✅ این را بدانید....
تنها قطره های خون همین یک زن مجاهد شیعه ی زینبی
ک همانند حضرت رقیه سلام الله علیها
ب اسارت کشیده شد
برای بقای این نظام و انقلاب کافیست
خارج نشینان و شاه منشان بدانید
خواب آشفته ی سرنگونی این انقلاب مقدس را ب گور خواهید برد و منتظر تعبیر وارونه اش باشید
همین #انتخابات پیش رو
سرآغازی برای سرنگونی ابدیتان خواهد بود
#ابراهیم
🌹#شبتون_شهدایی
🙏#التماس_دعا
@Ebasirate_enghelab
شهید دکتر چمران میگفت:
توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود ...سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛ اون شب رخت و خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد ... رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم ...
اما روحم شفا پیدا کرد
چه مریضی لذت بخشی ...
🌹#شهید_مصطفی_چمران
🕊#شبتون_شهدایی
🤚#یاعلی
نشر با ذکر #صلوات🌹
🇮🇷@deeh1kh
🌹🍃داستان خوبان کانال کمیل
🌹🍃این ماجرای گردان حنظله است...
🔰 ۳۰۰ تن از رزمندگان این گردان درون یکی از کانالها به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر ایمان سرشار خود به مبارزه ادامه میدهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و با عطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ.
✅ساعت های آخر مقاومت بچهها در کانال، بیسیمچی گردان حنظله حاج همت را خواست، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت. صدای ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم که می گوید: احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بیسیم دارد تمام میشود، بعثیها عن قریب میآیند تا ما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم.
❇️حاج همت که قادر به محاصرهی تیپهای تازه نفس دشمن نبود، همان طور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت: بیسیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن.
😭😭 صدای بیسیمچی را شنیدم که میگفت: سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید: همانطور که فرموده بودید حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم.
🌷یادشان گرامی و راهشان پر رهرو... 🌷
#داستان_کمیل
#شبتون_شهدایی
@Ebasirate_enghelab