♦️ دفاع از پایان نامه با لباس تروریست های پژاک؟!
🔸 رخنه ی تجزیه طلبها در ورزش و دانشگاه و هنر
🔸 آیا جمهوری اسلامی لزومِ ضرورتِ برخورد قاطع و عبرت آموز را درک خواهد کرد؟
#شبنامه
۱۴۰۲/۶/۲۹
🔺 چند ماه پیش و همزمان با حمله نیروهای مسلح ایران به اقلیم کردستان، یک پست عجیب و غریب از بازیکن فوتبال تیم تراکتور سازی منتشر شد
ماجرا از این قرار بود که کاوه رضایی همزمان با موشک باران گروه تروریستی کومله، عکسی از پهپاد ها را در آسمان کردستان عراق منتشر کرده و نوشته بود: کوردستانم، تسلیت
همان موقع بسیاری از کاربران در پاسخ به این پست نه خطاب به وی بلکه خطاب به مسئولان فوتبال کشور نوشتند: اگر این بازیکن دلش برای کومله سوخته، او را بفرستید در کمپ کومله توپ بزند تا زمانی که موشک ها و پهپاد ها روی سر خودش و دوستانش دیده شوند.
🔺 قبل از کاوه رضایی فوتبال این مملکت شاهد حضور ورزشکار پر حاشیه ی دیگری بوده است. وریا غفوری که بعد از بالا گرفتن حرف هایش برخی درباره ارتباط افراد درجه یک خانواده اش با تروریست های تجزیه طلب افشاگری کردند
فارغ از این دو و حضورشان در حوزه ی ورزش، ما در حوزه ی هنر نیز شاهد حضور چهره هایی مانند مهدی یراحی بوده ایم.
چهره ای که به مرور بسیاری از کاربرها به رگه هایی از وجود روحیه ی تجزیه طلبی در او پی برده اند
آخرین دفاع مهدی یراحی در توئیتر از تجزیه طلب ها مربوط به توئیت بازی هایش در دفاع از جنایتکارِ معروف، حبیب فرج الله چعب بوده است.
🔺 جانیِ شروری که به جرم کشتن مردم خوزستان (به بهانه ی جنگیدن با جمهوری اسلامی) به هلاکت رسید.
حضور پر رنگ تروریست های تجزیه طلب در عرصه هنر و ورزش یک پیامد بسیار بسیار خطرناک برای کشور دارد.
سلبریتیِ تجزیه طلب، یا سلبریتی حامی تجزیه طلبی وقتی موفق به جذب هوادار شد لزوما نیاز نیست که مخاطبش را تجزیه طلب کند. همینکه بتواند در شرایط بحران (که منفعت تجزیه طلبها در ناآرام بودن ایران است) مخاطب را تحریک و وادار به رفتار رادیکال کرده یا با پست هایش او را عصبی کند، ماموریت را به بهترین نحو انجام داده است.
چیزی که در رفتار کاوه رضایی، وریا غفوری و مهدی یراحی به وضوح دیده شده است.
🔺 فارغ از ایفای نقش تجزیه طلبانه در حوزه ی هنر و ورزش، ما شاهد حضور برخی تروریست ها، بیخِ گوش سلبریتی ها بوده ایم.
از معروف ترین این نمونه ها میتوان به فعالیت سارو قهرمانی در قالب پیک موتوری (تا چند روز قبل از هلاکت) در رستوران بهاره رهنما اشاره کرد.
همزمان با موارد فوق یک مسئله در روزهای اخیر توجه همه را به خود جلب کرده و آن هم حضور یک چهره ی تجزیه طلب در دانشگاه تهران، همزمان با پوشش تجزیه طلبانه و اسم بردن از برخی عناصر تجزیه طلب در یک جلسه ی علمی بوده است.
🔺 مهرداد عربستانی، دانشیار گروه آموزشی انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران میگوید از اینکه این فرد (لیلا حسین زاده) دانشجو بوده یا نه اطلاعی نداشته است.
بحث در این موضوع اصلا بر سر دانشجو بودن یا نبودن فرد مورد نظر نیست.
بحث این است: آقا مهرداد عربستانی و دیگر حاضرین متوجه اظهارات تجزیه طلبانه ی فرد و ظاهر تروریستی اش نشده اند؟
اگر شده اند آیا حساسیتی نسبت به این موضوع نباید میداشته اند؟
اگر نداشته اند کسی نباید به آنها گوش زد کند؟
🔺 مسئله ی مهمی که در ماجرای کاوه رضایی، وریا غفوری، مهدی یراحی و لیلا حسین زاده به وضوح دیده میشود رخنه ی تجزیه طلبها در بخش های فرهنگی، هنری، ورزشی و علمی به شیوه های مختلف است.
آیا حتما یک تجزیه طلب باید شناخته شود، مخاطب جذب کرده و حاشیه درست کند تا بفهمیم باید با آن برخورد کنیم؟
آیا آن مسئول (از استاد دانشگاه تا فلان شخص در عرصه ورزش) که نسبت به فعالیت تجزیه طلبان تغافل داشته نباید سرزنش شود؟
آیا خود تجزیه طلب ها نباید از این فضا ها دور نگه داشته شوند؟
🔺 از ابتدای ماجرای مهسا ژینا امینی، کومله با خانواده مهسا در بیمارستان در ارتباط بوده است.
پسرخاله ی او از کمپ کومله دستور آتش صادر کرده و شخص مسعود بارزانی با این خانواده تماس گرفته است. در گزارش سی ان ان از کمپ کومله دخترانی جلوی دوربین قرار گرفته و گفته بودند که در حال آموزش برای عملیات در ایران اند. واقعیت این است که تجزیه طلبها به شکلی شیطنت آمیز زیر رخدادهای حوزه های اجتماعی و فرهنگی و هر مسئله ای که به تنش منجر شود قرار دارند. در چنین شرایطی باید بسیار نسبت به این مسئله هوشیار بود.
لازم و ضروری است که نوع رفتار مسئولان مورد نظر در جهت برخورد با تجزیه طلبان، عبرت آموز باشد.
#آقای_تحلیلگر
#شبنامه