eitaa logo
ژئوپلیتیک رسانه
1.2هزار دنبال‌کننده
509 عکس
380 ویدیو
2 فایل
سایت اختصاصی http://chaponashr.ir/bavir فعالیت‌های علمی https://elmnet.ir/eid/N-0017-7032 ارتباط @bavirhassan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸غزه و مرگ سوژه مدرن؛ 🔸دوگانه و ، برساخت مفهومی جهان مدرن است؛ نه اینکه در نظام مفهومی جهان اسلام، این دوگانه معادل نداشته باشد، بلکه این دو، جایگاه محوری در اندیشه و عمل اجتماعی انسان مدرن داشته و دارند. 🔺در این نگاه، انسان مدرن، تنها خودش را اندیش‌مند می‌دانست و در نتیجه هرچه غیر او - چه آن‌ها که شباهتی صوری با او دارند و چه آن‌ها که ندارند- ابژه بودند و موضوعی برای اندیشیدن او. چیزی که «بوبر» از آن به رابطه «-آن» یاد می‌کند. رابطه‌ای که در آن، «من» مدرن هیچ «او»ی اندیشه‌گری را سراغ ندارد و همه چیز غیر «من»، «آن» است، آنی که نمی‌تواند اندیشه کند و صرفا اندیشیده می‌شود و به‌اجمال بدان که ابژه‌گی هم‌سنگ بود. 🔸شرق‌شناسی نمونه‌ای از این رابطه «من-آن»ی مدرن است. در این نگاه تمدن‌های مختلف، از جمله تمدن بزرگ اسلامی، باید به اندازه مردمک کوچک چشم انسان مدرن تقلیل می‌یافت تا به دیده او بیاید؛ لذا، هر بزرگی، تکه‌تکه می‌شد، می‌شد و می‌مرد تا به اندیشه او راه یابد؛ از این‌رو انسان مدرن هیچ‌گاه فرصت و توان ادراک یک تمدن زنده غیر خودش را نیافت و لاجرم خود را نیز نشناخت. 🔺اما در روزگار ، اتفاق دیگری رقم خورد. حادثه‌ای رخ داد که انسان مدرن از ادراک آن عاجز بود و سوژه‌گی انسان مدرن را تهدید کرد. هر چند این اولین بار نیست که عقل مدرن ناتوان شده ؛ اما هر بار که این ضعف پدیدار می‌شد، انسان مدرن در سوژه‌گی‌اش، هیچ تردید نمی‌کرد؛ بلکه آن ابژه را، آن پدیده عظیم را، از جهان زندگی‌اش، به وادی نیستی می‌کرد؛ چنانچه با دین نیز چنین کرد. 🔺اما این بار فرق می‌کرد. در مدرسه بزرگ غزه، همان هنگام که سوژه مدرن عاجز شد، انسان و سوژه‌ای دیگر به سهولت و ذکاوت، حادثه را می‌فهمید و‌ معنا می‌بخشید و از آن جان می‌گرفت و می‌بالید؛ و  این همه در پیش چشم سوژه بالانشین غربی رخ می‌داد. 🔺در اندیشه انسان غزه، مرگ پایان نبود، در اندیشه او زندگی هدف نبود، در اندیشه او ایمان، زنجیر نبود، در اندیشه او، خدا نمرده بود بلکه زنده بود و زندگی می‌بخشید. در غزه خدا دست‌بسته نبود، قدرت‌مند و قدرت‌‌بخش بود؛ در غزه خدا راست می‌گفت؛ 🔺و انسان مدرن، چون کودکی که همه عمر به حل جدولی، به نظم روبیکی، به برد شطرنجی غره شده باشد، با دیدن این عقل بالنده و در پی‌اش، این زندگی جوشان، عجز خود را و کوچکی‌اش را ادراک می‌کرد و آنگاه، خودش برای خودش ابژه شد، بی‌آنکه اعتمادی به سوژه‌گی‌اش باقی مانده باشد. ⭕️جنگ غزه، جنگ اسرائیل و غزه نبود، جنگ حق و باطل بود. جنگ سوژه‌گی انسان مومن و انسان مدرن بود و چنین سوژه‌گی مدرن، آن سوژه‌‌گی بالانشین، زمین‌گیر شد و آن انسان ایستاده بر بام و آن مدرنیته ناتمام، تمام شد.        با ما همراه باشید @Dr_bavir
