࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱#نسیم_حدیث
🌸پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
هر کس از سه کار تکبر نورزد
مٶمن حقیقی ست:
1⃣خدمت به همسر،
2⃣نشستن با فقرا،
3⃣غذا خوردن با خدمتکارش
این کارها از نشانه های مٶمنانی است
که خداوند در کتابش از آنان،این گونه
یاد کرده است:
✨"اولئک هم المٶمنون حقا"
📚 کنزالعمال جلد ۱ صفحه ۱۵۵ حکم ۷۷۴
💠═════️◇◈◇
🕊@Ebrahimedelha_ir 🕊
◇◈◇═════💠
┄┅🔹✾🍃🌸🍃✾🔹┅┄
🏡بارها در منزلشان به دیدنش رفتم
هیچ گاه ندیدم که سرگرم روز مرگی شود
هیچ گاه ندیدم که پای تلویزیون بنشیند.
🕌ابراهیم اهل ورزش بود اهل مطالعه
بود و اهل علم، در مسجد و هیئت هم که
بود مشغول تهذیب نفس بود.
📚 به مطالعه کتب دینی اهمیت می داد
و از محضر بزرگانی چون علامه جعفری،
حاج آقا مجتهدی و حاج اسماعیل دولابی
که در محل بودند بسیار استفاده می کرد.
در جلسه سخنرانی آیت الله حسن زاده
آملی که در قم بود شرکت می کـرد.
ابراهیم بر طبق این آیه به ارزش علم
پی برده بود.
✨يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِين
َ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
خدا از ميان شما كسانى را كه ايمان آورده
و كسانى را كه صاحب علم و دانشاند، به
درجاتى رفعت و بزرگى مىدهد و خداوند
به آنچه انجام مىدهيد به خوبى آگاه است.
مجادله/ ۱۱
📘خدای خوب ابراهیم
💠═════️◇◈◇
🕊@Ebrahimedelha_ir🕊
◇◈◇═════💠
┄┅═✧🔅🔆🔅✧═┅┄
🌷#شهید_مهدی_باکری
⛰چند روزی بود که از صبح زود تا ظهر
پشت خاکریز می رفت و محور عملیاتی
لشکر را تنظیم می کرد. روی منطقه تا
جایی که برایش امکان داشت کار را بررسی
میکرد هـوای گرم جنوب آن هم فصل
تابستان امان هر کسی را می برید.
☀ یکی از همین روزها نزدیک ظهر بود
که آقا مهدی از خاکریز به سمت سنگر
بچهها آمد و با آب داغ تانکر گرد و خاک
را از صورت پاک کرد و صورتش را آبی زد
و ، وضو گرفت و به داخل سنگر رفت.
📃 آقا رحیم که در حال تنظیم گزارش
برای ارائه در جلسه بود با آمدن آقای
باکری سر تا پا ایستاد و دیده بوسی کردند
در همین حین آقا رحیم متوجه لب های
خشک آقا مهدی شد که حکایت از تشنگی
فوقالعاده او داشت.
🍒و به سراغ یخچال رفت و یک کمپوت
گیلاس بیرون آورد و در آن را باز کرد و به
آقا مهدی داد. آقا مهدی خنکای قوطی را
که حس کرد گفت: امروز به بچهها کمپوت
دادهاند؟
⚡آقارحیم گفت نه کمپوت جزء جیره
امروزشان نبود. باکری هم کمپوت پس زد
و گفت پس چرا این کمپوت را برای من
باز کردی؟
☁رحیم گفت شما حسابی خسته بودید
و گرما زده شده اید چند تا کمپوت اضافه
بود کی از شما بهتر؟ آقامهدی با دلخوری
جواب داد از من بهتر؟
🔹 از من بهتر #بچههای_بسیجی هستند
که بی هیچ چشم داشتی میجنگند و جان
می دهند. رحیم گفت حالا دیگر باز کردم
این قدر سخت نگیر بخور. آقا مهدی گفت:
خودت بخور رحیم جان خودت بخور
تا در آن دنیا هم خودت جوابش را بدهی.
💠═════️◇◈◇
🕊@Ebrahim__hadi 🕊
◇◈◇═════💠
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•.¸¸.•✫ 🦋💖🦋 ✫•.¸¸.•
بہ مناسبت روز دختر🎈
وعده ای که #سردار_سلیمانی برای دیدار
با رهبری به دختر شهید مدافع حرم داد
و عملی شد.
🎊 #روز_دختر
#ولادت_حضرت_معصومه
💠═════️◇◈◇
🕊@Ebrahimedelha_ir 🕊
◇◈◇═════💠
┄✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦┄
خشنودی قلب #امام_زمان (عج)
چند روز پیش به قصد دیدار پدر و مادرم
راهی شدم، بین راه نیت کردم که برای
خشنودی قلب نازنین امام زمانم دست
پدر و مادرم را بوسه بزنم...
و چقدر خوشحال بودم که توانستم
دل #امام_زمان (عج) را شاد کنم...
