eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️وظیفه مردم نسبت به اقدامات غیر قانونی دیگران 🔷س 1807: کسی که پدرش اجناس را غیر قانونی وارد کشور می کند و این کار به اقتصاد کشور آسیب می زند؛ آیا وظیفه ی او اطلاع رسانی به نهادهای مربوطه هست؟ ✅ج: در هر صورت وظیفه ی فرزند با وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر امر و نهی زبانی است و در صورت نیاز به مراتب بالاتر، موضوع را به مسئولان مربوطه در نیروی انتظامی و قوه قضائیه ارجاع دهد.
رماتیسم پزشکان به این نتیجه رسیدند که جهت تسکین درد رماتیسم فلفل سیاه را با روغن زیتون مخلوط نموده و به جایی که درد می کند بمالند @Emam_kh
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜💜⚜ سهم_من_از_بودنت 🍃 قسمت_چهل_پنج یڪ هفته از نبودنت مےگذرد و از میعادت هیچ نمانده جز،یڪ جسم بیروح... تو تمام من بودے و حالا مانند یڪ تڪه گوشت،بے تحرڪ افتاده اے روي تخت... اصلا حاله من به درڪ...مادرت را دیدي ڪہ چطور اب شده؟ یا برادرت امیرمهدے ڪہ تمام دردهایش را در سینه مےریزد... ان از پدر این هم از خواهر... جانه دلم،هرچقدر هم ڪہ دوستت بدارم،بازهم نمےتوانم حلالت ڪنم،حالا خودت مےدانے،اگر تمام دنیاهم حلالت ڪنند،من حلالت نمےڪنم،نه فقط من،ان بچه در شڪمت هم حلالت نمےڪند... حالا مےخواهے بروے برو،اما قبل از رفتن به اندازه یڪ دقیقه بیدار شو و بگو به چه قیمتے؟به چه قیمتے از جانت،همسرت،فرزندت گذشتے؟ هنوز چیزے مشخص نیست،نه ماندنت معلوم است،نه رفتنت... اما من اسماني هارا خوب ميشناسم... تو ادم ماندن در زمین نبودے جانم،این روزها ڪہ تنها قلبت مےزند براے فرزندت،مےگذرد،من دل خوش نمےڪنم،امید نمےبندم به روزهایے ڪہ قرار است باشے... چون میدانم،تو ادم ماندن نیستے،از همان اول هم نبودے،تو دنبال بال و پر بودے تا پر بکشے و تا اسمان عروج ڪنے... باشد برو،اما این را بدان،اینجا هنوز هم یڪ مرد قلبش برایت مےزند،مبادا از او بخواهے قلبش را به نام دیگرے بزند! خیالت از بابت مهدیارمان هم راحت باشد،برایش هم مادر مےشوم،هم پدر... جانه دلم،نگران من و حاله اشفته ام هم نباش،نگران من و قلبے ڪہ شڪسته هم نباش،اصلا مرا نبین،برو تا اسمان پر بڪش... من نمےخواهم مانع پریدنت باشم،نمےخواهم چون قول دادم و قرار است بمانم پاے عهدے ڪہ سرانجام به اسمان ختم مےشد... به گذشته برمیگردم،همان اولین شبے ڪہ براے هم شدیم... صدایت در ذهنم مےپیچد و مانند خنجرے تڪہ تڪہ مےڪند،وجودم را... مےگویم:تو چرا نخوابیدے؟ سربه زیر مےگیرے،لب پایینت را مےگزے ،لپهایت گل مےاندازد و بدون اینڪہ نگاهم ڪنے،ارام لب مےزنے:باید حتما بگم؟ نیشخندے میزنم و مےگویم:بلهه براے لحظه اے خیره مےشوے در چشمانم و مےگویے:یه نفرے از اون روزے ڪہ وارد زندگیم شده،باعث شده خوابم از چشام بره... به زمان حال برمےگردم،نم چشمانم را مےگیرم و با بغض مےگویم:میشه بازم نخوابے؟! دوباره جنگ راه مےافتد بین عقل و عشق... عقلے ڪہ مےگوید:نگذار برود و عشقے ڪہ مےگوید:مانع رفتنش نشو... عزیزم این حرفها و اشڪهایم را نادیده بگیر... این زمانه شهید بسیار دارد اما شهیده نه...