فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق..
به نیابت از #ابراهیم_هادی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
『•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
•⌈↝ @EBRAHIMHADI_BAFQ
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
خواب دیدم محمد بالا سر مزار شهید جهان آرا نشسته و با گل های پرپر در حال درست کردن بیضی مانندی به دور
امر به معروف خونین
با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محله میرفتند که میبینند که چند نفر اراذل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر میخواهند دخل را خالی کنند. ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرات نداشت، کاری کند. محمدرضا سریع خود را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به میز کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله میکند. پست گردنش میشکافد، زخمی به عمق یک بند انگشت. در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست امر به معروف کند و جانش را هم به خطر انداخت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شروع_تازه
🌟 کمی زندگی را سادهتر بگیریم!
گذشتهها
• هم سادهتر جبران میشوند،
• هم زودتر به قدرت تبدیل میشوند.
𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
سلام بچه ها
عاقبتتون بخیر🌱!):-
باری دیگه مسابقه ی هادی دلها 2 داریم...😍
هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به آیدی پیام بده بگه میخواد شرکت کنه تا بنر رو براش بفرستم...و به سه نفر اولی که بیشترین ویو داشته باشن هدیه تعلق میگیره!!!
آیدیم!!!
@Ms_fatemeh_11
هدیه های خیلی عالی ای داده میشه ...❤️
بدو تا مسابقه جا نمونی!!
جوایز عالی هست پیشنهااااد میشه حتما شرکت کنید😍😉
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
امر به معروف خونین با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محله میرفتند که میبینند که چند نفر
شیرکاکائو و کیک بیت رهبری اشک مدافع حرم را در آورد
یک سال فقط یک کارت برای ورود به بیت رهبری دادند. من اصرار داشتم که محمدرضا برود. بعد از مشورت، او انتخاب شد. خواهرش میخواست که او را بفرستم اما نمیشد. تا فهمید که رضایت دادیم برود، سر از پا نمیشناخت. دوم دبیرستان بود. اولین بارش بود که تنها میرفت. وقتی از بیت برگشت، چشمها و صورتش قرمز شده بودند. از روحیاتی که در او میشناختم، مطمئن بودم که مسیر بیت تا خانه را گریه کرده و از دیدن چهره رهبر منقلب شده است. هر چه اصرار کردیم از فضای آنجا بگوید و دلیل گریههایش چیست، اما یک کلام هم حرف نزد. پافشاری ما را که دید با حالت شوخی گفت: شیر کاکائو و کیکش خیلی خوشمزه بود.!
• پایان فعالیت|♡❀
• شبتونشهدایی|♡❀
• عاقبتتونامامزمانی|♡❀
• غیرتتون عَلوی|♡❀
• عشقتونزهرایی|♡❀
• التماسدعا،، یاعلی|♡❀
.#لقمههای_کوچک_معنوی 🤍🌱
در تعحبم از افرادی که به راحتی سر
مادرشون فریاد میزنن و بی احترامی
میکنن، اما تا حرف ازبوسیدن دست
پدر و مادر میشه میگن خجالت میکشیم😐
#آینده_ات_رو_بساز✌️
ما صفر تا صد بهشت یا جهنم مون
رو خودمون میسازیم، یعنی درطول
روز مدام یا در حال بهشت ساخت
بهشت و جهنم هستیم🙂🔥
نگاه حرام جهنم سازه👀
فریاد زدن جهنم سازه🗣
چتِ الکی با نامحرم جهنم سازه📲
لبخند به پدر مادر بهشت سازه😍
کــمــک به دیگران بـهشــت سازه🤝
کــــنــــتـــرل نــــگــــاه بهــشــت سازه👀
نماز اول وقت بهشت سازه
یعنی همش در حال ساخت و سازیم
بگو ببینم، تو در طول روزداری بهشت
میسازی یا جهنم؟🙂