eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋 بعضی ها نمیفهمند ولی بعضی ها خوشون رو میزنند به نفهمی...!!! مهدی_امینی @Emam_kh
⭕️نتانیاهو رییس دولت اشغالگر صهونیستی: قبلا درباره خطر هسته ای هشدار دادم ، اما امروز میخواهم خطر پیچش به نفع ایران را گوشزد کنم و بگویم آقای از تنگه خیبر در تا تنگه جبل الطارق در مراکش را به لرزه انداخته و ملت ها را به سوی خود جلب کرده است. . 🔻دوستان هوشیار ما می‌دانند که خیلی وقت است رهبر ایران رهبر منطقه و مسلمین جهان است. @Emam_kh
🔰سرچشمه برکات 💠حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: ⭐️ قم، حرم مطهّر و مضجع شریف حضرت فاطمه معصومه علیها سلام است؛ آن بزرگواری که این سرچشمه جوشان و خروشان نخستین بار از کنار مرقد او جوشید و برکاتش به همه عالم و بخصوص به دنیای اسلام رسید.  ۷۹/۷/۱۴ @Emam_kh
✍️ قسمت_پانزدهم 💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپاره‌های نبود که هرازگاهی اطراف شهر را می‌کوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلوله‌های داعش را به‌وضوح می‌شنیدیم. دیگر حیدر هم کمتر تماس می‌گرفت که درگیر آموزش‌های نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن و دیدار دوباره‌اش دلخوش بودم. 💠 تا اولین افطار چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است. تأسیسات آب در سلیمان‌بیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لوله‌ها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم. 💠 شرایط سخت محاصره و جیره‌بندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای به نان و شیره توت قناعت می‌کردیم و آب را برای طفل خانه نگه می‌داشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم. اما با این آب هم نهایتاً می‌توانستیم امشب گریه‌های یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک می‌شد، باید چه می‌کردیم؟ 💠 زن‌عمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو می‌خواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل مانده‌ایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید. در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزه‌داری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش می‌زد که چند روزی می‌شد با انفجار دکل‌های برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش می‌شد دیگر از حال حیدرم هم بی‌خبر می‌ماندم. 💠 یوسف از شدت گرما بی‌تاب شده و حلیه نمی‌توانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب می‌فهمیدم گریه حلیه فقط از بی‌قراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در شمالی شهر در برابر داعشی‌ها می‌جنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود. زن‌عمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد. 💠 زن‌عمو نیم‌خیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با می‌زنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشه‌های در و پنجره در هم شکست. من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خرده‌های شیشه روی سر و صورت‌شان پاشیده بود. 💠 زن‌عمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه می‌کرد نمی‌توانست از پنجره دورشان کند. حلیه از ترس می‌لرزید، یوسف یک نفس جیغ می‌کشید و تا خواستم به کمک‌شان بروم غرّش بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجره‌های بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد. 💠 در تاریکی لحظات نزدیک مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمی‌دید و تنها گریه‌های وحشتزده یوسف را می‌شنیدم. هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست می‌کشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمی‌دیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟» 💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمی‌دید و با دلواپسی دنبال ما می‌گشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس می‌لرزند. پیش از آنکه نور را سمت زن‌عمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!» 💠 ضجه‌های یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ می‌ترسیدم عباس از دست‌مان رفته باشد که حتی جرأت نمی‌کردم نور را سمتش بگیرم. عمو پشت سر هم صدایش می‌کرد و من در شعاع نور دنبالش می‌گشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بی‌خبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست... ادامه_دارد..... ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻رستگاریِ قطعی🔻 ✍ اینهمه کارهایِ وجود داره. معمولاً ماها دنبال این هستیم که انجام بدیم، تا به دردِ آخرتمون بخوره.🙂 ☝️ امّا قرآن کریم می‌فرماید: در انجام کارهای ، امیدِ است، ❌ ولی قطعی نیست: 🕋 وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ، لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (حج/۷۷) 💢 کار نیک انجام دهید، تا شوید. لَعَلَّکُمْ👈 یعنی: امید است که...، شاید که... ✅️ یعنی اگر کارهای انجام بدیم، شاید به فلاح و رستگاری برسیم، و بشیم. ❌ شاید هم نه...🙁 📣 امّا همین قرآن می‌فرماید، اگر کسی و انجام داد، قطعاً رستگار میشه.💯 ☝️ دیگه شاید و امّا و اگر نداره. 🕋 قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّیٰ (اعلی/۱۴) 💢 به یقین، کسی که نفسِ خود را و پاک نمود، شد. 🕋 قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا (شمس/۹) 💢 قطعاً هر کس که نفسِ خود را پاک و کرده، شده است. قَدْ أَفْلَحَ👈 یعنی: قطعاً رستگار شد... فلاح و رستگاریِ قطعی: ❌ در انجام دادنِ کارهای خیر نیست، ✅️ در انجام ندادنِ کارهای بد است. 📣 و رو جدّی بگیریم.
