eitaa logo
سـلام بر ابراهیــم
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
9 فایل
یـه روزی می فهـمی دعوتـت بـه این کـانـال اتفاقـی نبوده و شهــ🌹ـدا دعوتـت کـردن. کانال ما در سـروش: https://splus.ir/Ebrahim__hadi کانال ما در روبیکا: https://rubika.ir/Ebrahimedelha__ir مسئول تبـادل: @sadatm57 انتقاد و پیشنهاد: @Bahareomid
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═◈🇮🇷🇮🇷🇮🇷◈═┅┄ 2⃣در اولین انتخابات ریاست جمهوری کاندیدهای اصلی دو نفر بودند. یک روز صحبت می کردیم ،کلاهدوز گفت: «‌من به بنی صدر رأی نمی دهم. » ⁉برایم عجیب بود. پرسیدم: چرا؟ تحلیل زیبایی داشت. می گفت: « اگر یادت باشد بنی صدر تا یک روز مانده به مهلت ثبت نام، خودش را کاندید نکرد. تا این که رفت خدمت حضرت امام (ره) ⚡و همین که آمد بیرون، گفت من هم خود را کاندید می کنم. به نظرم کاسه ای زیر نیم کاسه است. حتماً می خواست با زبان بی زبانی به مردم وانمود کند برنامه هایی داشته که حضرت امام تأیید کرده است. او از ملاقات با امام سوء استفاده می کند. این تیز بینی در آن روزها واقعاً شگفت آور بود. 📚کتاب هاله‌ای از نور، ص۹۱ ❁═══┅┄ 🔺@Ebrahimedelha_ir🔻 ❁═══┅┄
┄═❁๑🍃๑💗๑🍃๑❁═┄ 🏡مشغول کار منزل بودم. حواسم از حامد پرت شد. یک دفعه از روی صندلی افتاد زمین و سرش غرق خون شد. او را به دکتر رساندم. سرش را پانسمان کردند. خیلی می ترسیدم که مبادا یوسف با من دعوا کند و ناراحت شود و بگوید:" چرا مواظب بچه نبودی؟" 💦 وقتی آمد مثل همیشه سراغ حامد را گرفت. گفتم: "خوابیده." بعد هم قضیه را برایش تعریف کردم. فقط گوش داد. آرام آرام چشم هایش خیس شد. لبش را گاز گرفت. بعد گفت:"تقصیر من است که تو را با حامد تنها می گذارم. چاره ای ندارم. مرا ببخش." 💖وقتی این جملات را گفت، خیلی شرمنده شدم. در همه برخوردهایش این عشق و محبت را به پای زندگی مان می ریخت. 🗯به روایت همسر 🌷 ................................ کانال ما ⬇ 🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 تنها عضو آشنا... 🪞روزی جلوی آیینه ایستاده بود و به دندان‌هایش می‌نگریست. مرا صدا زد و گفت: بیا دندان‌های مرا ببین. گفتم: حالا چه وقت مزاح است. گفت: بیا. رفتم و دندان‌هایش را دیدم. گفت: شکل آن‌ها را خوب به خاطر بسپار. از حرفش تعجب کردم و گفتم: چرا؟ 🔎 گفت: جنگ است دیگر، اگر یک وقت اتفاقی افتاد، شاید مجبور شوید از روی دندان‌هایم مرا شناسایی کنید چون دندان عضو سختی است و آسیب کمتری می‌بیند. باز هم با تعجب نگاهش کردم. آن روز گذشت. وقتی پیکر متلاشی شده و سوخته آنان را از لای آهن پاره‌های هواپیما بیرون کشیدند، دندان‌ها تنها عضو آشنای آن قامت رشید بود. ............................... کانال های ما ⬇ 💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi 💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir 💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir