eitaa logo
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
29 فایل
⁩•قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی بافق⁦⁦• اے‌که‌مرا‌خوانده‌ای‌راہ‌نشانم‌بده🪐🌱 ارتباط با مدیر↓ @Sadat6201 شرایط(تبادل)↓ @conditions_channel لینک ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/1529948 شماره‌کارت: ۵۰۴۱_۷۲۱۱_۱۲۲۰_۳۰۰۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 『•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @EBRAHIMHADI_BAFQ
‌ ‌ 🌸🌱 خدا تو آسمون هفتم، فرشته اى قرار داده كه بهـــش داعــى میگن، وقــتی مــاه رجب میرسه، اون فرشته هر شبِ اون ماه رو تا خود صبح، ندا مى ده و میگه ؛👇 خوشبــحال اونایـی که ذکـــر میگن🥺 خوشبحال اونایی که اطاعت خدارو میکنن🤲🏻 خدا هم میگه؛ من همنشين كسىیم كه با من همنشين باشه، و مطــيع اونیم كه اطاعتم كنه و اون كسى رو میبخشم كه ازمن آمرزش بخواد چون این ماه، ماه منه و بنده، بنده من و رحمت رحمت من🌙🧡 هر كسی منو در اين ماه صدا بزنه، جوابشو میدم، و هر كـســی ازمن چيزى بخواد، بهش عطامیکنم، و هر كه از من هدايت طلب کنه راهنماییش میکنم، من اين مــاه رو ريسمانى بين خـودم وبنـده هام قرار دادم هر كـس به اين رشته ريسمان چنگ بزنه، به من میرسه😇 منبع : الإقبال جلد3 صفحه174 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
- بسم‌ربّ‌الامام - 🔹قرارگاه فرهنگی راهبردی نصرت ولی امر نیروی آتش به اختیار می پذیرد: "درجهت‌پیشبردمسیر انقلاب‌اسلامی🇮🇷" 📌هدف ❰حلقه وصل امام و امت❱ ◾️ساختار [کار تشکیلاتی]: ▫️اجرای عملیات های سراسری(حضوری)👥 ▫️ مأموریت‌آموزشی درجهت ارتقای‌بصیرت🗞 ▫️پژوهش و تحقیق از طریق تیم تفحّص🔎 ◾️راهکار: ▫️آشنایی به اندیشهٔ امامین انقلاب ▫️تربیت و رشد جوان مؤمن انقلابی ▫️خودسازی،جامعه‌سازی،‌تمدن نوین اسلامی 🔸علاقه‌مندان به حضور در قرارگاه نصرت ولی امر به آیدی زیر در پیام رسان ایتا پیام دهند: ¦➣ @Ravabet_Omoomi_Nosrat - جهت عضویت در کانال نصرت ولی امر: ¦➣ @nosrat_valiamr
‌✧🪴❣️✧ 😍💛 ✍🏻پیامبر(ص)▪️عيون‌اخبارالرضا(ع) ماه رجب ماهِ بارش رحمت خداست خداوند تو اين ماه رحمت خودش رو شامل حال بنده هاش میکنه✨ + خداروشکر که توفیق داشتیم وارد ماه رجب بشیم. قدر بدونین رفقا☺️❤️‌ ‌‌ 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
‌ #نسخه‌های_خودسازی [3] 🌸🌱 قدم دوم : مراقبه اس 👀 مراقبه یعنی: حواست باشه، خدا میبینه😇 یعنی بعد از
[4] 🌸🌱 قدم سوم : محاسبه اس 📋 محاسبه یعنی: به کارایی که انجام دادی نمره بده یعنی، بعد از اینکه قول هات رو نوشتی و تو روز حواست به کار‌هات بود، برای خودت وقت بزار و قبل از اونیکه دیربشه به حسابت رسیدگی کن✍ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #هجدهم: علی مشکوک می شود ... من برگشتم دبیرستان ... زمانی که من نبودم
🌾 🌾 قسمت : هم راز علی حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ...  - اتفاقی افتاده؟ ... رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم ... از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها📑 رو کشیدم بیرون ... - اینها چیه علی؟ ... رنگش پرید ...😨 - تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ ... - من میگم اینها چیه؟ ... تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟ ...😐 با ناراحتی اومد سمتم 😒و برگه ها رو از دستم گرفت ...  - هانیه جان ... شما خودت رو قاطی این کارها نکن ... با عصبانیت گفتم ... 😠 _یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟ ... می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه ... بعد هم می برنت داغت می مونه روی دلم ...  نازدونه علی به شدت ترسیده بود ... اصلا حواسم بهش نبود... اومد جلو و عبای علی رو گرفت ... بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی ... با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت ... بغض گلوی خودم رو هم گرفت...خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش ... چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد ... اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین ...  - عمر دست خداست هانیه جان ... اینها رو همین امشب می برم ... شرمنده نگرانت کردم ... دیگه نمیارم شون خونه...  زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد ... حسابی لجم گرفته بود ...  - من رو به یه پیرمرد فروختی؟ ... خنده اش گرفت😄 ... رفتم نشستم کنارش ...  - این طوری ببندی شون لو میری ... بده من می بندم روی شکمم ... هر کی ببینه فکر می کنه باردارم ... 😊 - خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ ... خطر داره ... نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط ...😊 توی چشم هاش نگاه کردم ...  - نه نمیگن ... واقعا دو ماهی میشه که باردارم ...☺️ ادامه دارد.... ✍نویسنده:
• پایان فعالیت|♡❀ • شبتون‌شهدایی|♡❀ • عاقبتتون‌امام‌زمانی|♡❀ • غیرتتون عَلوی|♡❀ • عشقتون‌زهرایی|♡❀ • التماس‌دعا،، یاعلی|♡❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 『•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @EBRAHIMHADI_BAFQ
-إِنَّهُم‌‌یَرَوْنَهُ‌بعِیداوَنَراهُ‌قَرِیبا.. 🌱و‌‌من‌هـر روز‌ در‌انتـظار‌آمدنت‌هستـم هرلحظه‌بیشتر‌حس‌می‌ڪنـم‌ ڪه‌آمدنت نزدیڪ‌است‌ 🍃تعجیل درفرج مولا صلوات🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✧🎥✧ اذعان تفنگداران آمریکایی و کارشناسان نظامی غربی به قدرت حوثی‌ها و بی‌نتیجه بودن حمله‌های آمریکا به یمن! 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
مجموعه میزان شوق انسان به «یاد» و «ذکرالله» محک انسانیت اوست! نمی‌شود قلبی عاشق باشد و به صورت انسانی رسیده باشد اما از شوق خداوند بیدار نشود و تمام شب را تا سحر در خواب بماند. 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
استوری یاد خدا 3.jpg
271.7K
فایل مناسب استوری / پوستر جهت چاپ ۳ 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
یاد خدا ۳.mp3
11.69M
مجموعه ۳ | چرا بعضیا روابط عاشقانه‌شون با خدا، بعد از ازدواج بهم میریزه؟ یا تا تغییر شغل میدن، بچه‌دار میشن و .... خدا کمرنگ‌ترین میل زندگیشون میشه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾 قسمت #نوزدهم: هم راز علی حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت
🌾 🌾قسمت مقابل من نشسته بود ... سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب ... دومین دخترمون👧 هم به دنیا اومد ... این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل... اصلا علی نیومد ... این بار هم گریه 😢می کردم ... اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود ... به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت ... تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم ... کارم اشک بود و اشک ... مادر علی ازمون مراقبت می کرد ... من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد ... زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید ... از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده😒 ... توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری💉 قبول شده بودم ... یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ... هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه ... همه چیز رو بهم می ریختن ... خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست ... زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد ... چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن ... روزهای سیاه و سخت ما می گذشت ... پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود ... درس می خوندم و خیاطی💈 می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید ...  ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو ... دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن ... اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ... چطور و از کجا؟ ... اما من هم لو رفته بودم ... چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد ... کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد ...  چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ...  اما حقیقت این بود ... همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شوم شکل گرفت ... دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ... چشم که باز کردم ... علی جلوی من بود ... بعد از دو سال ... که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... جلوی من نشسته بود ... ادامه دارد.... ✍نویسنده:
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
🌺شهید محمدهادی ذوالفقاری🌺 بهتره با چند تا از خصوصیاتِ اخلاقیِ این شهید هم آشنا بشیم🙂👇 شهید ذوالفقار
🌺شهید محمدهادی ذوالفقاری🌺 شهید ذوالفقاری سه بار برای مبارزه با داعش به سامراء رفت و با نیروهای حشدالشعبی توی زمینه های مختلف همکاریِ نزدیکی داشت روز ۲۶ بهمن بود(چند روز بعد از سالگرد شهادت شهید ابراهیم هادی، همون شهیدی که الگوی زندگیِ داداش محمدهادی بود)تو حومهٔ سامرا بر اثرِ عملیاتِ انتحاری بین سربازان عراقی داداشمون به آرزوش رسید و شهید شد...💔🥀🙃 ادامه دارد...📿
یـک تـعـداد کمی هم هسـتن، کـه بعد از تموم شدن نماز سرعتشون از خدابیامرز میگ میگ هم بیشتره و تا نماز میخونن بـدون ذکـر و دعـا ســریــع فـرار مــیـکـنــن🙁 شایدم چون نمیدونن چقـــــــدر دعا و ذکر بــعـد از نـمـاز ثـواب داره عــجــلـه میکــنــن 🏃🏻‍♂ ‌ امیدوارم که تو جز این افراد نباشی ✌️🏻 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
• پایان فعالیت|♡❀ • شبتون‌شهدایی|♡❀ • عاقبتتون‌امام‌زمانی|♡❀ • غیرتتون عَلوی|♡❀ • عشقتون‌زهرایی|♡❀ • التماس‌دعا،، یاعلی|♡❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا