کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از کربلا تا کربلا » روایت سی و هفتم: بازگشت اهلبیت و بازگرداندن اموال غارت شده
از کربلا تا کربلا
» روایت سی و هشتم: بازگشت اهلبیت به کربلا و عزاداریهای حضرت رباب
38-Az Karbala Ta Karbala 38.mp3
13.24M
#از_کربلا_تا_کربلا ؎۩
↻▪️فرمود:
«آن مصیبتی که هر صبح و شام بر آن خون گریه میکنم مصیبت اسارت عمهام زینب سلام الله علیها است» 🥀🖤
≈≥≈≥≈≥
👈 قسمت سی وهشتم۞
➥
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
#عزادارم_به_نیت_فرج_صاحب_عزا🏴
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
40-Az Karbala Ta Karbala 40.mp3
15.33M
#از_کربلا_تا_کربلا ؎۩
↻▪️فرمود:
«آن مصیبتی که هر صبح و شام بر آن خون گریه میکنم مصیبت اسارت عمهام زینب سلام الله علیها است» 🥀🖤
≈≥≈≥≈≥
👈 قسمت سی ونهم۞
🔹قسمت آخر از این مجموعه🔹
➥
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
#عزادارم_به_نیت_فرج_صاحب_عزا🏴
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#از_کربلا_تا_کربلا ؎۩ ↻▪️فرمود: «آن مصیبتی که هر صبح و شام بر آن خون گریه میکنم مصیبت اسارت عمها
بزرگواران قسمت آخراز این مجموعه تقدیم حضورتون 🍃
سپاسگزارم از همراهیتون
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#دلنوشته♡🌿 ◽️◽️ در برگشت تعلّل نکنیم! ↻⇦♡مبادا دلگیر شود و دلگیر بماند! انصاف نیست آن پدری که قلب
🏴دلنوشتهی اربعین
◽️◽️این بار، دیگر، خوب میداند!
بانوی صبوریها!
عمّهی سادات!
غمانگیزترین چهل روز عالم گذشت!
زائران اربعین اباعبدالله الحسین أرواحنافداه، 🥀جامانده، در راه مانده، راهی شده و به مقصد رسیده، ...
همه در حال و هوایی دگرند!
و ...
◽️زمزمهیشان دعای فرج!
تا مهدی آل محمّد علیهالسّلام بیاید و جگر سوختهتان را التیام بخشد!
◽️عمّهی سادات!
دیگر نمازتان را نشسته نخوانید!
سرتان را بالا بگیرید!
شیعه، این بار، دیگر، آیین یاری امامش را خوب میداند! انشاءالله!
🔍 مطالب مشابه: #دلنوشته #اربعین #زینب #فرج #دعا #یاری #ظهور
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
#عزادارم_به_نیت_فرج_صاحب_عزا🏴
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصلهفتم ( #اثاثکشی) #قسمتــ_115 سه چهار ماه آخر سال ۹۳ برادر زاده های حمی
✨﷽✨
#یادت_باشد❤
✍ #فصلهفتم
( #اثاثکشی)
#قسمت_116
بعد از کلی احوال پرسی عکس هایی که طی ماموریت لوشان انداخته بود را نشانم داد.
این اولین باری بود که می دیدم حمید این همه عکس در مدل های مختلف مخصوصا با بادگیر آبی انداخته است.
داخل عکس ها چسب اتوکلاوی که بعد از مسابقه کاراته به انگشت پایش بسته بودم مشخص بود.
غرق تماشای عکس ها بودم که با حرف حمید دیگر نتوانستم باقی عکس ها را ببینم.
به من گفت: این عکس ها رو برای شهادتم گرفتم، حالا که داری نگاهشون می کنی ببین کدوم خوبه بنر.
دلم هری ریخت، لحن صحبت هایش ته جدی بود نه شوخی، همین میانه صحبت کردن من را اذیت می کرد.
نمی دانستم جوابش را چه بدهم، از دوره نامزدی هر بار که عکس های گالری موبایلش را نگاه می کردم از من می پرسید کدام عکس برای شهادتم خوب است.
زیاد جدی نمی گرفتم، هر بار با شوخی بحث را عوض می کردم، ولی این بار حسابی جا خوردم و دلم لرزید.
دوست نداشتم این موضوع را ادامه بدهد، چیزی به ذهنم نمی رسید، پرسیدم:
«پات بهتر شده، آب و هوا چطور بود؟ سوغاتی چیزی نگرفتی؟»
کمی سکوت کرد و بعد با لبخندی گفت: «آن قدر آنجا دویدیم که پام خوب خوب شده، تا من برم به مادرم سر بزنم تو از بین عکس ها یکی رو انتخاب کن ببینم سلیقه همسر شهید چه شکلیه!»