برو و الگو باش براے دختران سرزمینت،برو جان ببخش بر واژه حیا ڪہ این روزها مرده در بین دختران... برو من و پسرت را ندید بگیر،چرا ڪہ رفتن و پر ڪشیدن بیشتر به تو مےاید... دوباره یاد حرفهایت مےافتم محنا:نمیدونم چرا حیا یه چیز گمشده اس بین اڪثر دخترا؟حالا با اون خانوم بدحجاب و بےحجاب کارے ندارم،مسئلم همین بعضے از چادرے نماهان! ڪجاے ڪار میلنگه؟ یه چیز بگم؟میبینے این پسرا یهو اینقدر متحول میشن،جورے ڪہ اخرش یه شهید میاد بغل اسمشون،اینا تو زمان خودشون از جنس خودشون،خیلیا رفتن ،یا موندن و شهید شدن...اینا دیدن و درڪ ڪردن و پر ڪشیدن،اما دخترا نه...شاید یڪم تحت تاثیر قرار بگیرن،اما باز نمیشه،چون یڪے از جنس خودشون تو زمان خودشون،مثل خودشون نبوده ڪہ پرڪشه و اینا پریدنشو ببینن...این زمونه یه شهیده ڪم داره...یڪے ڪہ بره و دلارو هوایے ڪنه..یڪے ڪہ همرو یاده مادرمون زهرا بندازه...اونیڪہ واقعا عاشق باشه رو هرجا ڪہ باشه میبرنش،چه تو رزم باشه،چه تو راه دانشگاه باشه،چه میخواپ تو راه مدرسه باشه،یا نه اصلا جاے دیگه...عاشق که باشے نگاه نمیڪنن ڪجایے و چیڪار مےڪنے،مادرے،پدرے،ميبرنت... این روزا دخترا خیلے دم از شهادت مےزنن،فقط یه چیزو فراموش ڪردن،ڪافیه زهرا گونه زندگے ڪنے،اونوقت زهرا گونه میبرنت...فقط باید مادرے شے...باید اقتدا ڪنن به مادرمون زهرا،تا اقتدا نڪنن وضع همینه،ول معطلن . . نویسنده:اف.رضوانے
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜💜⚜ سهم_من_از_بودنت 🍃 قسمت_آخــــر ڪناره تختش نشسته ام و مدام براے او و مهدیارمان حرف مےزنم...اخر دڪتر ڱفته ڪہ تمام شرایط را براے رشد جنین محیا ڪنیم... باید ڪسے باشد تا با او مادرانه حرف بزند،اما نیست و این وسط تنها حرفهاے پدر پسرے است ڪہ رد و بدل مےشود...از تو میگویم،از زیبایے ات،از مهربانے ات،از بهترین همسرعالم بودنت...از فرشته اے مےگویم ڪہ قرار است تنهایمان بگذارد... دست ميبرم و دستش را به داخل دستم هدایت مےڪنم و ارام مےفشارم و لب مےزنم:میشه دوباره این دستا جون بگیرن و این انگشتا بیان بین انگشتامو دستمو فشار بدن...میشه؟ چشم از دستانت مےگیرم و دانه به دانه نفسهایت را مےشمارم... ڪلافه مےشوم،مانند دیوانه ها... اینبار مےگویم:‌من اینقدر حرف زدم،چرا تو چیزے نمےگے؟چرا جوابمو نمیدے؟منو عادت نده به حرف زدن و جواب نشنیدن،من وقتے حرف مےزنم و چشات تو چشام نیس،همه چیز از یادم میره،من وقتے حرف میزنم و چشات بسته اس و سڪوت ڪردے،دیوونه مےشم،ببین این بچه دلش براے صداے مامانش تنگ میشه ها؟همش که نمیشه باباش حرف بزنه،پس تو ڪے قرار باهاش حرف بزنے؟ صداے نفسهایش حواسم را بهم مےریزد،قلبش مدام پشت هم بر سینه مےڪوبد...هول ميڪنم و خیره مےشوم به دستڱاه و تجهیزاتے ڪہ بالاے سرت قرار گرفته،هراسان از اتاق خارج مےشوم،دڪترے به همراه چند پرستار به سمت اتاق مےایند،چهره اشفته ام را ڪہ مےبینند سرعتشان را بیشتر مےڪنند... صداے بلند دڪتر مرا به خود مےاورد مرا با شدت تمام ڪنار مےزنند و پرده را مےڪشند... +مادر باید احیا شه... روح داشت از تنم جدا مےشد،دیگر صداے قلبم را نمےشنیدم،خیره شده بودم به نقطه اے ڪور...نه صدایم در مےامد،نه اشڪے مےریختم... یڪ نیست مرا احیا ڪند؟ ایهالناس مادرش ماندنے نیست... در اتاق باز مےشود و او را به بخش دیگرے منتقل ميڪنند... دڪتر به سمتم مےاید و ارام لب مےزند:اقای امینے،ما تمام تلاشمونو براے موندن هردوشون مےڪنیم،نگران بچه نباشین،فقط براے زنده موندن مادر دعا ڪنید... انگار ڪہ اب داغ روے سرم ریخته باشند،سوختم... چقدر زود مدت باهم بودنمان به پایان رسید،چقدر زود تنهایم گذاشتے! این بود به پاے هم پیرشدنمان؟ خیلے خودخواه بودے ڪہ رفتے و نماندے تا رفتنم را ببینے! باشد،محبوب من... زیباترینم تو را به دست مادرمان زهرا مےسپارم... خودمانیم،به ارزویت رسیدے! فقط دعا ڪن من هم به ارزویم برسم،هم دوباره به تو... اینجا ڪسے جز علے(ع) نمےفهمد مرا... غم فاطمه اش ڪمرش را شڪست... محنا جانم،قرار بود من علے وار زندگے ڪنم و تو فاطمے وار... تو رفتے و مادر گونه پر ڪشیدے و حالا من هم علے وار با نبود محنایم مےسازم... سر بلند مےڪنم،صداے گریه ڪودڪے تمام فضا را پر مےڪند... تو مےروے و او مےاید.. چشمانم اشڪ مےشوند و لبانم مےخندند... جانه دلم مادر شدنت مبارڪ! صداے اشنایے مرا مےخواند... برمےگردم... چادرے سفید بر تن ڪرده اے و صورت همچون قرص ماهت را با ان قاب گرفته اے و به روے ماه کودڪے ماه تر از خودت لبخند مےزنے و مےگویے:پدر شدنت مباارڪ،اقا میعاد... اے ڪاش این دل دیوانه ام هم بال و پرے داشت تا بسویت مےپریدم این اشفتگے هایم را نبینم،ارامم انقدر ارام ڪہ گاهے فراموش مےڪنم،زنده ام از تمام بودنت فاصله سهم من است بے تو بودن هم شبیه با تو بودن مشڪل است . نویسنده:اف.رضوانی پـــایــــــان ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علیڪ‌یاعلے‌بن‌موسےالرضاعلیہ‌السلام َصــــــــــلوات خاصه امام هشتم به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات👇 ✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک✨ @Emam_kh
💢شکست طرح ترور حاج قاسم سلیمانی 🔹🔸حجت الاسلام حسين طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه از شکست طرحی برای ترور سرلشكر قاسم سلیمانی خبرداد و گفت تمام اعضاي اين تيم ترور دستگير شدند. ♦️در این طراحی قرار بود، تیم تروریستی وابسته و اجیر شده با ورود به کشور در ایام فاطمیه، محلی در جوار حسینیه مرحوم پدر سردار سلیمانی را خریداری کرده و با استقرار در آن ۳۵۰ تا ۵۰۰ کیلو مواد منفجره را تهیه و از طریق ایجاد کانال در زیر حسینیه قرار دهند. ♦️آنها با این اقدام شوم درصدد بودند یک جنگ مذهبی را راه اندازی و بگویند مسئله انتقام داخلی بوده است. ♦️به فضل الهی برغم برنامه ریزی چند ساله به سد هوشمندی و هوشیاری فرزندان ملت ایران برخورد و قبل از اقدام در تور اطلاعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفتند. ♦️اعضای این تیم پس از دستگیری گفتند می خواستیم عملیات ایام فاطمیه را به ایام محرم و تاسوعا و عاشورا بیاوریم تا با ترور سردار سلیمانی اتفاق بزرگی را برای بر هم زدن اوضاع داخلی و افکار عمومی رقم زنیم. @Emam_kh
