eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
22هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃 به تو مشغول قسمت هفتاد و هشت 🔹همه مان می خندیم. بادی در دهانم می اندازم و می گویم: "داشتیم برنامه ریزی می کردیم این چند روز تا ماه مبارک رو چه کنیم.. " مهناز اضافه می کند: "و البته تو خود ماه رمضون چه کنیم. "پریناز می گوید: "قرار شده هر هفته اینجا جلسه بزاریم. خیلی هیجان انگیز می شه. مثل این جشن تولدها. "خاله پری نگاهی به مادر می کند. مادر حرف بچه ها را این طور کامل می کند:" بله. یک برنامه پیشنهادی است. نظر شما چیه پری جان؟ " و برگه را دست خاله پری می دهد. 🔸خاله نگاه دقیقی می اندازد و می گوید: "پس من چی کار کنم؟ " مادر با لحن فوق العاده محترمانه ای می گوید: "گفتن چندتا نکته های قرآنی، کار خاله پری ست. مگه نه؟ " انگار که خاله را به زمان های بسیار دور و خوشی برده باشند، لحظاتی به چهره پر مهر و خندان مادر خیره می شود. چشمانش به آب می نشیند. برگه را به مهناز برمی گرداند و می گوید: آره. نکته قرآنی هم مال من. 🔻مهناز بلافاصله آن را در برگه می نویسد. فقط می ماند روزش که قرار می شود خاله با آقا جواد صحبت کند و روز و ساعتش را هماهنگ کنیم. صدای پای صندل های شهناز، نگاه همه مان را به سمت او می برد. لباس ساده و راحتی یاسی رنگی پوشیده. صورتش رنگ پریده است. مهناز یک کاسه بستنی برای ریحانه می آورد. ریحانه تشکر کرده و آن را روی دست می گیرد. کاسه بستنی مادر هم هنوز دست نخورده است. به بهانه جمع کردن کاسه ها، از جا بلند می شود. کاسه دست نخورده خودش و مادر را درون سینی گذاشته و کاسه های دیگر را کنارش، داخل هم می گذارد. 🔹مهناز و خاله پری و مادر می خواهند جلوی ریحانه را بگیرند و خودشان این کار را انجام بدهند اما ریحانه با لبخند مهربانانه اش، می گوید فرقی ندارد و اجازه بدهند او هم ثوابی ببرد. با این حرف، همه خلع سلاح می شوند و سرجایشان می نشینند و ریحانه با خیال راحت به آشپزخانه می رود. از وقتی کنکور مهناز تمام شده، دیگر خدمتکار هفته ای یک بار می آید و بقیه کارها را مهناز و پریناز انجام می دهند. این هم از هنرهای دست ریحانه است که از جایگاه کمک به مادر و خدمت در خانه برایشان منبر رفته بود و حالا نتیجه اش این شده که خاله، حالش بهتر است. دخترهایش کنارش هستند و تنهایی اش کمتر شده. انسجام خانواده شان به وضوح پیداست که بهتر شده. نوع نگاه هایشان متفاوت شده. اشکال گیری از همدیگر نمی کنند. بی تفاوت نیستند و همدیگر را تایید و کمک می کنند. این ها را منی می فهمم که آن گسستگی درونی شان را دیده بودم و چقدر برایم زجر آور شده بود. در همین افکار هستم که مادر ندای برخیزیم می دهد. با خود می گویم حتما باید برای تشکر، سری به شهدا بزنم. 🔸به خانه که می رسیم، تصمیم را به ریحانه پیامک می کنم. ریحانه مثل همیشه استقبال می کند. قرارش را برای فردا می گذاریم. از مادر می پرسم: - شهناز حالش خوبه؟ کمکی از من بر نمی یاد؟ = خوب می شه به لطف خدا. دعاش کن. 🔻دلم می خواهد بیشتر بپرسم ولی اگر لازم بود و کمکی از من برمی آمد، خود مادر و ریحانه می گفتند. پس کنجکاوی ام را کنترل می کنم و دیگر چیزی نمی پرسم. سعی می کنم عصایم را کناری بگذارم و بدون آن، راه بروم. خیلی سخت است. نمی دانم چرا ولی هنوز بدون عصا نمی توانم درست قدم بردارم. مادر می گوید: تو برنامه ای که ریختی، یکی دوتا مراسم آش پزی و شله زرد پختن هم بزار. روزهاشو خودم با خاله پری هماهنگ می کنم. از احمد هم باید بخوام که بیاد تا تو پخش آش و شله زرد تو محله شون کمک کنه. 🔹از پیشنهاد مادر خوشم می آید. می پرسم: کمک نیاز ندارین؟ اگه کاری هست بگین مامان جونم. و لبخند پر مهری به چهره مادرم می زنم. مادر پاسخ لبخندم را پر مهرتر می دهد و تشکر می کند. روی پله ها می نشینم. به جای خاصی نگاه نمی کنم اما نگاهم در اطرافم می چرخد: "چرا تا به حال مادر را این طور صدا نزده بودم؟ چرا وقتی می توانم اینقدر مهربان با عزیزانم برخورد کنم، این طور برخورد نمی کردم؟" لحظات قبل از حادثه تصادف و اسباب کشی و داد و بیدادهایم به مادر، جلوی چشمانم رژه می رود. حتی آن حالات عصبانیت و بی قیدی ای که در دانشگاه داشتم . تک تک آن لحظات را جلوی چشمانم می بینم. کمی به جلو خم می شوم. به آشپزخانه نگاه می کنم که مادر در حال کار کردن است. 🔸این همه سال بی منت خدمت مرا کرده. دیگر جوان نیست که بگویم پادرد ندارد. با این حال، همه آن روزها و ماه ها، این پله ها را بالا می آمده و برای من آب و غذا می برده. این همه مدت، مرا تر و خشک می کرد و با وجود آن اخلاق گندی که داشتم، لحظه ای خم به ابرو نیاورد و سرم فریاد نکشید که حتی بگوید بس کن. اعصابم را خورد کردی.. جمله ای که بارها و بارها از زبان من خارج شده بود.
