🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۱۳ سوره أنعام
🌸 وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (۱۳)
🍀 ترجمه: و آنچه در شب و روز آرام و قرار گرفته دارند، برای اوست و او شنوای داناست (۱۳)
🌸 اشاره به مالكيّت خداوند نسبت به همه موجودات نموده و می فرماید: «وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ: و آنچه در شب و روز آرام و قرار گرفته برای اوست» شب و روز مانند گهواره، انسان و سایر موجودات را در دامن خود آرامش می بخشد بعضی موجودات در شب و بعضی موجودات در روز استراحت می کنند. و این خداست که شب و روز را به وجود آورده است و این خداست که مخلوقات خود را به خوابی آرامش بخش فرو می برد. سپس اشاره به دو صفت خدا نموده و می فرماید: «وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ: و او شنوای داناست» اشاره به اين دارد كه خدا از وسعت جهان هستى و موجوداتى كه در افق زمان و مكان قرار گرفته اند کاملا از اسرار آنها آگاه است
🔹 پیام های آیه۱۳ سوره أنعام
✅ همه آسمان ها و زمین از آن خداست.
✅ خداوند بر همه گفتارهای ما شنواست و بر اعمال ما آگاه است.
🌹 آیه ۱۴ سوره أنعام
🌸 قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ ۗ قُلْ إِنِّيٓ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ ۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
🍀 ترجمه: بگو: آیا غیر از خدا را كه پدیدآورنده آسمان ها و زمین است، سرپرست و یاور خود بگیرم؟ و او به همه غذا می دهد و خود بی نیاز از غذا است. بگو: همانا من مأمورم که نخستین كسی باشم كه تسلیم فرمان او باشد و به من فرمان داده شده كه: هرگز از مشركان نباش.
🔴 شأن_نزول_آیه: این آیه همانند سایر آیات سوره أنعام در مکه نازل شده است. جمعی از مشرکین اهل مکه به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفتند: ما حاضریم تو را از مال و غذا بی نیاز کنیم تا با ما مخالفت نکنی این آیه نازل شد و به آنان پاسخ داده شد.
🌸 هدف اين آيه ، اثبات توحيد و مبارزه با شرک و بت پرستى است، مشركان با اين كه آفرينش جهان را مخصوص ذات خداوند مى دانستند اما بت ها را به عنوان تكيّه گاه و پناهگاه براى خود انتخاب كرده بودند. قرآن براى از بين بردن اين تفکر غلط به پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» چنين می فرماید: «قُلْ أَ غَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ: بگو: آیا غیر از خدا را که پدید آورنده آسمان ها و زمین است، سرپرست و یاور خود بگیرم؟ و او به همه غذا می دهد و خود بی نیاز از غذا است.»
🌸 قابل توجّه اين كه در ميان صفات خدا در اينجا روى اطعام بندگان و روزى دادن آنها تكيّه شده است اين تعبير شايد به خاطر آن است كه بيشتر وابستگی ها در زندگى مادّى بشر بر اثر همين نياز مادّى است، همين به اصطلاح «خوردن يک لقمه نان» است كه افراد را به خضوع در برابر کسانی که زر و زور دارند وا مى دارد، و گاهى تا سر حدّ پرستش در مقابل آنها كرنش مى كنند. قرآن مى گويد: روزى شما به دست خداست نه به دست اين گونه افراد. سپس به پیامبر می فرماید: «قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: بگو همانا من مأمورم که نخستین کسی باشم که تسلیم فرمان او باشد و به من فرمان داده شده که: هرگز از مشرکان نباش»
🔹 پیام های آیه ۱۴ سوره أنعام 🔹
✅ یکی از روش های تبلبغ و هدایت پیامبر بیان دلیل در قالب سؤال است.
✅ خداوند آسمان ها زمین را بدون الگوی قبلی آفرید
✅ خداوند هم خالق انسان و هم روزی دهنده اوست و نیازهایش را برطرف می کند، به این دلیل انسان باید نسبت به خدا تعبد و ولایت پذیری داشته باشد.
✅ پذیرش ولایت غیر خدا، شرک است.