📘 خورشید گردآورے.وتدوین:سیدعلے بنے لوحے موضوع:امام خامنہ ای،علی،رهـبرجمهـورے اسلامے ایران،۱۳۱۸🌸🍃 "قسمت چهل ودوم" 🔸 مهمترین مسئولیت حضرت آیت الله خامنه ای در آن مقطع که بعدها منشأ خدمات بسیار مهم و اثرگذاری در عرصه ی دفاع مقدس شد، حضور در شورای عالی دفاع بود.ایشان در بیان خاطرات آن مقطع می فرمایند:" حضور بنده هم در آن شورای عالی ،در واقع حضور غیررسمی بود؛ یعنی آن عناصر مایل نبودند ما را ببینند؛ولی ما به شکل انقلابی و با روش‌های مخصوص آن زمان اول انقلاب، در آن جلسات شرکت می‌کردیم. 🔹در یکی از جلسات آن زمان متوجه شدیم که مصوبه ای را می‌خواهند از شورای عالی دفاع بگذارنند که بر اساس آن، اسم مستشاری سابق آمریکا در ایران عوض شود و یکی از نام های پیشنهادی آنان تصویب گردد!یعنی در حقیقت وجود مستشاری را شورای عالی دفاع امضاء کنند!! ما آنجا فهمیدیم که مستشاری ها هنوز در ایران هستند. 🔸گفتیم این آقایان اینجا چه می کنند! اول اصل وجود شان را ثابت کنید، بعد به اسمشان برسیم .خدا رحمت کند مرحوم 🌷 عزیز را ،اوهم کمک کرد تا مصوبه ای گذرانده شودهر چه زودتر این افراد از ایران بیرون روند .تا این حد اینها وقاحت به خرج دادند و جرات می کردند که در داخل ارتش جمهوری اسلامی، عناصر مستشاری آمریکایی باقی بمانند. @Emam_kh
درمان سرفه با فلفل سیاه، میخک و زنجبیل🌸 فلفل سیاه، میخک و زنجبیل ترکیبات خوبی برای بدنتان هستند و به دلیل خواصی که دارند برای دستگاه تنفسی‌تان فوق‌العاده‌اند. شما می‌توانید با این مواد یک داروی خانگی ساده‌ی ضدسرفه تهیه نمایید. اجزای تشکیل دهنده🌸 🌱ریشه زنجبیل 1 عدد 🌱دانه درسته فلفل سیاه 3 عدد 🌱آب یک فنجان (250 میلی‌لیتر) 🌱میخک 1 قاشق چای‌خوری (4 گرم) 🌱آب یک عدد لیمو روش آماده‌سازی🌸 - اول از همه، در یک غذاساز، دانه‌های فلفل را به خوبی آسیاب کنید. - سپس در یک قابلمه، میخک‌ها و زنجبیل را در یک فنجان آب بجوشانید و بعد از چند دقیقه آن را از روی حرارت بردارید. - بعد، فلفل سیاه را به ترکیب فوق اضافه کنید و حرارت را خاموش کنید. - در آخر، آب لیمو را اضافه کنید. مقدار مصرف🌸 این چای را یک یا دو بار در روز بنوشید تا سرفه‌هایتان از بین برود @Emam_kh
🌺🌺🌺آموزش بافتنی🌺🌺
دستکش_بچه_گانه به اندازه دورمچ (زنانه ۴۶ دانه, بچه گانه ۳۶ دانه)سرانداخته.۵سانت کشباف بافته سپس ساده بافی کنیدتاجایی که انگشت شصت شروع.میشه.دانه هاراتقسیم بردوکنید.به دوطرف دانه وسط یکی اضافه شود.راه بعد به دوطرف سه دانه وسط اضافه شود.پس هرراه دودانه به وسط اضافه میشه ادامه دهیدتا دانه ها به (۱۷دانه؛زنانه و۱۳دانه بچه گانه)برسد. فعلافقط دانه های شصت را ببافید.به سرانگشت که رسید.در یک راه دانه هارابه نصف برسانید؛داخل نخ کرده محکم بکشیدودرز را بدوزید. ادامه دستکش: بقیه دانه هارا تاجایی که.انگشت کوچک شروع میشود ساده.ببافید سپس از اول واخر راه دوتارایکی واز وسط سه.تارایکی کنید.سه رج بافته ودوباره تکرارکنید.حدودا ده دانه که ماندمثل شصت جمع کنید.درز دستکش کنار انگشت کوچک می افتد.را بدوزید @Emam_kh
این فرصت را در شب با فضیلت جمـــــعه از دسـت ندهــــید↶↶ 🌹از امام صـــــادق علیه السلام: هنگامی که شب_جمعه فرا رسد ملائکه‌ای به تعداد مورچگان حاکی از کثرت آنهاست از آســــمان فرود می آیند و در دسـتانشان قلم هایی از طلا و کاغذهایی از نقره است و تا شب شــــنبه چیزی نمی نویسند جــــز صلوات بر محمد و آل محمد پـــــس زیاد 🌸صـــــلوات بفــرست. 📕الڪافی ج ۳ ص ۴۱۶ -------------------------- @Emam_kh