🌷شهید محسن حججی
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم
💠═════️◇◈◇
🕊@Ebrahimedelha_ir🕊
◇◈◇═════💠
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱#نسیم_حدیث
💕 #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله:
هرکه دختر داشته باشد، خداوند
در پی یاری، کمک، برکت و آمرزش اوست.
📚مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۱۵
💠═════️◇◈◇
🕊@Ebrahimedelha_ir 🕊
◇◈◇═════💠
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#نماز_اول_وقت
📚رفتم کتابخونه محله به کسی که نشسته
بود گفتم: یه کتاب می خوام به نام شهید
ابراهیم هادی. گفت بله داریم توی اون
قفسه. منم تشکر کردم رفتم به سوی قفسه
و کتاب رو برداشتم و نشستم روی صندلی.
اول فهرست کتاب رو نگاه کردم.
📖در صفحه دوم نوشته بود نماز اول وقت
خیلی توجهم را جلب کرد شماره صفحه را
نگاه کردم و داستان را خواندم. داستان
جالبی بود وقتی داستان تمام شد یه حالی
داشتم نمی دونستم چی شده بود. به اطراف
نگاه کردم همه سر کار خودشان بودند.
⚡حالم رو به راه نبود انگار که
#شهید_هادی نگاهم می کرد
خندیدم. به خودم گفتم برو بابا
آخه شهید ابراهیم هادی به من نگاه
نمی کنه اصلا من که آدم خوبی نیستم.
⏳ بعد یک دقیقه چشمامو بستم و
باز کردم دیدم جلوی چشمام ابراهیم
نشسته. گفتم: آقا هادی من شما را
می بینم. گفت خب چون جلوت
نشستم،😊 لبخندی زدم از روی تعجب،
سریع شروع کرد به صحبت ، من
هم گوش می دادم.
💎 می گفت: محمد اگر دوست داری
به مقام بالایی برسی به مادر و پدرت
احترام بزار. من گفتم خب احترام
می زارم گفت نه. احترام می زاری
ولی زیاد به حرف مادرت توجهی
نمی کنی.
❓گفتم کدوم حرف؟ گفت همین
که بهت میگه نماز اول وقت بخون
ولی تو نمی خونی...
گفتم: ببین آقا هادی من می خوام
گوش کنم ولی نمیشه نمی دونم
چرا؟
🔹گفت: محمد همه کارات درسته
ولی نمازت درست نیست چرا؟
می خوای بهت راه حل بدم؟
♻ادامــه دارد...
💠═════️◇◈◇
🕊@Ebrahimedelha_ir🕊
◇◈◇═════💠
سـلام بر ابراهیــم
┄┅═══✼🌸☘🌸✼═══┅┄
#شهیده_عزت_الملوک_کاووسی🌷
🎓دختر قهرمان مشهدی دانشجوی پزشکی
🌴 به شدت نسبت به پیام های حضرت
امـام (ره) حسـاس بودند به طـوری که
وقتی ایشان روی استقلال اقتصـادی و
کاشت هر چه بیشتر محصول و خودکفایی
تاکید نمودند به ما توصیه می کردند که
از فضاهای داخل منزل برای این امر استفاده
کنیم و گفتند من با بردن مقداری خاک به
پشت بام درصدد کاشتن سیب زمینی هستم
و به ما هم توصیه می کردند که از باغچه
و سایر فضاهای داخل خانه در این جهت
استفاده کنیم.
💥خدمت رسانی به مردم، بزرگترین هدف
زندگی اش بود. به عمیق ترین قشرهای
فقیر جامعه وارد می شد. به زاغه ها، به
حلبی آبادها. در سوخت رسانی و غذارسانی
به مردم، در دارو رساندن به بیماران و پرستاری
از آنها حتی در زاغه ها از هیچ اقدامی دریغ
نمی کرد.
🏥بیماران محروم را با خود به بیمارستان
می آورد. در صف نوبت درمانگاه و نوبت
پذیرش می ایستاد تا هرچه سریعتر بیماران
تحت درمان قرار گیرند.
🌺مناعت طبع عجیبی داشت. یکی از
مهمترین محسناتش این بود که سعی
می کرد کارهایی که در جهت خدمت رسانی
به مردم است را مخفیانه انجام دهد.
اهل دنیا و تزویر دنیا نبود. پرکار و پرتلاش
بود.
🔮 بسیار ساده زیست بودند، و تلاش
داشتند کوچکترین ریخت و پاشی صورت
نگیرد. وقتی در یک جمع دوستانه غذا
می خوردیم، معمولاً گوشه ها و حاشیه
های نان را جدا می کردیم،و ایشان جدا
شده نان را که دیگران کنار زده بودند،
می خوردند و این بزرگترین درس برای ما بود.
🕰 آدمی بود که از وقتش نهایت استفاده
را می کرد و فقط به چیزهای مثبت توجه
می کرد و از امورات کوچک و حقیر و منفی
که هم سن و سالهای ما به آن می پرداختند
مثل لباس های آنچنانی، آرایش، دنبال
مد رفتن و امثال این ها گریزان بود.
🦋ایشان در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ در
اوج انقلاب خونین مردم به دریای
شهیدان پیوستند.
💠═════️◇◈◇
🕊@Ebrahimedelha_ir🕊
◇◈◇═════💠