وقتی برای دیدن عمه رفت با پدرم تماس گرفتم و گفتم:
«بابا جون، حمید تازه از مأموریت برگشته خسته است، امروز باشگاه نمیاد، خودتون زحمت تمرین شاگردا رو بکشید»
این حساسیت من روی حمید شهره عام و خاص شده بود، همه دستشان آمده بود، پدرم از پشت گوشی خندید و گفت:
«حمید خواهرزاده منه، اون موقعی که من اسمش رو انتخاب کردم تو هنوز به دنیا نیومده بودی، ولی الآن انگار تو بیشتر هواشو داری! کاسه داغتر از آش شدی دختر!».
خداحافظی که کردم دوباره رفتم سراغ عکس ها، با هر عکس کلی گریه کردم.
اولین باری بود که حمید را این شکلی می دیدم، نور خاصی که من را خیلی می ترساند، همان نوری که رفقای پاسدار و هم هیئتی به شوخی می گفتند: «حمید نور بالا می زنی، پارچه بنداز روی صورتت!»
آن قدر این حالات در چهره حمید موج می زد که زیر عکس هایش
می نوشتند «شهید حمید سیاهکالی» یا به خاطر شباهتی که چشم های با حیایش به شهید «محمدابراهیم همت» داشت او را «حمید همت» صدا می کردند.
یکی از دوستانم که حمید را می شناخت همیشه به من می گفت:
«نمی دونم چه موقعی، ولی مطمئنم شوهر تو شهید میشه، اگر شهید نشه من به عدالت خدا شک می کنم!»
خودش هم که عاشق این کارها بود، ولی من می گفتم خیلی زود است، خیلی زود است حتی بخواهی حرفش را بزنیم.
بعد از مأموریت لوشان کم کم زمزمه های رفتن سوریه و عراقش شروع شد.
می گفت: «من یا باید برم عراق یا برم سوریه، اینجا موندنی نیستم»
بعد از هفت سال عضویت قراردادی تازه در سپاه نیروی رسمی شده بود، در جواب این حرف ها فقط به زبان پاسخ مثبت می دادم که خیالش راحت باشد،.
ولی ته دلم نمی توانستم قبول کنم، ما تازه داشتیم به هم عادت می کردیم، تازه همدیگر را پیدا کرده بودیم.
#ادامه_دارد.....
ݐࢪۅڢٵێݪ .ٵسٺۅࢪێ . مْدّاْحٍیَ ٵݦٵݦ زݦٵنێ ها
https://eitaa.com/joinchat/3441623169C9f835af91f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵⚪️ اولین کار برای بازگشت از گناه...
◽️شماره تماس آقا صاحب الزمان روحی فداه
استاد معاونیان✅
#ارسالی_شما🍃
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
☀️ #حدیث
✅ امام محمد باقر علیه السلام:
برای دیگران پشت سرشان دعا کن تا روزی برایت سرازیر شود.
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصلهفتم ( #اثاثکشی) #قسمت_116 بعد از کلی احوال پرسی عکس هایی که طی ماموری
✨﷽✨
#یادت_باشد❤
✍ #فصلهفتم
( #اثاثکشی)
#قسمت_117
حمید کنار بخاری سخت مشغول مطالعه کتاب «علل الشرایع، شیخ صدوق بود، کتابی که مدت ها به دنبالش بود تا این که من پیدایش کردم و به عنوان هدیه برایش خریدم.
در حالی که داشتم میوه های پوست کنده را توی بشقاب آماده می کردم زیر چشمی نگاهم به حمید بود.
هر صفحه ای که می خواند دستش را زیر محاسنش می برد و چند دقیقه ای به فکر فرو می رفت.
طول زمستان از بخاری جدا نمی شد، به شدت سرمایی بود، کافی بود کمی هوا سرد شود خیلی زود سرما می خورد.
هر وقت از سر کار می آمد دست هایش را مستقیم می گذاشت روی بخاری گاهی وقتها که از بیرون می آمد از شدت سرمازدگی یک راست روی بخاری می نشست!
می گفتم: حمید یک روز سر همین کار که می نشینی روی بخاری، لوله بخاری در میاد، متوجه نمی شیم، شب خدای نکرده خفه میشیم.
حمید می گفت: «چشم خانوم، رعایت می کنم، ولی بدون عمر دست خداست».
میوه های پوست کنده را کنار دستش گذاشتم، نگاهش را از کتاب گرفت و گفت:
«این طوری قبول نیست فرزانه، تو همیشه زحمت می کشی میوه ها رو به این قشنگی آماده می کنی دلم نمیاد تنهایی بخورم، برو روی میل بشین الان میام با هم بخوریم».
تازه مشغول خوردن میوه ها شده بودیم که گوشی حمید زنگ خورد، تا گوشی را جواب داد گفت: سلام، به به متأهل تمیز!»
فهمیدم آقا بهرام رفیق صمیمی حمید که تازه نامزد کرده پشت خط است، از تکه کلام حمید خنده ام گرفت.
با رفقایش ندار بود، اوایل من خیلی تعجب می کردم، می گفت: «این ها رفقای صمیمی من هستن، اونهایی که نامزد می کنن رو این طوری صدا می کنم که بقیه هم زودتر به فکر ازدواج باشن».
کافی بود یکی از دوستانش نامزد کرده باشد، آن وقت حسابی آنها را تحویل می گرفت. از وقتی که آقا بهرام نامزد کرد ارتباط خانوادگی ما شروع شد.
کل نامزدی این خانواده با ما گذشت، به گردش و تفریح می رفتیم، مسافرت های یک روزه یا حتی چند ساعته.
مجتمع تفریحی طلاییه سمت باراجین زیاد می رفتیم و قایق سوار می شدیم یا غذا می پختیم و آنجا می بردیم.
آقا بهرام پیشنهاد داد جمعه دور هم باشیم، حمید گفت جوجه بگیریم برویم سنبل آباد، روز جمعه بساط جوجه را برداشتیم، کلید منزل پدری حمید در سنبل آباد را گرفتیم و راه افتادیم.
زمستانها الموت معمولا هوا برفی و به شدت سرد است، وقتی رسیدیم برای گرم کردن اتاق ها چراغ نفتی روشن کردیم، خیلی وقت بود کسی آنجا نرفته بود انگار همه چیز یخ زده بود، آدم ایستاده قندیل میبست.
حمید و آقا بهرام داخل حیاط آتش روشن کرده بودند تا بساط جوجه راه بیندازند، من و خانم آقا بهرام داخل اتاق زیر پتو کنار چراغ می لرزیدیم.
از بس شعله چراغ را زیاد کرده بودیم دود می کرد، به حدی سردمان شده بود که اصلا متوجه نشدیم که همه اتاق را دود گرفته است.
وقتی حمید داخل اتاق آمد با دلهره گفت: «شما دارین چکار میکنین، الآن خفه میشین!»
توی چشم ها و بینی ما پر از دوده شده بود، تا چند روز بوی دود می دادیم. وقتی ناهار را خوردیم از آنجا بیرون زدیم، احساس می کردم اگر راه برویم بهتر از این است که یکجا بنشینیم.
داخل حیاط یک سگ نگهبان بود که مدام نگاهش سمت ما بود، من و خانم آقا بهرام به شدت از سگ می ترسیدیم، تا یک قدم سمت ما می آمد از ترس به سمت دیگر حیاط می رفتیم.
حمید و آقا بهرام زیر دلشان را گرفته بودند و می خندیدند، کار ما هم شده بود فرار کردن!
بعد از ناهار، حمید باقی مانده غذاها را
برای این که اسراف نشود به سگها داد.
همیشه همین عادت را داشت، وقتی بیرون می رفتیم غذایی که اضافه می ماند را زیر دیوار یا زیر درخت می ریخت یا وقتی گوشت چرخ کرده می گرفتیم یک تکه از بهترین جای گوشت جدا می کرد و روی پشت بام برای گربه ها می ریخت.
همیشه هم می گفت: «به نیت همه اموات».
در برنامه سمت خدا از حاج آقای عالی شنیده بود که وقتی می خواهید چیزی را خیرات کنید به نیت همه اموات باشد .
چون از اول خلقت تا آخر به همه اموات ثواب یکسان می رسد و این که هر کسی برای اموات خیرات و احسان بیشتری داشته باشد روز قیامت زودتر به حسابش رسیدگی می شود تا کمتر معطل شود.
برای همین هیچ وقت غذایی که اضافه مانده بود را توی سطل آشغال نمی ریخت.
#ادامه_دارد...
التماس دعا🤲🏼🌹
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ضرورت تبیین عالمانه اربعین
🔻روایتی از معجزه اربعین و جاماندگانی که شایسته ترند ...
#اربعین
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
▪️#دستورالعمل_تشرف از #امام_باقر سلام الله علیه
#سوره_های_مُسَبِّحات
امام باقر سلام الله علیه فرمود:
🔻مَن قَرأَ المُسبِّحاتِ كلَّها قَبلَ أن ینامَ لَمْ یمُتْ حَتّی یدرِكَ القائمَ صَلواتُ الله علَیه و إنْ ماتَ كانَ فی جِوار رسولِ الله صلیالله علیه و آله.