✍ آقای ! 📍یادتان هست رهبری فرمودند مراقب شیطنت های دشمن باشید، وقتی خرش از پل گذشت برمی‌گردد به ریش شما می خندد؟ 📍قطعنامه اخیر شورای حکام با فشار سه کشور اروپایی همان به ریش خندیدن است. آقای روحانی! 📍بعد از و اروپا دیگر کدام کشورها باید به ریشتان بخندند تا از خارج شوید؟! ✅ روانبخش @Emam_kh
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 اگر دلتان هواییِ زیارت شده است با ما در بهشت قدم بزنید ... ▫️ حال و هوای حرم مطهر کریمه اهل بیت سلام الله علیها @Emam_kh
🍃 درمان_ورم_پا ⇦✨ ڪافیست ۲ طشت یکی آب گرم و ڪمی و دیگری آب سرد حاوی روغن نعناع آماده کنید ⇦✨ ابتدا پا را در طشت آب سرد و پس از یک دقیقه پا را در آب گرم قرار دهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خورش تره مواد لازم: 🔸گوشت‌ گوسفندی: ۴۰۰ گرم 🔸سبزی تره : ۵۰۰ گرم 🔸لوبیا سفید : ۱ پیمانه 🔸پیاز متوسط: ۱ عدد 🔸لیمو عمانی: ۴ عدد 🔸نمک دریا: ۱ قاشق چای خوری 🔸زردچوبه: ۱/۲ قاشق چای خوری 🔸فلفل سیاه: ۱/۲ قاشق چای خوری طرز تهیه: لوبیا را از شب قبل خیس کنید پیاز را خورد کرده و با روغن تفت دهید. زردچوبه اضافه کنید و گوشت را با پیاز تفت دهید وقتی کمی تفت خورد لوبیا سفید را اضافه کنید آب گرم اضافه کنید و در قابلمه را بزارید تا بپزد تره را ریز ساطوری کنید و با روغن تفت دهید. نیم ساعت مانده به پخت کامل خورش تره و لیمو عمانی را اضافه کنید و بگذارید تا خورش جا بیافتد
🔴افتخار دختر بودن 🔻دخترِ امروز و مادرِ فردا؛ قوی ترین جامعه است... 🔻پس برای داشتن جامعه ی پیشرو، شاداب و آرام؛ مراقبِ شان؛ تحقیر شخصیت لطیف شان؛ آلودگی معصومیت شان باشیم. . 🌸 ✍حمیدرضا ابراهیمی @Emam_kh
🔴 | ابرقدرتی به نام ایران 🔹‏ترامپ گفته:"دوست دارم با«مادورو»دیدار داشته باشم، اعتماد زیادی به «گوایدو» ندارم، کسی که در به دست گرفتن حکومت ونزوئلا در بهترین شرایط حمایتی آمریکا و دهها کشور دیگر شکست خورد" ادامه اش رو یادش رفت بگه یک کشور به نام ‎، مادورو رو نگه داشت!و ما حریفش نشدیم! راستی کی ابرقدرته؟ *احمد کارآمد* @Emam_kh