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!! حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد. بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان می‌کنند ٬ بعضی ها در لبخندشان! خنده را معنی به سر مستی مکن آنکه میخندد غمش بی انتهاست نه سفیدی بیانگر زیبایی ست. و نه سیاهی نشانه زشتی. کفن سفید ٬ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است. انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش. قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش. دکتر الهی قمشه ای @Emam_kh
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ حق بازنشستگان کجاست؟ 🔹عدم تناسب حقوق با تورم،بسیاری از بازنشستگان را زیر خط فقر بُرده است! 🔹در همین حال،دختر و داماد پزشکیان با پول بیت المال به ماموریت و مسافرت و خرید می روند!چند روز پیش قزاقستان و دیروز باکو و فردا ... 🔹شیاطین به بازنشستگان معترض نشانی غلط داده اند! آنها باید رد حق و حقوق شان را در سفرهای خارجی غیر ضروری عزیزان پزشکیان و ماموریتهای روزانه مدیران شرکت‌های دولتی به چهارگوشه دنیا جستجو کنند نه در لبنان و غزه ای که در محاصره صهیونیستها هستند و امکان کمک به آنها وجود ندارد! ✍ محمد صادق کوشکی @Emam_kh
🔴 استدلال متناقض، مغالطه‌آمیز و فاجعه‌بار اقتصادی 💡 اگر حقوق مردم را افزایش دهیم (یعنی اگر قدرت خرید مردم را افزایش دهیم)، ❌ این افزایش قدرت خرید باعث افزایش تورم می‌شود (یعنی باعث کاهش قدرت خرید مردم می‌شود!!). ⚠️ در نتیجه نباید حقوق مردم را افزایش دهیم تا قدرت خرید مردم کاهش پیدا نکند!!! ⚠️ به بیان ساده: برای اینکه قدرت خرید مردم کم نشود، نباید قدرت خرید مردم را زیاد کنیم!!! 📌 این تناقض‌گویی‌ آنقدر آشکار و آزاردهنده است که آدمی را از شدت تناقض به خشم می‌آورد. ❌ این استدلال فاجعه بار را صهیونیست ها و آمریکایی ها با ظاهری زیبا و بزک کرده تحت عنوان علم اقتصاد در دانشگاه ها رواج داده اند و در ذهن دانشجویان علم اقتصاد فروکرده اند ⚠️ و متاسفانه برخی مسئولین اقتصادی ما همین اراجیف را تحت عنوان علم اقتصاد آموخته اند و در حال اجرا و آزمایش این نسخه ویرانگر صهیونیستی آمریکایی روی ملت ایران هستند خطرناک ترین شیوه نفوذ دشمن همین است. ✅ هرچه فریاد دارید را بر سر تفکر آمریکایی صهیونیستی بکشید و از مسئولین اجرای قانون افزایش حقوق متناسب با تورم را مطالبه کنید. @Emam_kh
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️سرداران شهیدی که امدادرسانان زلزله بم بودند 🔸لحظاتی از حضور سرداران شهید حاج احمد کاظمی و حاج قاسم سلیمانی برای امداد رسانی به زلزله‌زدگان بم... 🔹گرامی می‌داریم یاد همه جانباختگان زلزله بم را در پنجم دی‌ماه سال ۱۳۸۲ با فاتحه و صلوات... @Emam_kh
🔴 از صهیونیسم اسلامی تا فتنه سفیانی ✍️ مصطفی امیری ▪️صهیونیسم مکتبی است که معتقد است قبل از ظهور موعود، باید دولت یهودی در فلسطین شکل بگیرد. ▪️بنابراین کسی که معتقد باشه به تشکیل دولت یهودی در فلسطین این میشه صهیونیست؛ حالا چه یهودی باشد (نتانیاهو) و چه مسیحی باشد (ترامپ) و چه مسلمان باشد. ▪️برای شناخت «جریان سفیانی»، شناخت اضلاع مختلف مثلث «غربی، عبری، عربی»، خیلی مهم است. ▪️تصاویر با هوش مصنوعی تولید شده است. @Emam_kh