کسی که #هر_شب_مُسَبِّحات را قبل از خواب بخواند نمیمیرد تا حضرت قائم (صلوات الله علیه) را درک کند و اگر پیش از آن که آن حضرت را درک کند از دنیا برود در جوار رسول الله (صلیالله علیه و آله) خواهد بود.
📚تفسیر صافی، ج ٥، ص ١٤١
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
هدایت شده از ݐࢪۅڢٵێݪ.ٵسٺۅࢪێ مْدّاْحٍیَ
امامزمانم
مثلِ میمِ مـــــاھ میمانـے!
نبودنت "آھ" است...
#امام_زمان_عج
ݐࢪۅڢٵێݪ .ٵسٺۅࢪێ . مْدّاْحٍیَ ٵݦٵݦ زݦٵنێ ها
https://eitaa.com/joinchat/3441623169C9f835af91f
#قرارعاشقی
⇜✾هرشب،ساعت 22:00
⇜✾دعــاے فــرجـ ✾⇝
🖤ای بیقرار یار#دعای فرج بخوان
با چشم اشکبار،دعای #فرج بخوان
🖤عجّل علی ظهورک و یابن الحسن بگو
پنهان و آشکار دعای فرج بخوان
۩اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ۩
✼اگر یک نفر را به او وصل کردی✼
✼برای سپاهش تو سردار یاری...✼
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
#مهدویتدرقرآن ۱۴
﷽
۞ آیهای از سوره اسرا
💠؎«وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»۱
۞و بگو که حق آمد و باطل نابود شد، که باطل خود لایق محو نابودی ابدی است.
💢 امام باقر علیهالسلام درباره این آیه میفرماید:« اذا قام القائم ضربت دولته الباطل»
🔸 ؎آن هنگام که حضرت قائم قیام فرماید حکومت و دولت باطل از دنیا رخت بر بندد. ۲
📚۱.اسرا /۸۱
۲.کافی، جلد ۸،ص ۲۸۷.
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درساخلاق
🎙 حجتالاسلام رفیعی
💢چهار عمل بدتر از گناه!
🔸کوتاه و شنیدنی👌
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
ghalbam gereftaret.mp3
6.35M
#کربلاییپیامکیانی
" قلبم گرفتاره؛ حالم پریشونه
•°'ݐࢪۅڢٵێݪ .ٵسٺۅࢪێ .ٵݦٵݦ زݦٵنێ ها
🦋https://eitaa.com/joinchat/3441623169C9f835af91f
هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیارت آقا #امام_حسین(ع) می رویم :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
۞ این پست هر شب تکرار می شود:
۞ یک فاتحه و توحید، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س)، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما، ای امام ما، یا بقیه الله فی ارضه
۞ به رسم ادب، برای پدر و مادر بزرگوارتان، هدیهای فرستادیم، شما هم ما را به هدیهای مهمان کن، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد...
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَج❤️
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
#مولا_جانم
🍂عمریست که پریشان و گرفتارِ تواَم من
در فکرِ تو وُ دیدنِ رُخسارِ تواَم من
🍂ای شمسِ نهانْ در پَسِ غیبت ، کجایی؟
بی تابمو مشتاقِ به دیدارِ تواَم من
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🏴آجرک الله یا صاحب الزمان... ▪️چه بارانی دو چشم آسمان است چه طوفانی دل این کاروان است... ▪️کنار
#حسینجانم
🥀پیاده محضِ تَسلایِ قلبِ خواهرتان
🥀وظیفه بود بیایم ببخش جاماندم...
سلام،شب شما بزرگواران بخیر؛
اجر همهی عزیزان شرکت کننده در ختم صلوات با ارباب بی کفن #امام_حسین علیه السلام
با همراهی شما بزرگواران(۴۹،۲۳۲)مرتبه صلوات قرائت شد.
زیارت امام حسین علیه السلام روزی تک تک شما بزرگواران.
نفس هاتون موثر در ظهور مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
ان شاءالله هر چه زودتر چشم همه منتظران به جمال نورانی مهدی فاطمه سلام الله علیها روشن شود.
#اللهمعجللولیکالفرج
4_5918263061835155313.mp3
3.91M
🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی
عزیز زهرا بقیةالله کجایی آقا... (سلام الله علیهما)
▪️ کربلاییمجتبی #رمضانی
آقا کجایی که همه روزوشبامون شده غروب جمعه 😔💔💔
التماس دعا🤲
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِیفَةِ...
🌱سلام بر تو و بر امید فرح بخش آمدنت،
آنگاه که حکومت خدا را نشانمان میدهی و خشکسال آرزوهای ما را با باران مهربانی ات سیراب میکنی؛
آنگونه که بعد از آن هیچ عطشی، هرگز بی تابمان نکند.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#اللهمعجللولیکالفرج