🌺 #دعای_فرج
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
🌱الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🌱اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
🌱السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🌱الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌱یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ
🌱مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین.
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱#نسیم_نهج_البلاغـه
💌 امام عـلی عليه السلام:
کسانی که امروز شان را به امید فردا میگذرانند ، فردایشان هم به حسرت دیروز خواهد گذشت!
بُرد با کسی است که از دوران فراغت برای ایام گرفتاری بهره جوید و از ایام جوانی برای دوره پیری و ضعف، ذخیره سازی کند.
📖 نامه ۵۳
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
༺※☘※༻ 🌸༺※☘※༻
☘ #شوخی_آقا_ابراهیم_با_دوستش
▫برای مراسم ختم شهید شبهازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می شد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه و لگن می آوردند! با شستن دست های آنان، مراسم با صرف ناهار تمام می شد. در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم کنار ابراهیم نشستم. ابراهیم و جواد دوستان بسیار صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند. شوخی های آن ها هم در نوع خود جالب بود.
💦در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولین کسی هم که به سراغش رفتند جواد بود. ابراهیم در گوش جواد، که چیزی از این مراسم نمی دانست حرفی زد! جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی می گی؟! ابراهیم هم آرام گفت: یواش، هیچی نگو! بعد ابراهیم به طرف من برگشت. خیلی شدید و بدون صدا می خندید. گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند!
🏺رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه را که آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست، سرش را زیر آب گرفت و ... جواد در حالی که آب از سر و رویش می چکید با تعجب به اطراف نگاه می کرد.
گفتم: چیکار کردی جواد! مگه اینجا حمامه! بعد چفیه ام را دادم که سرش را خشک کند!
🗯 راوی: علی صادقی
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
┄┅══✼🏮✼══┅┄
#شهید_احمد_محمد_مشلب🌷
یکی از کارهایی که هر روز به
انجامش مبادرت می ورزیدی،
خواندن #زیارت_عاشورا بود.
می گفتی: «باید هر کدام از شما عنصر
فعالی باشید تا پایان زندگی دنیایی شما
#شهادت باشد.»
پولدار بودی...
«بی ام دبلیو» سوار!
ولی:
آن روز که میبستی بار سفرت را
گفتی به پدر هر که #هنر داشته باشد
باید برود هرچه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده #خطر داشته باشد
باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است
حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد
#کوه است دل مرد، ولی کوه، نه هر کوه
آن کوه که آتش به جگر داشته باشد
کوهی که بنوشد، بمکد، شیره ی خورشید
کوهی که ستاره که #سحر داشته باشد
دردا اگر از خوشه ی این شاخه ی سرشار
بیگانه ثمر چیده و بر، داشته باشد
عشق است بلای من و من عاشق عشقم
این نیست بلایی که سپر داشته باشد
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
┄✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦┄
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت
تکلیفِ بی قراری این دل چه می شود
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راهِ جمکران سر راهی ببینمت
یا که مُحَرَمی شود و بین کوچهای
در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت
آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت
دارم یقین که روز ِ وصالِ تو می رسد
ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت
شاعر: محمد رسولی
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱#نسیم_حدیث
💌 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها :
یاعلی!
من از خـدای خود شـرم دارم
از تو چیـزی را بخـواهم که تو
توان تهیــه آن را نداشته باشی .
📚بحـار، ۵۹ ، ۴۳
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═💕✾🌸✾💕═┅┄
🌷موافقید قول بدیم؟
حاضرید تجدید عهد کنیم؟
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
•┈••✾🍃🌸🍃✾••┈•
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد
📿یوسف یه تسبیح هزار تایی داشت و هرشب ذکر می گفت، به دلیل صلوات های زیادی که ایشون تو یک روز می فرستاد به #محمد_عشقی معروف شده بود و نام جهادیش شده بود محمد عشقی. بعضی دوستان به ایشون می گفتن یوسف زهرا که دلیلش ارادت خیلی زیاد آقا یوسف به مادرمون خانم #فاطمه_زهرا (سلام الله علیها) بود.
📖 نوای ملکوتی در تلاوت قرآن کریم داشت و هرکسی رو با صداش تحت تاثیر قرار می داد. آقا یوسف از اخلاق بسیار خوبی برخوردار بود و همیشه لبخند به لبش بود و مهربانی خاصی تو وجودش دیده می شد که با اولین برخورد، طرف رو مجذوب خودش می کرد.
🌺یوسف بمب روحیه بود. همیشه وقتی بیسیم لازم نبود پشت بیسیم نوحه می خوند و رفقا رو به فیض می رسوند. پدر شهید می گفت یوسف با سن کمش به ما درس های بزرگ می داد. می گفت بابا #نماز اول وقت رو نباید فراموش کنیم.
✨یادمه بعد شهادتش افرادی اومده بودن که نمی شناختیم و می گفتن ما کسی رو نداشتیم که کمکمون باشه اما آقا یوسف مخفیانه به ما کمک می کرد و ما مثل بچه خودمون دوسش داشتیم. یوسف همیشه دست بوس پدر و مادر بود و به خانواده می گفت :چطوری مادر شهید ! چطوری پدر شهید مادرش ناراحت می شد و می گفت من می خوام دامادیتو ببینم . یوسف می گفت نه مامان حالا زوده.
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
┄✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦┄
به راستی چرا و برای چه هدفی به این دنیا آمده ایم؟ ما بعد از پرستش خدا ، هدفی جز نوکری علی و اولاد علی (علیهم السلام) در این دنیا نداریم!
🔸و امروز فرزند مولا علی بین ما ، حی و حاضر یار می طلبد و تنهای تنهاست...
نکند خدای ناکرده یک لحظه با خودمان بگوییم:
"من کجا و یار امام زمان کجا!!"
🔺این وسوسه ی شیطان است!!
برای یار امام بودن یک آن هم درنگ نکنیم
و دست از تلاش برنداریم!
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید.
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم.
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