eitaa logo
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
29 فایل
⁩•قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی بافق⁦⁦• اے‌که‌مرا‌خوانده‌ای‌راہ‌نشانم‌بده🪐🌱 ارتباط با مدیر↓ @Sadat6201 شرایط(تبادل)↓ @conditions_channel لینک ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/1529948 شماره‌کارت: ۵۰۴۱_۷۲۱۱_۱۲۲۰_۳۰۰۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ... در حسرت آن جمعه‌ام آخر که بگویند خورشید علی آمده، از کعبه رسیده💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راستگویی فضیلتیه که هزینه ش کمتره🌱 صداقت و راستگویی فضیلتیه که هم برتره نسبت به بقیه فضائل، هم اینکه هزینه ش کمتره! پس چقدر عالی که میتونیم بهترین ویژگی رو با کمترین هزینه داشته باشيم👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیایید خیال کنیم که سالها گذشت... مرزای پوشیدگی کم کم شکست... 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
✘ خدا نور است و با نور می‌توان رفاقت کرد. • خدا نور است، و مرحله‌ی اول رفاقت با نور، رهایی از ظلمت است! • ابتدا باید با استمرار در ذکر و رسیدن به اُنس، حجاب‌های ظلمانی روح را درید! • تا در مرحله‌ی بعد چشم درون انسان توان ادراک نور و رفاقت با آن را پیدا کند. 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
استوری یاد خدا 22.jpg
323.1K
فایل مناسب استوری / پوستر جهت چاپ ۲۲
یاد خدا ۲۲.mp3
10.55M
مجموعه ۲۲ | مکانیسم تأثیر «ذکر حقیقی» و اُنس با خدا، در کنترل انواع ۱ـ ها ۲ـ دیگران و شیطان ۳ـ دنیا و آخرت با تحلیل قصه‌های قرآن! 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
هدایت شده از بصیرت
تصاویر و ویدئوهای نماز جمعه باشکوه امروز تهران به امامت آیت الله صدیقی 🆔 @Baseeratt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 『•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @EBRAHIMHADI_BAFQ
همیشه غبطه خورده ام به حال کسانی که وقتی از تو یاد می شود ؛ چشم هایشان غرق اشڪ می شود... سلام شوق زندگی ❤️ سلام عزیز دل حضرت زهرا سلام‌اللّه‌علیها 💚
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
خواب دیدم محمد بالا سر مزار شهید جهان آرا نشسته و با گل های پرپر در حال درست کردن بیضی مانندی به دور
امر به معروف خونین با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محله میرفتند که میبینند که چند نفر اراذل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر میخواهند دخل را خالی کنند.  ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرات نداشت، کاری کند. محمدرضا سریع خود را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به میز کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله میکند. پست گردنش میشکافد، زخمی به عمق یک بند انگشت. در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست امر به معروف کند و جانش را هم به خطر انداخت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 کمی زندگی را ساده‌تر بگیریم! گذشته‌ها • هم ساده‌تر جبران می‌شوند، • هم زودتر به قدرت تبدیل می‌شوند. 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگه مسابقه ی هادی دلها 2 داریم...😍 هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به آیدی پیام بده بگه میخواد شرکت کنه تا بنر رو براش بفرستم...و به سه نفر اولی که بیشترین ویو داشته باشن هدیه تعلق میگیره!!! آیدیم!!! @Ms_fatemeh_11 هدیه های خیلی عالی ای داده میشه ...❤️ بدو تا مسابقه جا نمونی!! جوایز عالی هست پیشنهااااد میشه حتما شرکت کنید😍😉
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
امر به معروف خونین با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محله میرفتند که میبینند که چند نفر
شیرکاکائو و کیک بیت رهبری اشک مدافع حرم را در آورد یک سال فقط یک کارت برای ورود به بیت رهبری دادند. من اصرار داشتم که محمدرضا برود. بعد از مشورت، او انتخاب شد. خواهرش میخواست که او را بفرستم اما نمیشد. تا فهمید که رضایت دادیم برود، سر از پا نمیشناخت. دوم دبیرستان بود. اولین بارش بود که تنها میرفت. وقتی از بیت برگشت، چشمها و صورتش قرمز شده بودند. از روحیاتی که در او میشناختم، مطمئن بودم که مسیر بیت تا خانه را گریه کرده و از دیدن چهره رهبر منقلب شده است. هر چه اصرار کردیم از فضای آنجا بگوید و دلیل گریههایش چیست، اما یک کلام هم حرف نزد. پافشاری ما را که دید با حالت شوخی گفت: شیر کاکائو و کیکش خیلی خوشمزه بود.!
• پایان فعالیت|♡❀ • شبتون‌شهدایی|♡❀ • عاقبتتون‌امام‌زمانی|♡❀ • غیرتتون عَلوی|♡❀ • عشقتون‌زهرایی|♡❀ • التماس‌دعا،، یاعلی|♡❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🤍🌱 در تعحبم از افرادی که به راحتی سر مادرشون فریاد میزنن و بی احترامی میکنن، اما تا حرف ازبوسیدن دست پدر و مادر میشه میگن خجالت میکشیم😐
✌️ ما صفر تا صد بهشت یا جهنم مون رو خودمون میسازیم، یعنی درطول روز مدام یا در حال بهشت ساخت بهشت و جهنم هستیم🙂🔥 نگاه حرام جهنم سازه👀 فریاد زدن جهنم سازه🗣 چتِ الکی با نامحرم جهنم سازه📲 لبخند به پدر مادر بهشت سازه😍 کــمــک به دیگران بـهشــت سازه🤝 کــــنــــتـــرل نــــگــــاه بهــشــت سازه👀 نماز اول وقت بهشت سازه یعنی همش در حال ساخت و سازیم بگو ببینم، تو در طول روزداری بهشت میسازی یا جهنم؟🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
❓ #کجای_قصه‌ی_ظهوری؟! 2⃣2⃣ قسمت بیست و دوم 🚩 حمید سری تکون داد و گفت: برکات پیاده‌روی اربعین خیلی
؟! 3⃣2⃣ قسمت بیست و سوم 👜 اون روز همسرم باید خونه باباش می‌رفت. دختر سه‌ساله‌مون رو پیش من گذاشت و رفت. من هم طبق روال همیشه روی تختم دراز کشیده بودم و بازی دخترمو نگاه می‌کردم. دخترم رفت اسباب‌بازی‌هاش رو آورد و بعد رفت سراغ کمد مامانش، کفش و کیف مامانش رو آورد و بهم گفت: بابا کفش می‌خری؟ بابا کیف می‌خری؟ منم با لبخند گفتم: آره دخترم، می‌خرم. 💔 بازی که تموم شد، وسایل مامانش رو برد گذاشت سرجاش. کمد قدیمی بود و به زور باز و بسته می‌شد. دخترم چون سنش پایین بود، هر دو دستشو می‌ذاره و کمد رو می‌بنده و هشت تا انگشتش، لای کمد گیر می‌کنه. یهو دیدم داد کشید: بابا... فقط نگاش کردم. هیچ تکونی نمی‌تونستم به خودم بدم! مدام می‌گفت: بابا... بابا... بیا دستمو دربیار... گریه می‌کرد. منم گریه می‌کردم. اون می‌گفت: بابا بیا... انگشتام سوخت، بابا کی می‌خوای بیای؟! من نتونستم جوابشو بدم. فقط گریه می‌کردم و نگاش می‌کردم. نه می‌تونستم بگم می‌تونم بیام! نه می‌تونستم بگم نمی‌تونم! می‌ترسیدم دلش بشکنه. دخترم اون‌ور گریه می‌کرد، من این‌ور! 🥋 تا اینکه دید، بابایی که یه زمانی قهرمان تکواندوی اردبیل بود و حریفی تو ایران نداشت، الان نمی‌تونه از جاش بلند شه، نمی‌تونه کمکش کنه، همون‌جور نگام می‌کرد، گریه می‌کرد، هزار بار مردم و زنده شدم. چطور می‌تونستم کمکش کنم؟! آخرش از باباش ناامید شد. انگشتاشو محکم کشید، پوست انگشتاش رفت با همون درد، جلوم ایستاد و با گریه گفت: بابا چرا صدات کردم نیومدی کمکم؟! من باهات قهرم! 🎥 حالش بد شد. نتونست مصاحبه رو ادامه بده، همه داشتن گریه می‌کردن؛ فیلمبردار، صدابردار و حتی خانم خبرنگار که نمی‌تونست جلوی اشکاشو بگیره! آخرین حرفش عجیب به دلم نشست. با بغض گفت: اینا رو نگفتم واسم دلتون بسوزه! خواستم بدونین ما این‌جوری پای انقلاب و رهبر و آرمان‌های انقلاب ایستادیم، یه ذره هم پشیمون نیستیم. 💊 اونا که رفتن، خانمش اومد و کلی قرص ریز و درشت ریخت کف دستش و اونا رو بهش داد. بعد با کلی زحمت، جابه‌جاش کرد و آروم شیر اکسیژن رو باز کرد تا نفس‌های شوهرش، منظم بشه. برای اولین بار دیدم حمید داره گریه می‌کنه. با آستین اشکاشو پاک کرد و گفت: تا حالا زخم بستر دیدی؟! اونم چهل سال؟! مثل یه تکه گوشت این‌ور و اون‌ورت کنن تا زخمای بسترت نوبتی خوب بشن و دوباره از نو پوستت زخم بشه و خون و عفونت بزنه بیرون. 🔆 هر کاری که واسه شماها عادیه، واسه اینا، سخت‌ترین عذاب دنیاس، اما با این حال یه بار نشده گلایه کنه، اخم کنه، یه بار نشده شاکی بشه از خدا، کاش ذکر لباشو هر شب بشنوی! فقط شکره، فقط عشق‌بازی با خداست و تنها آرزوش رسیدن به خیل شهداست. اینا پای نائب امام زمان، امام خمينی و مقام معظم رهبری این‌جوری وایستادن. کاش بارها از خودتون می‌پرسیدین: شما چقدر پای حضرت آقا موندین؟! همونی که علامه حسن‌زاده آملی در موردش می‌گه: گوشتان به دهان رهبر باشد، چون ایشان گوششان به دهان حجةبن‌الحسن است... 🗣 ادامه دارد‌... 📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیست نشان زندگی، تا نرسد نشان تو... ▪️تعجیل در ظهور صلوات