eitaa logo
🖤تنهامسیریهای آذربایجان شرقی🖤
899 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
19 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمینها ارتباط برقرار کنید. @abbas72 ۰۹۱۴۸۶۵۶۴۳۷ 💡 در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد باماهمراه باشید http://eitaa.com/joinchat/1168769056C893fecc5aa
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎥 نخبه ی ایرانی : ایران الآن مثل کشتی نوح میمونه..هر کی سوار بشه، برده... . 🔻یکی میگه دلش خوشه‌‌..ایران جهنمه..حرف مفت میزنه.. . 🔻ولی واقعا مثال درستی زدن...اون زمانی که کشتی نوح تو بیابان ساخته میشد همه طعنه میزدن و مسخره میکردن..گفتن دیوانه داره تو بیابون کشتی میسازه..اهمیت ندادن.. اما یه عده سوار شدن و سیل از زمین و آسمان جاری شد و نجات پیدا کردن.. . 🔻الآنم خیلیا طعنه میزنن و مسخره میکنن... ایران وحشتناک در فشار داخلی و خارجی هست..اما بین دنیای ظلمت و جهل و حماقت و فساد، تنها کشوری هست که در برابر فساد فراگیر جهانی میکنه..و تن به خیلی از قوانین لیبرالی دنیا نمیده‌‌..با این حال تلفات زیاد دادیم و خیلی از افراد درگیر فساد شدن..فسادی ناشی از ... ✅اما بزودی به مدد خدا ایران با همه ی مشکلات و آسیب ها سربلندعالم میشه... 🌟@East_Az_tanhamasir
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 این کلیپ را ببینید تا بفهمید چقدر مان کردند!! مساحت به اندازه ۲۲ کشور دنیاست میتوانیم دنیا را کنیم! ✖️به لیست انگلیسی رای ندید! 🎙 حجت الاسلام امینی
💥💥💥💥 💥 ‏تبریک به ملت ایران برای خلق حماسه حضور، 👈🏼 تبریک به همتی و هوادارانش، 👈🏼 تبریک به رضایی و دوستدارانش، 👈🏼 تبریک به قاضی‌زاده و حامیانش، ✅ و البته تبریک به سید ابراهیم رئیسی و یارانش انتخابات یک پیروز داشت و آن بود؛ نوبت همدلی و همکاری و تلاش برای ساخت ‎ است. @East_Az_tanhamasir
👆🏻 یک تصویر قابل تامل! ♦️‌ هزار بی‌ریشه هم جمع بشن نمی‌تونن یه ریشه دار رو بندازن! قوی 🇮🇷 @East_Az_tanhamasir
🔴 افسوس بر آنان که گمان میکنند اگر نباشد، ایران گل و بلبل میشود، خیر. ویران میشود. استاندار سیستان و بلوچستان: در حادثه تروریستی ۱۹ نفر کشته و ۲۰ نفر مجروح شدند. گروهک تروریستی جیش‌الظلم مسئولیت عملیات تروریستی امروز در زاهدان را برعهده گرفت. @East_Az_tanhamasir
🍃 غربال میشوید…! «علیه السلام»⇩: ☘ ✙↫فرج ما حاصل نمیشود تا این که شما مردم غربال شوید، دوباره غربال شوید و سه باره غربال شوید، 🍀 تا افراد گنه کار بروند و پاکان بمانند. 『💚』@East_Az_tanhamasir
خدایــــــــا ❤️ بهترین نعمتی که، به من داده ای، خودت هستی💚 به اندازه خودت، بی نهـــــایت شکـــــر🤲🏻 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 اثری از خواننده ی دهه هشتادی بیرجندی پ ن : آفرین به این کار زیبا و جذاب زیاد از این مدل کارها و برنامه ها نیاز داریم باید همت کنیم و و انقلاب و اسلام بیشتر از اینها کار کنیم @East_Az_tanhamasir
❤️ بسم رب الشهدا ❤️ ✍️ 💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق و !» سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف و روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!» 💠 تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از چیزی نگفته بود؟» و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. 💠 ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای بردم :«چطوری آزاد شدی؟» حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!» 💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!» و از نزدیک شدن عدنان به تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط مرا نجات داده و می‌دیدم قفسه سینه‌اش از هجوم می‌لرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟» 💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشین‌ها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع ، من و یکی دیگه از بچه‌ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، کردن و بردن سلیمان بیک.» از تصور درد و که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخ‌های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می‌کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و می‌خواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.» 💠 از که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم (علیهم‌السلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچه‌مون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف می‌زنی بیشتر تشنه صدات میشم!» دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمی‌کردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود. 💠 مردم همه با پرچم‌های و برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه‌مان را به هم نمی‌زد. بیش از هشتاد روز در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشق‌ترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم. ✍️نویسنده:
