❤️دیدار با آفتاب جماران
📖... برادر علی قمی با صدای بلندی گفت: «اماما! اماما! تو را به جان زهرا(س)، نصیحت، نصیحت.» بچهها نیز که از دیدار امام سیر نشده بودند، یکپارچه این شعار را تکرار کردند و در فضای حسینیه غلغله دیگری به پا شد. امام برگشت و به طرف صندلیاش رفت ... بعد از «بسماللهالرحمنالرحیم» فرمود: «من امروز بنا نداشتم كه صحبت بكنم و حالا هم بهطور اختصار يك كلمه مىگويم و شما را دعا مىكنم ... شما آبروى اسلام را و آبروى رسول خدا را در پيشگاه مقدس حق تعالى حفظ كرديد. شما برادران موجب سرفرازى حضرت امام زمان(سلاماللهعليه) در پيشگاه خداى تبارك و تعالى شديد ... شمايى كه از جان خودتان در راه اسلام گذشتهايد و در ميدانهاى نبرد حق با باطل پيشقدم شدهايد و سركوبى كردهايد از اين دشمنان اسلام و دشمنان ملّت و دشمنان ملّت كُرد و غيركُرد، شماها موجب سرافرازى همه ملّت شديد، ما به وجود شما افتخار مىكنيم...»
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #امام_خمینی(ره) #جماران #شهید_علی_قمی #تیپ_ویژه_شهدا #کردستان #پیرانشهر #سردشت #پاسدار #سپاه
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🦜 چهچه بلبل کرمانشاهی
📖 ... برادر کاوه از برادر قمی پرسید: «چه خبر؟ چی کار کردید؟» برادر قمی هم گفت: «بلبل خیلی معرکه کرد! (1) با اون همه چهچههای که میزد، تونست چند نفر از ضدانقلاب رو قلع و قمع کنه!» برادر کاوه هم پرسید: «کو؟ کیا زدند؟» برادر قمی هم به من و دوشکا اشاره کرد. در این هنگام برادر کاوه جلوتر آمد و دستش را روی شانهام زد و گفت: «احسنت. بارکالله. دستت دردنکنه کرمانشاهی.» (2)
✍️ پینوشت:
(1) : او به دوشکا، «بلبل» میگفت و زمانی که با آن شلیک میکردیم و صدایش در کوهستان میپیچید، میگفت: «ببینید! بلبل داره چهچهه میزنه!»
(2) : گاهی اوقات از روی محبتی که به من داشت، مرا با لفظ «کرمانشاهی» صدا میزد.
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #کردستان #شهید_محمود_کاوه #شهید_علی_قمی #تیپ_ویژه_شهدا
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌷به یاد قمی
📖... شخصیت تو دل برویی داشت. او با بچههای تیپ ارتباطی صمیمی و اُنس و اُلفتی دیگر داشت، طوری که در قلبشان نفوذ کرده بود و همه از او اطاعت میکردند. رفتار عملی او برای ما درس بود. هیچگاه از او تکبر ندیدم. یک روز برای اقامه نماز به نمازخانه پادگان رفتیم، او را زیر نظر گرفتم. در هنگام نماز، با حالتی خاضعانه سرش را پایین انداخته بود و با خشوعی خاص دستهایش را برای قنوت بالا آورده بود و حال معنوی عجیبی داشت ...
👈تکمیلی این خاطره در کتاب #دوشکاچی
📚خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒 #سوره_مهر #حوزه_هنری #انقلاب_اسلامی #دفاع_مقدس #کرمانشاه #کردستان #شهید_علی_قمی #تیپ_ویژه_شهدا #نماز #خشوع #خضوع
🌐 خرید اینترنتی کتاب👇
https://bistoonart.com
https://sooremehr.ir/book/3321
🇮🇷 @dooshkachi
ChahChah BolBol Kermanshahy.mp3
4.24M
🎧 پادکست | چهچه بلبل کرمانشاهی! | روایتی از دلدادگی متقابل میان رزمندگان و شهید کاوه
📚 خوانشی از کتاب #دوشکاچی خاطرات #علی_حسن_احمدی
🎙 با صدای جناب آقای ریاضی
(@aghayeriazi1401)
📍#دفاع_مقدس #کرمانشاه #کردستان #تیپ_ویژه_شهدا #شهید_محمود_کاوه #شهید_علی_قمی #دموکرات #کومله #بلبل_کرمانشاهی
🇮🇷 @dooshkachi