eitaa logo
سـلام بر ابراهیــم
1.5هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
8 فایل
یـه روزی می فهـمی دعوتـت بـه این کـانـال اتفاقـی نبوده و شهــ🌹ـدا دعوتـت کـردن. کانال ما در سـروش: https://splus.ir/Ebrahim__hadi کانال ما در روبیکا: https://rubika.ir/Ebrahimedelha__ir مسئول تبـادل: @sadatm57 انتقاد و پیشنهاد: @Bahareomid
مشاهده در ایتا
دانلود
سـلام بر ابراهیــم
⚜⚜🍃🌸🍃⚜⚜ ✍معصومه عبدالله‌زاده آرپناهی نویسنده کتاب «تپه العیس» خاطرات شهید بدری کوشیده است بر مبنای گفتار خانواده، دوستان و هم‌رزمان شهید، خاطرات را با نثر روان، به بیان ویژگی‌های شخصیتی شهید بدری بپردازد و مخاطب را با زندگی این شهید روحانی مدافع حرم آشنا کند. 🕌در بخش‌هایی از خاطرات این روحانی شهید آمده است: «تابستان که از راه رسید، کار میلاد بیشتر شد. مسجد، دوباره کلاس‌های تابستانی برگزار می‌کرد. ⚽️تقریباً هر شب بعد از یک فوتبال سنگین، بچه‌های گروه را که حسابی گرسنه بودند، به فلافل دعوت می‌کرد و می‌گفت،   «حالا که گروهم معروف شده به شبی با فلافل، نمی‌شه که یک شب فلافل نخوریم. باید حتماً بخوریم.» 🌭خودش، دو تا فلافل می‌خورد؛ پشت سرش هم دو تا ماءالشعیر. سیدعمار می‌گفت: «میلاد، آخرش با این ماء‌الشعیر می‌میری‌ها!» او هم جواب می‌داد  «بخور، سیدجان! خدا کریمه! فردا مسابقه داریم؛ باید خوب بخوریم تا برنده باشیم. مخصوصاً من که دفاع آخر هستم، نباید ضعیف باشم.» 🥅در زمین فوتبال، هیچ کس از دفاع میلاد رد نمی‌شد. موقع بازی هم با کسی شوخی نداشت. وای به روزی که از تیمی گل می‌خوردند؛ یادش می‌رفت مربی مسجد است؛ داد و بیداد می‌کرد و همه را مقصر می‌دانست. آن شب هم مثل همیشه بچه‌های مسجد و مربی‌ها جمع شده بودند تو زمین فوتبال تا مسابقه‌ای برگزار کنند. آقای صالحی، مربی دبیرستانی‌های مسجد جامع، هم بود. 🌀شیخ طاهری از دوستانش می‌گفت: «دو تیم شدیم، و میلاد، طبق معمول، دفاع آخر ایستاد. مطمئن بودیم اگر توپ از دفاع رد شود، صاحب توپ امکان ندارد بتواند از میلاد عبور کند؛ هر طور شده، او را سرنگون می‌کند. تیم مقابل، دو تا گل زدند و یک گل هم خوردند. میلاد عصبانی بود. همه ترسیده و مانده بودند چطور میلاد را آرام کنند. این‌جور وقت‌ها، فقط زیتون‌زاده هم تیمی شهید بود که می‌توانست میلاد را آرام کند؛ که او هم نبود. میلاد هم کلی سر و صدا کرد.» ❓شیخ‌حسن گفت: «رفتم کنار میلاد و گفتم: چته!؟ چه کار می‌کنی!؟ میلاد هم که حسابی عصبانی بود، گفت برو ببینم، حوصله داری! لباس پوشید و از زمین بیرون رفت. این اخلاقش برای همه عادی بود. گل که می‌خورد و بازی را که می‌باخت، عصبانی می‌شد. شب، موقع نماز مغرب و عشا دیدم میلاد صف آخر ایستاده؛ سرش هم پایین است.» 📖این کتاب در ۱۳۰ صفحه، قطع رقعی  توسط انتشارات خط مقدم چاپ و منتشر شده است. ................................ کانال ما ⬇ 🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷 https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
هدایت شده از سـلام بر ابراهیــم
ز‌‌ೋღ 💖 ღೋ 🌌شب جمعــه یاد می کنیم شهـدا را با خواندن زیارت نامه شهدا تا آن ها هم ما رو نزد اباعبدالله علیه السلام یاد کنند ...👆 ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺✦🍀✦┄ ⁉️ آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ 👈 مردی هنوز چشم به راه جواب ماست... 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم ❁═══┅┄ 💠@Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 💌 امام علی علیه السلام: ای پسر آدم، خودت وصیّ خویش در دارایی ات باش، و آنچه می خواهی پس از تو در ثروتت کنند، به دست خود بکن! 📖حکمت ۲۵۴ نهج البلاغه 💠═════️◇◈◇ 🕊@Ebrahimedelha_ir 🕊 ◇◈◇═════💠
✧✧✧🍃🌹🍃✧✧✧ 🌷شهید حاج قاسم سلیمانی: من معتقـدم هر ایرانی باید در خانه خود یک عکس شهید داشته باشد و حس تعلق به شهـید نبـاید در یڪ محـدوده مشخص به نام خانـواده‌ ی شهیـد باقـی بمانـد... اگر در ادارات دولتی یا خصوصی و هر مکان دیگر عکس شهـید نبـاشد ، یڪ بی‌ معرفتی نسبت به شهـداست . شمال و جنوب تـهران و ایران و همه کشور مدیون شهدا هستند و شهیدان خود را برای تمامی ایرانی‌ها فدا کردند! ................................ کانال ما ⬇ 🔸sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•.¸¸.•✫ 🦋🕊🦋 ✫•.¸¸.• ▪️مثلاً تو قبول کردی کوله بارم و هم بستم؛ ▫️مثلاً من الان توی راه کرببلا هستم؛ ▪️مثلاً رسیدم دارم زیارت نامه می خونم؛ ▫️ مثلاً رو به ایوون حرمت زیر بارونم ▪️ مثلاً دم شش گوشه ... ................................ کانال ما ⬇ 🔸sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔸
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐ 🚙اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به سمت نجف برمی گشتيم موقع اذان صبح بود که به ورودی نجف و کنار وادی السلام رسيديم ⁉هادی به راننده گفت: نگه دار تعجب کرديم گفتم: شيخ هادی اينجا چه کار داری؟ گفت: می خواهم بروم وادی السلام. گفتم: نمی ترسی؟ اينجا پر از سگ و حيوانات است صبر کن وسط روز برو توی قبرستان هادی برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد از اين چيزها نبايد بترسد بعد هم پياده شد و رفت. 🤲بعدها فهميدم که مدتها در ساعات سحر به وادی السلام می رفته و بر سر مزاری که برای خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت می شده. 🌹 ................................ کانال ما ⬇ 🔸sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔸
💌امام صادق علیه السلام «هیچ عملی در روز جمعه برتر از صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست.» (الخصال صفحه ۳۹۴) با سلام. طبق قرار هر جمعه ختم صلوات داریم به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله با نفسهای گرمتون همراهی بفرمایید. روی لینک زیر بزنید👇 https://EitaaBot.ir/poll/ih2rd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ 🎥 🎙استاد شجاعی 🔸جایگاهِ من در حکومت امام زمان علیه‌السلام کجاست؟ 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🔹امام رضا علیه السلام: ✨هر كس مؤمنى را بزدايد، خداوند در روز قيامت،غم از دلش مى زدايد . ▫مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ ، فَرَّجَ اللّه ُ عَن قَلبِهِ يَومَ القِيامَةِ 📚الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۰۰ 👌نکته: گاهی یک مشورت و راهنمایی ، کوهی از اندوه را از مؤمن بر می دارد. لازم نیست برای رفع غصه کسی پول به او بدهی؛ بلکه گاهی با گوش دادن به سخنانش و تخلیه شدن ذهنش او آرام می شود! ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
┄═❁๑🍃๑💗๑🍃๑❁═┄ 🌸وقتی برای خدا باشی تو را آن قدر مشهور می کـند کـه 🔆 که همه تو را بشناسند. ثمرۀ اخلاص و معامله با خدا این است. 🌹 ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
ᔢ✯🌹🍃🌹✯ᔢ ✍️راوی حاج قـاسم سلیمانی 🔸عملیات فتح‌المبین اولین‌بار سازمان رزم را برای کرمان و دیگر استان‌های جنوب شرقی تشکیل داده بودیم و برخورد خشک و نظامی نداشتیم. بسیجی‌ها خودمانی‌تر برخورد می‌کردند و ما هم سخت نمی‌گرفتیم. 🔸یک روز با معاون خودم که «منصور همایون‌نفر» بود، کار داشتم و به‌جای این‌که او را بخواهم، به چادرش رفتم. چند نفر از مسوولان تیپ نشسته بودند. همه هم دوستان صمیمی همایون‌نفر بودند. پرسیدم: «منصور کجاست؟» 🔸یکی از آن‌ها گفت: «رفت بیرون.» همین که خواستم برگردم، صدای خنده‌ی بچه‌‌ها را شنیدم. فهمیدم چیزی را پنهان می‌کنند. دور چادر را نگاه کردم. چشمم به پتویی خورد که گوشه‌ی چادر بود و یکی روی آن نشسته بود. همان وقت پتو تکان خورد و صدای منصور به هوا رفت. بچه‌ها جانشین مرا داخل پتو پیچیده بودند. ................................ کانال ما ⬇ 🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷 https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی... گاهی اگر در چاه مانند پدر آه اندوه مادر را حکایت کرده باشی... گاهی اگر زیر درختان مدینه بعد از زیارت استراحت کرده باشی... گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا آیینه ای را غرق حیرت کرده باشی... در سال‏های سال دوری و صبوری چشم ‏انتظاری را شفاعت کرده باشی... حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند گاهی نمازی را امامت کرده باشی... یا در لباس ناشناسی در شب قدر از خود حدیثی را روایت کرده باشی... یا در میان کوچه های تنگ و خسته نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی... پس بوده‌‏ای و هستی و می‏‌آیی از راه تا حق دل‏ها را رعایت کرده باشی... پس مردمک های نگاه ما عقیم‌‏اند تو حاضری بی‌‏آنکه غیبت کرده باشی 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 💌 امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند: روزی در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله اینگونه دعا کردم: "خدایا مرا محتاج احدی از مخلوقاتت نکن. " پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اینگونه نگو. زيرا هيچ كس نيست؛ مگر آن كه به‏ مردم نيازمند است». گفتم: پس چه بگويم، اى پيامبر خدا؟ فرمود: بگو: "خدايا! مرا نيازمند بدترین مخلوقاتت قرار مده! " 🤲 گفتم: اى پيامبر خدا! بدترین مخلوقات چه كسانى هستند؟ فرمود: «كسانى كه هرگاه عطا کنند منّت می گذارند و هرگاه دریغ می کنند بد می گويند (و طعنه می زنند).» 📚تنبيه الخواطر، ج ۱، ص ۳۹ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
⚜⚜⚜⚜⚜⚜ ................................ کانال ما ⬇ 🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷 https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
┄═❁๑🍃๑🌷๑🍃๑❁═┄ 🕊 🔸خیلی کم حرف بود و معمولا کسی از کارهایش مطلع نمی شد و بسیار فعال بود با این که چتربازی، غواصی، پرواز با هواپیماهای سبک، صخره نوردی و خیلی کارهای دیگه می کرد ولی نزدیکانش هم از فعالیت هاش مطلع نمی شدن از بسیجیان فعال و پر کار بود. 🔹در فامیل هم خیلی آرام و بی ادعا بود و خیلی دوست داشتنی چند بار که سوریه رفته بود به مادرش گفته بود نباید کسی بفهمه اگر صدا و سیما اعلام کرد تو هم بگو فامیل تا شهادتش نمی دونستن این همه فعالیت داره حتی تمام عکسهاشون رو هم بعد شهادتش دوستانش منتشر کردند خودش به کسی عکس هاشو نشون نداده بود. ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ 🎥 🎤استاد معاونیان 🔸بهترین رفیق... 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 💌 امام هادى عليه السلام : اى آن كه گِره هاى ناملايمات با نام هاى او باز مى شوند! اى آن كه تيزى سختى ها با ياد او كُند مى شود! و اى آن كه با خواندن نام هاى بزرگش از تنگنا به گشايش، راه بُرده مى شود! 📚مُهج الدعوات صفحه ۳۲۵ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌࿐🌷࿐‌🌷࿐ 🍃حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار کربلا رفت. اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت. در مناسبت‌های مختلف به‌صورت مستقل [جدای از سازمان حج و زیارت] به کربلا می‌رفت. اغلب با ماشین دوست‌هایش می‌رفت. وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد. عاشق کربلا بود. حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا می‌رفت. یک بار، یک کربلای سه روزه رفت. می‌خواست شب جمعه را کربلا باشد. وقتی عراقی‌ها گذرنامه‌اش را دیده بودند، به او گفته بودند: «أنتَ مجنون»! 🦋دفعه دومی که می‌خواست کربلا برود، به او گفتم: «حسین جان! ما کربلا نرفتیم. ما پدر و مادرت هستیم. ما را هم کربلا ببر». سال بعد، ما را هم کربلا برد. اصلاً اهل بازار رفتن و خرید کردن نبود. 🔸در نجف در راه که به زیارت می‌رفتیم به مغازه‌ها و مردمی که خرید می‌کردند نگاه می‌کردم. گفت: «مامان! از این که مردم اینجا می‌آیند و کفن می‌خرند و تبرک می‌کنند یا آب فرات را به‌عنوان تبرک می‌برند، بدم می‌آید». گفتم: «مگر بد است»؟ گفت: «مگر امام حسین (ع) کفن داشت؟ این آب را باید روی آب ریخت. آب زمزم را باید برای تبرک برد». حالا فکر می‌کنم و می‌بینم چه می‌گفته و به چه چیزهایی فکر می‌کرده است. چقدر فکرش بالا بوده؛ یک روز این جریان را برای پدرش تعریف کردم، پدرش هم می‌گفت: «این چیزها به فکر من که پدرش هستم، نمی‌رسد». ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ بیا که آینه‌ی روزگار ، زنگاری است بیا که زخم زبان‌های دوستان کاری ست به انتظار نشستن در این زمانه‌ی یأس برای منتظران چاره نیست ناچاری ست 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