🔸غزه و مرگ سوژه مدرن؛ 🔸دوگانه و ، برساخت مفهومی جهان مدرن است؛ نه اینکه در نظام مفهومی جهان اسلام، این دوگانه معادل نداشته باشد، بلکه این دو، جایگاه محوری در اندیشه و عمل اجتماعی انسان مدرن داشته و دارند. 🔺در این نگاه، انسان مدرن، تنها خودش را اندیش‌مند می‌دانست و در نتیجه هرچه غیر او - چه آن‌ها که شباهتی صوری با او دارند و چه آن‌ها که ندارند- ابژه بودند و موضوعی برای اندیشیدن او. چیزی که «بوبر» از آن به رابطه «-آن» یاد می‌کند. رابطه‌ای که در آن، «من» مدرن هیچ «او»ی اندیشه‌گری را سراغ ندارد و همه چیز غیر «من»، «آن» است، آنی که نمی‌تواند اندیشه کند و صرفا اندیشیده می‌شود و به‌اجمال بدان که ابژه‌گی هم‌سنگ بود. 🔸شرق‌شناسی نمونه‌ای از این رابطه «من-آن»ی مدرن است. در این نگاه تمدن‌های مختلف، از جمله تمدن بزرگ اسلامی، باید به اندازه مردمک کوچک چشم انسان مدرن تقلیل می‌یافت تا به دیده او بیاید؛ لذا، هر بزرگی، تکه‌تکه می‌شد، می‌شد و می‌مرد تا به اندیشه او راه یابد؛ از این‌رو انسان مدرن هیچ‌گاه فرصت و توان ادراک یک تمدن زنده غیر خودش را نیافت و لاجرم خود را نیز نشناخت. 🔺اما در روزگار ، اتفاق دیگری رقم خورد. حادثه‌ای رخ داد که انسان مدرن از ادراک آن عاجز بود و سوژه‌گی انسان مدرن را تهدید کرد. هر چند این اولین بار نیست که عقل مدرن ناتوان شده ؛ اما هر بار که این ضعف پدیدار می‌شد، انسان مدرن در سوژه‌گی‌اش، هیچ تردید نمی‌کرد؛ بلکه آن ابژه را، آن پدیده عظیم را، از جهان زندگی‌اش، به وادی نیستی می‌کرد؛ چنانچه با دین نیز چنین کرد. 🔺اما این بار فرق می‌کرد. در مدرسه بزرگ غزه، همان هنگام که سوژه مدرن عاجز شد، انسان و سوژه‌ای دیگر به سهولت و ذکاوت، حادثه را می‌فهمید و‌ معنا می‌بخشید و از آن جان می‌گرفت و می‌بالید؛ و  این همه در پیش چشم سوژه بالانشین غربی رخ می‌داد. 🔺در اندیشه انسان غزه، مرگ پایان نبود، در اندیشه او زندگی هدف نبود، در اندیشه او ایمان، زنجیر نبود، در اندیشه او، خدا نمرده بود بلکه زنده بود و زندگی می‌بخشید. در غزه خدا دست‌بسته نبود، قدرت‌مند و قدرت‌‌بخش بود؛ در غزه خدا راست می‌گفت؛ 🔺و انسان مدرن، چون کودکی که همه عمر به حل جدولی، به نظم روبیکی، به برد شطرنجی غره شده باشد، با دیدن این عقل بالنده و در پی‌اش، این زندگی جوشان، عجز خود را و کوچکی‌اش را ادراک می‌کرد و آنگاه، خودش برای خودش ابژه شد، بی‌آنکه اعتمادی به سوژه‌گی‌اش باقی مانده باشد. ⭕️جنگ غزه، جنگ اسرائیل و غزه نبود، جنگ حق و باطل بود. جنگ سوژه‌گی انسان مومن و انسان مدرن بود و چنین سوژه‌گی مدرن، آن سوژه‌‌گی بالانشین، زمین‌گیر شد و آن انسان ایستاده بر بام و آن مدرنیته ناتمام، تمام شد.        با ما همراه باشید @Dr_bavir