هدایت شده از تربیتی_فرهنگی_قرآنی و حدیث مدرسه علمیّه مومنات
#اطلاعیه
#جهاد_تبیین
#حجاب
❇️ کارگاه آنلاین
🔸موضوع: «بایسته های مبنایی و روشی امر به معروف و نهی از منکر در مسأله عفاف و حجاب"برگزار میشود.
👤استاد سرکار خانم دکتر دلاوری
◽️ (مدرس حوزه و دانشگاه؛ فعال فرهنگی در حوزه عفاف و حجاب )
🗓زمان: ۲۵ تا ۲۸ تیر ماه
🔸روز و ساعت برگزاری:
🔻 یکشنبه ساعت ۱۰ تا ۱۲
🔻 سه شنبه ساعت ۱۶تا ۱۸
🔻 چهارشنبه ساعت ۱۶تا ۱۸
🌐 ثبت نام: ارسال مشخصات(نام، کد تحصیلی، شماره همراه) به آیدی @Rashedi99
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#اطلاعیه
#جهاد_تبیین
#حجاب
❇️مدرسه علمیه مؤمنات برگزار می کند
💠کارگاه آنلاین
🔸موضوع: «بایسته های مبنایی و روشی امر به معروف و نهی از منکر در مسأله عفاف و حجاب"برگزار میشود.
👤استاد سرکار خانم دکتر دلاوری پاریزی
◽️ (مدرس حوزه و دانشگاه؛ فعال فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف )
🗓زمان: ۲۵ تا ۲۹ تیر ماه
🔸روز و ساعت برگزاری:
🔻 یکشنبه ساعت ۱۰ تا ۱۲
🔻 سه شنبه ساعت ۱۶تا ۱۸
🔻 چهارشنبه ساعت ۱۶تا ۱۸
🔻پنجشنبه ساعت ۱۰ تا ۱۲
🌐 ثبت نام: ارسال مشخصات(نام، کد تحصیلی، شماره همراه) به آیدی @Rashedi99
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
@Dr_zdp53_Theology
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
.
✍فاطمه یحیایی
بهت ما، از ماجرای تو و آنچه آفریدی، فروکش میکند،
و کم کم به من و قلم در دستم این اجازه را میدهد که از تو بنویسیم.
در این دو روز، خواستم از تو بگویم، اما هرچه کردم، نتوانستم. نشد. ناتوان بودم...
آنقدر همه ی مردم حماسه هایت را هنرمندانه به تصویر کشیده بودند، که چیزی از قلم نیفتاده بود.
اما امروز، یک نکته ی ریز، که در پیشِ چشم همه، پوشیده بود؛ برایم کمی پررنگ شد.
همه ی چیزهایی که از تو شنیدیم،
به آن افتخار کردیم،
با آن اشک ریختیم،
با همه ی وجود تو را تحسین کردیم،
اقتدارت،
شجاعتت،
زخم های عمیقت،
سیمی که با بیمهری به بازویت بسته بودی تا جلوی خون را بگیرد،
کتاب دعا و تسبیحی که در میدان رزم به همراه داشتی،
صورتی که در تنهایی هم پوشانده بودی،
چوبی که به سمت دوربین پرت کردی،
اسلحه ای که با چسب برق به هم چسباندی،
انگشتِ خط و نشان کشندهای که پس از پیدا شدن پیکرت، از دست دادی،
تونلی که در آن پیدا نشدی،
خانه ای که در آن، روی زمین، پیدا شدی،
و مبلی که از روی آن، به مردم همه ی دنیا، نگاه کردی،
همه ی اینها ما را بهت زده کرد.
و هنرمندان را به اقرار واداشت که چنین صحنه ای را، حتی در هیچ سکانس طلایی از سینمای هالیوود، به تماشا ننشسته اند.
اما یک سوال، قهرمان...
وقتی تانک اولین بار به سمت تو شلیک کرد،
و تو دست و پای خود را از دست دادی و به معنای واقعی کلمه مجروح شدی،
قطعا روی مبل نبودی،
بودی؟!
اینجای ماجرای تو، دقیقا این لحظه اش، من را شگفت زده میکند...
در آن لحظه، تو روی زمین میافتی،
دست و پایت به شدت مجروح است،
خون همه جا را میگیرد،
تو پر از رنج هستی،
و در آن موقعیت، یک کار غیر منتظره انجام میدهی💡
بلند میشوی و روی یک مبل مینشینی،
مبلی که شاید خودش هم سرپا نبوده،
پس اول مبل را بلند میکنی،
و پس از آن، بدن مجروح خودت را.
فقط برای اینکه وقتی نظامیان وارد خانه میشوند،
یا دوربینشان به سراغت می آید،
تصویر یک فلسطینی مبارز و مقتدر به جهان مخابره شود،
مثل همه ی عمرت، عزتمند و ظلم ستیز.
برای اینکه پیش پای دشمنت، نیفتاده باشی.
مثل آن روزی که مبل خانه ات را از زیر آوار بیرون کشیدی، به آن تکیه زدی، و با لبخندی پیروزمندانه عکس گرفتی،
تا دشمنت ببیند کسی مثل تو، که در اردوگاه آوارگان به دنیا آمده، و بیست و سه سال عمرش را در زندان های اسرائیل سپری کرده،
با از دست دادن خانه و زندگی، دلش نمیلرزد.
یحیی با از دست دادن خانه، نمیشکند،
یحیی با از دست دادن جان، نمیمیرد،
یحیی تا ابد زنده میماند...
#یحیی_سنوار
#مجاهد_قهرمان
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بسم الله العلیم الحلیم
"نگاه نو" (۴)
استاد چرا درس کلام اینقدر خشک است؟ جلسه دوم کلاس ما یکی از طلبههای خوشفکر این جمله را راحت به زبان آورد. یکی یکی را از نظر میگذرانم که ببینم کدام دختر دردانهام ساعت ۱۲، خسته، تشنه و گرسنه از خشکی درس کلام میگوید، وقتی داری برای اثبات یگانگی خدا براهین خشک عقلی و فلسفی را پشت سر هم ردیف میکنی. البته وقتی که دست و پایت را متن و نمره و گزارش میبندد؛ نمیدانم به عطش بچهها پاسخ دهم یا به سوالاتشان. ماندهام کتاب را به پایان برسانم یا ماموریتم را؟ متحیرم تئوریها را دقیق بگویم و نمونه سوال و امتحان کلاسی تا بچهها ۲۰ بگیرند و نام نیکش برایم بماند که طلاب استاد فلانی نمراتشان عالی بود؟ یا نیاز و درددلهای بچهها را بشنوم و به سوالاتشان پاسخ دهم؟ گفتم جای یک بحث قبل از توحید خالی است و آنهم انسان شناسی، خودشناسی یا همان خودم شناسی است.
پاسخ دادم خوشحالم که این گپ بزرگ را خوب فهمیدید، آفرین. جواب داد پس استاد برامون بگین لطفا. ما کتاب را خودمان میخوانیم. ترجمهی این جمله از نگاه من یعنی این طلبه از استادش آن چیزی را میخواهد که باید به کار زندگیاش بیاید. باید از اعتقادات به چیزی بپردازد که کارش را راه بیاندازد و فقط اندوختهی دانشی نباشد. گویا:
"از قیل و قال مدرسهام حاصلی نشد؛جز حرف دلخراش، پس از آن همه خروش
حالی به کُنج میکده، با دلبری لطیف، بنشینم و ببندم از این خلق، چشم و گوش.
کتاب را میبندم و طلاب جوان را میبرم تا سایهسار عرش الهی، همانجا که حتی خاک بدنمان را از زیر عرش برگرفتند و سپس با نفخ حیات، انقلابی در جانمان انداختند. همان جا که ملائکه در میخانه، گل آدم را بسرشتند و به پیمانه زدند.
وقتی که پاسخ میشنوم استاد کمی فرصت بدهید تا طعم این کلمات بر جانمان بنشیند، مینشینم و با بزرگی خودشان تنهایشان میگذارم.
جلوههای حیات الهی، تجلیات آن هستی مطلق که الان در منشور جان، متکثر و دیده میشوند. هر کدام به اندازهی یک آیتالله، با خودشان نشان از منبع حیات و هستی جاودان دارند، نگاهشان که میکنم قند در دلم آب میشود، چگونه خدای عزیز چنین هستیهای لطیفی را به زیباترین حالت ممکن اراده و خلق کرد. فتبارک الله احسن الخالقین.
در آسمان افکارم با کروبیان در حال پروازم که یاد مظلومیت و استضعاف فکری جوانان سرزمینم میافتم. غمی سنگین روی دلم مینشیند؛ استادی که اجازهی سوال به طلبه یا دانشجو نمیدهد، اساتیدی که وقتی دانشجو یا طلبهای سوال میکند، از آن سوال استبعاد میکنند که از شما بعید است، استادی که شاید به خاطر ندانستن جواب سوالات یا عدم اقناع آنها اصل پرسش را زیر سوال ببرد و ابراز نگرانی کند؛ فرصت رشد و پرواز را از این بچههای پرشور و پرنشاط میگیرد.
قطعا هیچ کس جز معصوم جرات گفتن "سلونی قبل ان تفقدونی" را ندارد، اما میتوان با صداقت و شفافیت گفت: "من همهچیزدان نیستم" و گشتن برای پاسخ را به خود طلبه واگذار کند تا او هم لذت کشف را بچشد.
این سوالات اگر تلنبار شود یا چون کوهی از شبهه روی سر طلاب ما آوار میشود یا تبدیل به عقده و خشم و انحراف خواهد شد. گاهی هم در کلاسها مطالبی گفته میشود که شاید فرصت کلاس، اجازهی سوال و جواب حول آن مسئله را ندهد، اما الحمدلله رب العالمین از زمان تاسیس پاتوق اعتقادی سرنخ خوابگاه در ترم پیش و پاتوق همرگ فرهنگی، میشود به این دو گعدهی گفتگو منتقل و سپس جواب داد.