آیه 13 🌹ازسوره مائده🌹
وَ لَهُ= وتنها برای اوست
ما =آنچه
سَكَنَ=آرام جای گیرد
فِي=در
اللَّيْلِ=شب
وَ النَّهارِ=وروز
وَ هُوَ=واو
السَّمِيعُ=بسی شنوای
الْعَلِيمُ =داناست
آیه 14🌹 از سوره انعام🌹
قُلْ=بگو
أَ غَيْرَ=آيا جز
اللَّهِ=الله را
أَتَّخِذُ=بگیرم
وَلِيًّا=به کارسازی که [الله]
فاطِرِ=پدید آورنده ی
السَّماواتِ=آسمان ها
وَ الْأَرْضِ=وزمین است
وَ هُوَ =واو
يُطْعِمُ=می خوراند
وَ لا يُطْعَمُ=وخورانده نمی شود؟
قُلْ=بگو
إِنِّي=همانا من
أُمِرْتُ=فرمان یافته ام
أَنْ أَكُونَ=به اینکه باشم
أَوَّلَ=نخستین
مَنْ=کسی که
أَسْلَمَ =گردن نهادبه[ حکم الله ]
وَ لا تَكُونَنَّ=[فرمان داده شدم ]که مباش هرگز
مِنَ=از
الْمُشْرِكِينَ =مشرکان
🌹🍃🌹🍃🌹
13-14.mp3
3.44M
آیه ۱۳ وآیه ۱۴ ازسوره انعام
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
صوتی که از صحبتهای آقای پزشکیان منتشر شده حتی از تیتر بلومبرگ هم بدتر است. به گمانم از ابتدای انقلاب تا الان هیچکس چنین حرفی را بر زبان نیاورده؛ حتی سیاستمداران درجه سه، حتی روزنامهنگاران. و به همین دلیل هم وزیر امور خارجه و رییس شورای اطلاع رسانی دولت بلافاصله آنرا تکذیب کردند.
اما حالا که صوت منتشر شده دو پرسش مطرح میشود:
آیا باز هم با یک اشتباه لپّی یا سهو اللسان مواجهیم؟ بعید است. طرح آقای رئیس جمهور روشن و کامل است. به خصوص آنجا که تصریح میکند یک نهاد بینالمللی بیاید و امنیت منطقه را تامین کند.
اما آیا این طرح از آن خود رئیس جمهور است؟ این را شک دارم. او صادقانه بارها گفته است: "بلد نیستم". به نظر میرسد این طرح در کوران منازعات منطقه و حملات تروریستی رژیم صهیونیستی به لبنان برای تضعیف جبهه مقاومت به ایشان املاء شده و اختصاصا از قبل برای ارائه تدارک دیده شده است.
میماند پاسخ دو پرسش دیگر:
چه کسی این طرح را در مقابل طرح رسمی جمهوری اسلامی که بارها از زبان رهبر انقلاب گفته شده، مطرح و برای ارائه در مجامع بینالمللی به پزشکیان داده است؟
و دوم اینکه آیا پزشکیان در موافقت با این مضمون و محتوا آنرا ارائه کرده یا در جهل و تسامح نسبت به آن فقط از روی متن، آنرا خوانده؟
امیدوارم مواضع تکمیلی رئیس جمهور در روزهای باقیمانده از حضور ایشان در نیویورک، پاسخ این پرسشها را روشن کند.
✍ وحید یامین پور
@Emam_kh
⭕️ حتی خارجی ها هم فهمیدند...
🔻میگه این رئیس جمهور خیلی ضعیفه قبلی مثل یک شیر بود...👌
#جای_جراح_در_اتاق_عمل_است
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شــهیدچیت سازیان
تنها کسی میتواند از سیم خاردار دشمن
عبور کند که در سیم خاردار نفس خود گیر نکرده باشد...
#دفاع_مقدس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @Emam_kh
💠حکم آرایش عروس
💬 پولی که آرایشگر در قبال آرایش عروسی که خود را در جشن عروسی در معرض دید نامحرم قرار میدهد، اخذ میکند، حلال است؟
✅ بر زن آرایش کردن زنان فی نفسه و اجرت گرفتن در برابر آن اشکال ندارد به شرطی که به منظور نشان دادن به نامحرم آرایش نکند.
📚منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
@Emam_kh
دست_تقدیر۲
قسمت_سی
مؤیدی سرش را پایین انداخت و گفت: همین..همین دکتر محرابی که رفتیم پیشش..
رؤیا ناگهانی پایش را روی ترمز گذاشت و همانطور که ناباورانه لبخند می زد گفت: چی گفتی تو؟! وای ژاله جان درست شنیدم؟! دکتر محرابی، همین پزشک جهادی؟!
ژاله که از حرکت رؤیا متعجب شده بود گفت: آره، چطور مگه؟!
رؤیا دوباره ماشین را به راه انداخت و همانطور که از ته دل می خندید گفت: هیچی باورم نمیشه اینقدر زبل باشی که همچی دکتر خوش تیپ و ماهری را تور کرده باشی و بعد انگار اختیار حرکاتش دست خودش نبود، لپ گلگون ژاله را با انگشتش فشار داد و گفت: خیییلی برات خوشحالم، یعنی ژاله جان خیلی خوشحالم، کاش ما هم دعوت می کردی توی مراسم هااا
ژاله آه کوتاهی کشید و گفت: من میگم شاید بابام مخالفت کنه و اصلا حرکات بابام میگن شاید جواب رد بده اول راهی و تو میگی منو دعوت کن؟!
رؤیا که توی ذهنش دنبال راهی برای گرفتن بیشتر اطلاعات بود، لحظاتی ساکت شد و ژاله هم به گمان اینکه رؤیا از این واقعه متاسف است و سکوت اختیار کرده نگاهش را از شیشه به بیرون دوخت.
رؤیا در ذهنش مدام اسم کیسان اکو میشد و اینقدر خوشحال بود که دوست داشت الان ژاله کنارش نبود و زنگ میزد و این خبر را به صادق و آقا مهدی میداد و با امدن نام پدر شوهرش فکری مانند جرقه از ذهنش گذشت.
پس با سیاستی که مخصوص خودش بود گفت: تو دلت گیر این دکتره هست درسته؟!
ژاله آب دهنش را قورت داد و سرش را به نشانه تایید تکان داد.
رؤیا گفت: ببین من راه حلی برای این کار دارم، که اگر پایه باشی و مو به مو گفته هام را انجام بدی راحت به مراد دلت میرسی.
ژاله با حالت سؤالی نگاه کرد و گفت: مثلا چکار کنم؟!
رؤیا شمرده شمرده گفت: ببین من یه پدر شوهر دارم مااااه، گل، اصلا بلبل
می تونم ازش بخوام به عنوان یکی از اقوام داماد همراه آقای محرابی بیاد، البته اینم بگم طرف سرهنگ هست اما دیدم دستش به کار خیره و من میتونم طوری موضوع را بگم که قانعش کنم فقط میمونه این وسط تو به کیسا ...و حرفش را خورد و ادامه داد: به دکتر محرابی بگی که فلانی همراهت میاد و هماهنگ باشه...
ژاله که باورش نمیشد به این راحتی معضلش حل بشه، چشماش برقی زد و گفت: مگه میشه؟!
رؤیا با لحنی قاطع همانطور که چشمکی میزد گفت: چرا نشه بانو؟!
ژاله دست های عرق کرده اش را بهم مالید و گفت: م...م..من روم نمیشه به دکتر بگم، آاااخه...
رؤیا نگاهی به ژاله کرد، ماشین را بغل جاده متوقف کرد و رویش را کاملا به ژاله کرد و همانطور که گوشی اش را از روی داشبرد برمی داشت گفت: بهت حق میدم، اما امروز اراده کردم، خودم یک تنه کاری کنم که ژاله جونم را عروس کنم اما به شرطی براعقدت کل خانواده ام را دعوت کنی و بعد صفحه گوشی را باز کرد و به طرف ژاله داد و گفت: شمارش را بگیر
ژاله با تعجب سرش را تکان داد و گفت: شماره کی را؟!
ژاله ابرویش را بالا داد و گفت: شماره دلبر جان را دیگه و اجازه نداد ژاله اعتراضی کند و گفت: بگیر دیگه، تا نگیری دست بردار نیستم.
ژاله که انگار توی عمل انجام شده قرار گرفته بود و از طرفی خودش هم دلش می خواست این کار به همین شکل. انجام بشه، شماره کیسان را گرفت و گوشی را به رؤیا داد، با خوردن اولین بوق، رؤیا از ماشین پیاده شد و ژاله را که در استرس دست و پا میزد تنها گذاشت.
بعد از چند دقیقه رؤیا درحالیکه انگار کل صورتش از شادی می خندید سوار ماشین شد و رو به ژاله که صورتش به عرق نشسته بود کرد و بشکنی زد و گفت: وقتی کار دست رؤیاخانم باشه همه چی اوکی اوکی هست
ژاله با لکنت گفت:چ...چ.چی شد؟! چی گفتی؟!
رؤیا ماشین را روشن کرد و گفت: حالا بعدش مفصل از خودش بپرس، گفتم همکار خانم خانما هستم و از راز درونش باخبرم و گفتم که متوجه شدم که ژاله خانم از چی نگران هست و بعد پیشنهادم را خیلی سیاستمدرانه و محترمانه دادم، طرف انگار خودش هم ترس از تنها اومدن داشت و با آغوش باز پذیرفت و قرار شد قبل از آمدن به خانه شما یه جا با پدر شوهر بنده قرار بزارن و همدیگه را ببینن با هم بیان و منم باید هماهنگ کننده باشم هااا
ژاله نفس راحتی کشید و همانطور که با محبتی عمیق چهرهٔ رؤیا را نگاه می کرد گفت: خدا را شکر! تو چقدر خوبی رؤیا خانم...
رؤیا توی دلش گفت: آره والا جاری هستن جاری های این دوره و لبخند ریزی زد..
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🍂