#داستانڪــــــــ👇👇
🍁صاحب دلی برای اقامۀ نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند و خواستند ڪه پس از نماز، بر منبر رود و آن ها را پند گوید. او نیز پذیرفت.
🍃نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مردِ صاحب دل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست.
🔷بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آنگاه خطاب به جماعت گفت:”مردم! هرڪس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد.”
🔹ڪسی برنخاست.
گفت:”حالا هرڪس از شما ڪه خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد.”
🔸باز ڪسی برنخاست!
🔺🔻سری به نشانۀ تاسف تکان داد و گفت:”شگفتا از شما ڪه به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید❗️”
↶【به ما بپیوندید 】↷
کانال امام زمان(عج)👇🏻👇🏻👇🏻
🏴 @Emam_Zamaan_313
#داستانڪ👇🌸
🍃مردي ڪه ديگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادي تقاضاي كمك كرد.
🍃به استاد گفت: «به محض اينكه يكي از ما شروع به صحبت ميكند، ديگري حرف او را قطع ميكند. بحث آغاز ميشود و باز هم ڪار ما به مشاجره ميڪشد. بعد هم هر دو بدخلق ميشويم. در حالي ڪه يكديگر را بسيار دوست داريم، اما نميتوانيم به اين وضعيت ادامه دهيم. ديگر نميدانم كه چه بايد بكنم.»
🍃استاد گفت: «بايد گوش كردن به سخنان همسرت را ياد بگيري. وقتي اين اصل را رعايت كردي، دوباره نزد من بيا.»
🍃مرد سه ماه بعد نزد استاد آمد و گفت كه ياد گرفته است به تمام سخنان همسرش گوش دهد. استاد لبخندي زد و گفت: «بسيار خوب. اگر ميخواهي زندگي زناشويي موفقي داشته باشي بايد ياد بگيري به تمام حرفهايي كه نميزند هم گوش كني.» 😊
🎈#آقایون محترم توجه کردید #امتحانش ضرر نداره😉
↶【به ما بپیوندید 】↷
❤️کانال امام زمان(عج)👇🏻👇🏻👇🏻
🎀 @Emam_Zamaan_313
#داستانــــڪــ👇
#عابد و #جوان
🌱روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
🌱در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت:
خدایا من از #کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر #پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
🌱مرد عابد تا آن #جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور نکن. در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان #محشور نمی کنیم،
چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ!😊
به نقل از: محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج1
#به_خود_وعبادتت_مغرور_نشو👌😊
🏴کانال امام زمان(عج)👇👇👇
⚫️ @Emam_Zamaan_313
#داستانڪ🐬
روزی گدایی به دیدن صوفی درویشی رفت و دید که او برروی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طناب هایش به گل میخ های طلایی گره خورده اند، نشسته است. گدا وقتی اینها را دید فریاد کشید: «این چه وضعی است؟ درویش محترم! من تعریف های زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده ام اما با دیدن این همه تجملات در اطراف شما، کاملا سرخورده شدم.»
درویش خنده ای کرد و گفت : «من آماده ام تا تمامی اینها را ترک کنم و با تو همراه شوم.»
با گفتن این حرف درویش بلند شد و به دنبال گدا به راه افتاد. او حتی درنگ هم نکرد تا دمپایی هایش را به پا کند. بعد از مدت کوتاهی، گدا اظهار ناراحتی کرد و گفت: «من کاسه گداییم را در چادر تو جا گذاشته ام. من بدون کاسه گدایی چه کنم؟ لطفا کمی صبر کن تا من بروم و آن را بیاورم.»
صوفی خندید و گفت: «دوست من، گل میخ های طلای چادر من در زمین فرو رفته اند، نه در دل من، اما کاسه گدایی تو هنوز تو را تعقیب می کند.»
🍃🌸در دنیا بودن، وابستگی نیست. وابستگی، حضور دنیا در ذهن است و وقتی دنیا در ذهن ناپدید می شود به آن وارستگی می گویند.
🌱کانال امام زمان(عج)👇👇👇
🆔 @Emam_Zamaan_313
.
#داستانڪ🐬
مانند این پیرزن خدا را بشناسید👇👇
✍امام علی (علیهالسلام) با جمعی از پیروان در معبری عبور مینمود.
#پیرزنی را دید که با چرخ نخریسی خود مشغول رشتن پنبه بود.
پرسید پیرزن، خدا را به چه چیزی شناختی؟
پیرزن بهجای جواب، دست از دسته چرخ برداشت.
طولی نکشید پس از چند مرتبه دور زدن، چرخ از حرکت ایستاد.
پیرزن گفت چرخ بدین #کوچکی برای حرکت احتیاج به چون منی دارد.
آیا ممکن است #افلاک به این عظمت و کُرات به این بزرگی، بدون مدبری دانا و حکیم و صانعی توانا و علیم با نظم معینی به گردش افتد و از گردش خود باز نایستد؟
✨امام علی (علیهالسلام) روی به اصحاب خود نمود و فرمود مانند این پیرزن خدا را بشناسید.😍✨
📚داستانهایی از خدا، نوشته احمد میرخلف زاده و قاسم میرخلف زاده، جلد1