eitaa logo
عـشـق سـیـسـتـو
1.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
15 فایل
اینجا هم از سیستان می گوییم، از سرزمین اولین ها و تمدن هفت هزار ساله 🆔 @ESHGHE30STO کانال عشق سیستو دارای مجوز رسمی و کد شامد از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارتباط با ما @ESHGHESISTO
مشاهده در ایتا
دانلود
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهره ای آشنا استاد ماشاءالله بیگی که در رادیو زاهدان برنامه سحر و برنامه روستا را اجرا میکرد هم اینک از کـرج با همشهریان سخن می‌گوید 🔆 🔆 درکانال عشق سیستو عضو شوید ✅ «عشق سیستو» 🌹 @ESHGHE30STO
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازار الغدیر زابــل ♦️برپایی جشن میلاد امام زمان (عج) قبل از شروع کسب و کار توسط بازاریان در بازار الغدیر شهرستان زابل 🔆 🔆 درکانال عشق سیستو عضو شوید ✅ «عشق سیستو» 🌹 @ESHGHE30STO
22.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نیمه شعبان،میلاد یوسف زهرا(س)مهدی صاحب الزمان(عج) بر تمام مسلمانان مبارک باد 🔆 🔆 درکانال عشق سیستو عضو شوید ✅ «عشق سیستو» 🌹 @ESHGHE30STO
4_5852612914757765333.mp3
5.57M
🎼 امام زمان( عج) 🎤 خواننده🔹امیر زابلی 🔆 🔆 درکانال عشق سیستو عضو شوید ✅ «عشق سیستو» 🌹 @ESHGHE30STO
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سیتک روستا💠 نی نوازی و دف نوازی دلنشین در روستا ‌🔆 🔆 درکانال عشق سیستو عضو شوید ✅ «عشق سیستو» 🌹 @ESHGHE30STO
نوروز در سیستان « بخش نخست» 🌹 @ESHGHE30STO 🔹در روزگار کودکی و نوجوانی ام ، نوروز ، مهم ترین ، زیباترین ، مردمی ترین و انسانی ترین رویداد شهر و دیارمان بود . 🔸درست است که مردم در آن روزگار ، دغدغه ی مالی داشتند اما این دغدغه ، در اندازه ای نبود که به سنت های خوب فرهنگی شان ، لطمه بزند و آن ها را به فراموشی بسپارد . سیستانیان در پیشانی سال نو ، بیشتر به طبیعت نزدیک می شدند و تا می توانستند خود را با آن هماهنگ می کردند . 🔸نخستین وجه نزدیک شدن به طبیعت را که معلم آن خود طبیعت بود ، از خانواده آغاز می می کردیم . 🔸نونوار شدن خانه و افراد خانواده ، خانه تکانی و آب پاشی وجارو کردن بامداد و شامگاه ، نان نو پختن ، پختن کلوچه ، خوردن چنگالی ، سبزه آویختن به در خانه و منزل ، رفتن به آرامگاه ها ، لباس نوپوشیدن ، دید و بازدید های خانوادگی و دست‌بوسی بزرگان ، از مهم ترین دستاوردهای نوروز خجسته به شمار می آمد . 🔸نوروز با آمدن خود ، چنان شور و ولوله ای در جان سیستانی ها می انداخت که پیر و جوان ، زن و مرد ، خورد و کلان ، سرازپا نشناخته به زیارتگاه های اطراف می شتافتند و سرخوشانه نوروز را پاس می داشتند . 🔸در ۳ روز نخست سال ، نوروز بیشتر جلوه های زیبای خود را به نمایش می گذاشت . رفتن به شیخ علی ، کوه خواجه ، زیارت حضرت عباس و ... از مکان هایی بودند که مغازه داران زابل ، به انتقال موقتی دکان های خویش اقدام می کردند و ما روستاییان که از جلوه های رنگارنگ وسایل و اجناس مغازه های شهری کمتر بهره مند می شدیم ، هرچه عیدی می گرفتیم ، به مغازه داران شهری می دادیم . یکی از مکان هایی که به روستای مان نزدیک تر بود ، به زیارت حضرت عباس مشهور بود که در نیمه راه جاده ی اصلی شهر به کوه خواجه قرار داشت ؛ بین روستاهای سیاسر و ده بلند و دادی و اکبرعباس و تیمور آباد و اسماعیل قنبر . 🔸پیش از رسیدن نخستین روز نوروز ، تپش قلب های مان را احساس می کردیم ، همه چیز بوی شادی می داد ، مهربانی و لبخند از سر و روی مردم و دیوارهای کاهگلی روستا و نهرهای پر از آب و کشتزارهای به خوشه نشسته می بارید ، 🔸روز نخست نوروز ، تنهایی یا با خویشان و نزدیکان و همسن و سال های مان برای دیدن بازارموقتی حضرت عباس به این مکان می رفتیم ، انگار پر درمی آوردیم و پرواز کنان به آن جا قدم می گذاشتیم .نخست زیارت و پس از آن سیاحت . 🔸همه چیز برای مان ، زیبا بود ، مغازه ها ، تماشایی و رنگارنگ بود ، گوشه ای بساط قمار مثل شیر، خط کردن ، پته بازی ( ورق بازی ) ، سه پته ای ، مارگیری و نمایش مار های رنگارنگ ، پرده خوانی جنگ علی و عمروبن عبدود ، رزم رستم و اشکبوس ، مجل بازی ، عرق خوری و مهم تر از همه تاب خوردن از کرگز های قدکشیده ای بود که اگر دل داشتی می توانستی ۵ ریال یا کمتر بدهی و سبکبال ، در آسمان زیبای محل به پرواز درآیی و با فرشتگان همسایه شوی. 🔸دیدار از کوه خواجه ، آیبنی تر بود . وقتی از روستای عباس کور ،علی اکبر و خراشادی می گذشتی به گوره ای می رسیدی که آن سوی آن آب بود ، توتک و نی و تزگ و علف چور و ... با زیبایی هرچه تمام تر سر از آب بیرون آورده و به عاشقان طبیعت ، خوشآمد می گفتند . 🔸در ابتدای گوره ، مسوول توتن ها ، به سرشماری توتن ران ها مشغول بود و مردمی را که در صف انتظار ایستاده بودند ، پنج تا ، پنج تا سوار می کردند و ۲ ریال کرایه را می گرفتند . 🔸وقتی توتن ران ، په چو ( چوب بلند توتن رانی ) را درون آب می فشرد و توتن را به حرکت درمی آورد ، خنکای آب ، جسم و روحت را تسخیر می کرد ، هرقدر جلوتر می رفتی کوه خواجه بزرگتر می شد ، در میانه ی این مسیر ۲ ، ۳ کیلومتری ، پرندگان آبزی نیز به تو چشمک می زدند ، سر از آب برمی کردند ، سلامی می دادند و با شتاب ، به زیر آب فرو می رفتند . 🔸گاهی مردم از توتن ران می خواستند که آن ها را از مسیر توتن رانی ( رونگ ) به قلب دریاچه هدایت کند تا بتوانند توتک یا خلک مرغوب تری از عمق آب در بیاورند . 🔸سرانجام پس از یک ساعت توتن رانی در مسیر کوه خواجه ، از توتن پیاده می شدی و خود را برای بالا رفتن از کوه خدا ، مهیا می کردی. ادامه دارد ✍ استاد ابراهیم سرحدی 🔆 🔆 درکانال عشق سیستو عضو شوید ✅ «عشق سیستو» 🌹 @ESHGHE30STO