🟣 میپرسه: من برانداز نیستما. اما با این همه مشکلات، گرانی، بیکاری، رانت بازی و اختلاس مسئولان، چطور از جمهوری اسلامی دفاع کنم؟ چرا باید پای انقلاب بمونم؟ آیا دفاع از انقلاب، به پای آن مسئولین نوشته نمیشه؟ 🤔 🌸✅ جواب: 👆 هر نظام سیاسی، 2 رکن داره: 1. ساختار 2. کارگزار ما از ساختار دفاع میکنیم. نه کارگزار و اشخاص. اشخاص تا وقتی پای کار انقلاب هستن، حمایت میکنیم، پاشونو کج بذارن، به دیوار میکوبیم. از اول انقلاب، از بنی صدر تا منتظری، از میرحسین موسوی تا فلان وزیر و وکیل.. هزاران اومدن و رفتن و این انقلاب سر جاش هست.. ما 300 هزار شهید دادیم برای اصل نظام. برای ساختار نظام. نه برای این آدمها. و تا پای جان هم از این ساختار حمایت میکنیم.. @East_Az_tanhamasir
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هجدهم : ۱۷ شهریور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال . با موتور به همان جلسه رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ).جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون مي آمد. 🔸نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود. بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادي هم به سمت ميدان در حركت بود. مأمورها با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! 🔸آمدم بيرون. تا چشم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان مي آمد. شعارها از درود بر خميني به سمت شاه رفته بود. فرياد بر شاه طنين انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم مي آورد. بعضيها ميگفتند: ساواکيها از چهار طرف ميدان را کرده اند و... 🔸لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجي پيدا کردم. مأموري در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکي از مجروحها را آورد. با هم رفتيم سمت سوم شعبان و سريع برگشتيم. تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را ميرسانديم و برميگشتيم. تقريباً تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود. 🔸يکي از مجروحين نزديك پمپ بنزين افتاده بود. مأمورها از دور نگاه ميکردند. هيچکس جرأت برداشتن را نداشت. ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده اند. اگه حركت كني با تير ميزنند. ابراهيم نگاهي به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟ 🔸نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش. صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقبتر رفته بودند. ابراهيم خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دست مجروح را گرفت و آن را انداخت روي کمرش. بعد هم به حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامي شديدتر شد. من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه. 🔸عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت. خيلي ناراحت بوديم. آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوي توانسته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکي از بچه ها جلسه داشتيم. براي هماهنگي در برنامه ها. مدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و... 🔸در اين جلسات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادي و مسائل روز بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به باز ميگردند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم @East_Az_tanhamasir
‏یک عکس و ده ها پیام: خانواده، عزت، غیرت، استقامت، شجاعت، فرزندآوری، وطن دوستی، عفاف، ، ، وفاداری، اقتدار، اسلام، مادر، خودباوری، ..! 🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻   . @East_Az_tanhamasir
🖤تنهامسیریهای آذربایجان شرقی🖤
بهترین دوربین مخفی که تا بحال دیدم🥺 قدر پدر و مادر ها را تا هستند، بدانیم...🤲🏻 @East_Az_tanhamasi
آفرین به غیرت و محبت و ایمان این مردم🇮🇷 به هر بهانه ای دلشون راضی نمیشد که پیامک رو کامل بخونن😭 ❤️ خدایا شکرت؛ ممنونم از اینکه توی اینچنین مملکت امام حسینی و بین مردم مومن و مهربونی داریم زندگی می‌کنیم 🙏 🇮🇷
📢 بیانیه "ارتش" ایران دو شهید در حمله دیشب رژیم صهیونیستی به ایران بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً ♦️ارتش جمهوری اسلامی ایران در راستای دفاع از حریم امنیت ایران زمین و جلوگیری از آسیب به ملت و منافع ایران  دو تن از رزمندگان خود را در شب گذشته حین مقابله باپرتابه‌های رژیم جنایتکار صهیونیستی فدا نمود. اطلاعات تکمیلی بزودی منتشر خواهد شد. سرگرد جهان‌ دیده و استوار شاهرخی‌ فر در حمله اسرائیل به شهادت رسیدند. اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @East_Az_tanhamasir
🌹 یك زن تازه مسلمان شدهٔ آمریکایی می‌گوید ؛ 🔘 از نظر من بھترین حق و حقوق اسلامی حجاب است، 📌 من این حق را دارم که به عنوان یک انسان و زن معمولی در نظـر گرفته شوم، نه یک تکھ گوشت که باید احمقانہ به آن نگاه شود. 📚| کتاب‌ انقلاب‌ ژاکت‌هاي‌ دکمہ‌دار. اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @East_Az_tanhamasir