پاتوقی که برای خوابگاه از کمی قبلتر و برای روزانههاکمی بعدتر، همین روزهای پرالتهاب مقاومت و موشک و نگرانی، روی لب طلاب لبخند مینشاند و به قول خودشان یک روزنه امید در دلشان باز کرده تا شنیده شوند.
دنبال سنگ صبوری میگردند که حرفهایشان را بشنود، به قول خودشان بدون قضاوت دل به دلشان دهد و اجازه گفتگو دربارهی دغدغهمندیهایشان را آزادانه به آنها بدهد.
خدای بزرگ را سپاسگزارم که پیامبر عظیمالشانی به ما عنایت فرمود که دربارهاش اُذُن را به کار گرفتند، اما خدای مهربان فرمود اُذُن برای شما بهتر است. فرستاده و پیامآور مهربان همان خدای شنوای صبور، حلیم و غفوری که به انسان عقل، اختیار و کرامت داد تا ببیند، کنجکاوی کند، کشف کند و در آخر آزادانه بیاندیشد، پرواز کند و تا بینهایت وجود و جایگاه خود اوج بگیرد.
#جهاد_تبیین
#درمسیرمقاومت
#گفتگوی_موثر
✍@Dr_zdp53
1403/08/06
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
.
مبعث رحمت للعالمین
✍️ ف. علی زاده علی آبادی
خداوند در قرآن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به عنوان «رحمت للعالمین» و مظهر تمامی صفات الهی معرفی می کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله ) تجلیگر رحمت رحمانی و رحمت رحیمی است. وجود ایشان نه تنها برای انسانها، بلکه برای تمام مخلوقات رحمت دارد. چرا که خداوند در وصف ایشان می فرماید : «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» (انبیاء:107) به وضوح بیان میکند که خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله ) را جز به عنوان رحمت برای جهانیان نفرستاده است.
واژه «رحمت» در زبان عربی به معنای نرمخویی و نیکی به دیگران است و میتواند به دو معنای اصلی: مهربانی و دلسوزی، و بخشایش و عفو به کار رود. راغب اصفهانی در توضیح این واژه میگوید که رحمت، نوعی رقت و حالت قلبی است که احسان و نیکی به شخص مورد دلسوزی را در پی دارد. در قرآن، خداوند بارها خود را با صفات رحمان و رحیم معرفی کرده است. واژه «رحمان» 157 بار و «رحیم» 146 بار در قرآن تکرار شده است.
در آیه 128 سوره توبه، صفت رحیمیت به پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نسبت داده شده و ایشان را به عنوان شخصی دلسوز و مهربان معرفی میکند و میفرماید: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»
دایره رحمت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) آن قدر گسترده است که نه تنها شامل انسانها ، بلکه شامل تمامی مخلوقات از جنیان و سایر مخلوقات است. رحمتش به شکل عام شامل همه هستی و به طور خاص مخصوص مؤمنان است. پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در رفتار خود با مردم، به ویژه با مؤمنان، رحمت و محبت را به نمایش میگذارد. او از گمراهی و عصیان مردم رنج میبرد و به دنبال نجات و هدایت آنان است چنان که در قرآن آمده است: « لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (شعراء:21)
هم چنانکه در روز فتح مکه، با وجود قدرت و پیروزی، به جای انتقام، رحمت و بخشش را انتخاب کردند و به دشمنانش فرمودند: «امروز ملامت و سرزنشی برای شما نیست». این رفتار نشاندهنده رحمت بیپایان ایشان است. در سختترین شرایط نیز به دنبال هدایت و نجات دیگران بودند و حتی در غزوه احد، وقتی دندان مبارکشان شکست و از جانب مشرکان مورد آزار قرار گرفتند، به دعا و طلب هدایت برای آنان پرداختند و فرمودند: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُون» ( مناقب ابن شهر آشوب ج 1 ص 192 ) و البته لازم به ذکر است با توجه به نهی آیات قرآن کریم از استغفار پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای مشرکان در آیه شریفه: «مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ...» (توبه:113)، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای مشرکان قریش که به جنگش آمده بودند، استغفار نمی کرد.
آن بزرگوار همواره در پی نجات و هدایت انسانها بود و با رفتار رحمتآمیز خود، الگویی برای تعاملات انسانی و اجتماعی ارائه میدهد.
امام خمینی (ره) در تحلیل سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) به شدتِ شفقت و رأفت ایشان بر همه انسانها اشاره میکند و میگوید:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) در مراتب کمال به آنجا رسیده بود که جلوۀ تامّ رحمت و محبت الهی گشته بود و به همۀ انسانها، بلکه همۀ موجودات به نظر رحمت و محبت می نگریست و بر این اساس با آنان رفتار می نمود، چنانکه خدای متعال آن وجود گرامی را رحمتی عام و فراگیر معرفی کرده و خطاب به آن حضرت فرموده است که تو را نفرستادیم، جز آن که می خواستیم رحمتی به جهانیان ارزانی داریم. (صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۲۹)
#عید_مبعث
#جهاد_تبیین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI