خِیـٰابانِایتا '🌿|Eitaa!
「 - °🌸 • ! 」
روزی کھ گذاشتمت توی خاڪ؛
نھ ببخشید!
روزی ڪھ خدا با دستای من تورو گذاشت تو خاڪ و بهت آب داد؛
یه چوب خشڪ و بی روح بودی با یه برگ پژمرده ڪھ به سختی بهت وصل بود!
گذاشتمت جلوی آفتاب
بهت آب دادم و هرروز باهات حرف زدم تا خون ریخت توی رگهات و آب دویید زیر پوستت!
جون گرفتی و سبز شدی
یادمه اولین گلی که دادی اینقدر واست ذوق کردم که یه قطره اشک از گوشه ی چشمم غلتید رو صورتم..🧕🏻🤞🏻!'
یخرج الحی من المیت رو با چشمام دیدم؛
با خودم تکرار ڪردم :
جهان قرآن مصور است
و آیه ها در ان؛
به جای آن ڪھ بنشینند؛ ایستاده اند🌿'
#خطخطیهایمن🚶🏿♀🖐🏿