#یڪعاشقانہآرام🙂
برای خرید سر عقد رفته بودیم
موقع پرو لباس مجلسیم یواشکی بهم گفت:
«هنوز نامحرمیم
تا بپسندی برمیگردم.»
رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت
برای همه خریده بود جز خودش.
گفت خودم میل ندارم.
وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که روزه گرفته است.
ازش پرسیدم: حالا چرا امروز؟؟؟
گفت:
میخواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم🌱
روایتےازهمسر..
#شهید_محسن_حججی
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313