eitaa logo
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
2.8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
﷽ کاری کن اگه خداتورودیدخوشش بیاد،نه مردم ــــــــــــــــــــ قرارگاه جهادیشهیدابراهیم هادی •ایجادکارگاه‌هایتولیدی جهت اشتغال •کمک به نیازمندان •فعالیت‌های‌جهادی و فرهنگی ________ خادم↓ @Sadat6201 ــــ ــ ــــــــــــــ تبادل↓ @Khademol_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
39.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷سه‌شنبه های مهدوی درون مدرسه‌ای(6) 🔸دبستان 17 شهریور 📌مورخ: 1402/11/3 شماره کارت جهت نذورات نقدی: 5041_7211_1236_6266 📎روابط عمومی قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی شهرستان بافق @Seshanbemahdavi_EbrahimhadiBafgh🦋🌿
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ اولین چیزی که چشم ما بعد از مرگ می‌بینه، عامل یه حسرت بزرگ می‌تونه باشه! •|خودسازی‌و‌ترک‌گناه|• 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
‌ #نسخه‌های_خودسازی [ 2 ] 🌸🍃 قدم اول مشارطه اس 🤝🤍 مشارطه یعنی : پیمان بستن با خود و خدا یعنی اول ه
[3] 🌸🌱 قدم دوم : مراقبه اس 👀 مراقبه یعنی: حواست باشه، خدا میبینه😇 یعنی بعد از اینکه به خودت و خدا قول دادی که گناه نکنی، باید از خودت مراقبت کنی که سمت گناه نری و عهدی که بستی رو نشکنی💔 اگه شیطون گولت زد و قولت رو فراموش کردی ناامید نشو، فرصت توبه و شروع دوباره داری🌱 رفیـق یادت نره که شکــست لازمه‌ی موفقیته 👊🏻 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز قسمت #هفدهم: شاهرگ مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی تونستم با چیزهایی
🌾 🌾قسمت : علی مشکوک می شود ... من برگشتم دبیرستان ... زمانی که من نبودم ... علی از زینب نگهداری می کرد ... حتی بارها بچه رو با خودش برده بود حوزه ... هم درس می خوند، هم مراقب زینب بود ... سر درست کردن غذا…از هم سبقت می گرفتیم ... من سعی می کردم خودم رو زود برسونم ... ولی عموم مواقع که می رسیدم، غذا حاضر بود ... دست پختش عالی بود ... 😋☺️حتی وقتی سیب زمینی پخته با نعناع خشک درست می کرد ...  واقعا سخت می گذشت علی الخصوص به علی ... اما به روم نمی آورد ... طوری شده بود که زینب فقط بغل علی می خوابید ... سر سفره روی پای اون می نشست و علی دهنش غذا می گذاشت ... 👧 صد در صد بابایی شده بود ... گاهی حتی باهام غریبی هم می کرد ...🙁 زندگی عادی و طلبگی ما ادامه داشت ... تا اینکه من کم کم بهش مشکوک شدم ... حس می کردم یه چیزی رو ازم مخفی می کنه ... هر چی زمان می گذشت، شکم بیشتر به واقعیت نزدیک می شد ... مرموز و یواشکی کار شده بود... منم زیر نظر گرفتمش ...🔍 یه روز که نبود، رفتم سر وسایلش ... همه رو زیر و رو کردم... حق با من بود ... داشت یه چیز خیلی مهم رو ازم مخفی می کرد ...  شب که برگشت ... عین همیشه رفتم دم در استقبالش ... اما با اخم ... یه کم با تعجب بهم نگاه کرد ...  زینب دوید سمتش و پرید بغلش ... همون طور که با زینب خوش و بش می کرد و می خندید ... زیر چشمی بهم نگاه کرد ... - خانم گل ما ... چرا اخم هاش تو همه؟ ...😉 چشم هام رو ریز کردم و زل زدم توی چشم هاش ...  - نکنه انتظار داری از خوشحالی بالا و پایین بپرم؟ ... حسابی جا خورد و زینب رو گذاشت زمین ... ادامه دارد.... ✍نویسنده:
✧❣️🌷✧ ‌میگفت؛ وقتی‌عاشقِ‌امام‌زمام‌عجل‌الله' میشی‌دیگ‌هیچ‌گناهی‌بهت‌حال‌نمیده'• خیلی‌راست‌میگفت-:)🌻🍃• 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 『•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @EBRAHIMHADI_BAFQ
‌ ‌ 🌸🌱 خدا تو آسمون هفتم، فرشته اى قرار داده كه بهـــش داعــى میگن، وقــتی مــاه رجب میرسه، اون فرشته هر شبِ اون ماه رو تا خود صبح، ندا مى ده و میگه ؛👇 خوشبــحال اونایـی که ذکـــر میگن🥺 خوشبحال اونایی که اطاعت خدارو میکنن🤲🏻 خدا هم میگه؛ من همنشين كسىیم كه با من همنشين باشه، و مطــيع اونیم كه اطاعتم كنه و اون كسى رو میبخشم كه ازمن آمرزش بخواد چون این ماه، ماه منه و بنده، بنده من و رحمت رحمت من🌙🧡 هر كسی منو در اين ماه صدا بزنه، جوابشو میدم، و هر كـســی ازمن چيزى بخواد، بهش عطامیکنم، و هر كه از من هدايت طلب کنه راهنماییش میکنم، من اين مــاه رو ريسمانى بين خـودم وبنـده هام قرار دادم هر كـس به اين رشته ريسمان چنگ بزنه، به من میرسه😇 منبع : الإقبال جلد3 صفحه174 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