح هم رسیدید. حتماً صبحانه هم نخوردید. بفرمائید صبحانه میل کنید.» بعد هم رفت و بعد از چند دقیقه دوباره برگشت. این بار دو شیشه شیر با خودش آورده بود. آنها را به همسرم داد و با اشاره به میثم، که تقریباً هفت ماهش بود، گفت: «اینا هم برای این آقا پسر کوچولو» (...)
📚 کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📘چاپ اول : سال ۱۳۹۸
📒انتشارات #سوره_مهر
📍موضوع : #دفاع_مقدس #کرمانشاه
🌹 به یاد #ایثار و از خود گذشتگی کادر درمانی و پرستاران در ایام #جنگ_تحمیلی
🗓بزودی وارد بازار نشر کتاب خواهد شد ...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
📲💻 dooshkachi.ir
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