eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
18.1هزار ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ قسمت_سی_ام 💠 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت امّ جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و یادم نمی‌رفت عباس تنها چند دقیقه پیش از شیرخشک یوسف را برایش ایثار کرد. مصیبت همسایه‌ای که درست کنار ما جان داده بود کاسه دلم را از درد پُر کرد، اما جان حیدر در خطر بود و بی‌تاب خواندن پیامش بودم که زینب با عجله وارد اتاق شد. 💠 در تاریکی صورتش را نمی‌دیدم اما صدایش از هیجان خبری که در دلش جا نمی‌شد، می‌لرزید و بی‌مقدمه شروع کرد :«نیروهای مردمی دارن میان سمت آمرلی! میگن گفته آمرلی باید آزاد بشه و دستور شروع عملیات رو داده!» غم امّ جعفر و شعف این خبر کافی بود تا اشک زهرا جاری شود و زینب رو به من خندید :«بلاخره حیدر هم برمی‌گرده!» و همین حال حیدر شیشه را شکسته بود که با نگاهم التماس‌شان می‌کردم تنهایم بگذارند. 💠 زهرا متوجه پریشانی‌ام شد، زینب را با خودش برد و من با بی‌قراری پیام حیدر را خواندم :«پشت زمین ابوصالح، یه خونه سیمانی.» زمین‌های کشاورزی ابوصالح دور از شهر بود و پیام بعدی حیدر امانم نداد :«نرجس! نمی‌دونم تا صبح زنده می‌مونم یا نه، فقط خواستم بدونی جنازه‌ام کجاست.» و همین جمله از زندگی سیرم کرد که اشکم پیش از انگشتم روی گوشی چکید و با جملاتم به رفتم :«حیدر من دارم میام! بخاطر من تحمل کن!» 💠 تاریکی هوا، تنهایی و ترس توپ و تانک پای رفتنم را می‌بست و زندگی حیدر به همین رفتن بسته بود که از جا بلند شدم. یک شیشه آب چاه و چند تکه نان خشک تمام توشه‌ای بود که می‌توانستم برای حیدر ببرم. نباید دل زن‌عمو و دخترعموها را خالی می‌کردم، بی‌سر و صدا شالم را سر کردم و مهیای رفتن شدم که حسی در دلم شکست. در این تاریکی نزدیک سحر با که حیدر خبر حضورشان را در شهر داده بود، به چه کسی می‌شد اعتماد کنم؟ 💠 قدمی را که به سمت در برداشته بودم، پس کشیدم و با ترس و تردیدی که به دلم چنگ انداخته بود، سراغ کمد رفتم. پشت لباس عروسم، سوغات عباس را در جعبه‌ای پنهان کرده بودم و حالا همین می‌توانست دست تنهای دلم را بگیرد. شیشه آب و نان خشک و نارنجک را در ساک کوچک دستی‌ام پنهان کردم و دلم برای دیدار حیدر در قفس سینه جا نمی‌شد که با نور موبایل از ایوان پایین رفتم. 💠 در گرمای نیمه‌شب تابستان ، تنم از ترس می‌لرزید و نفس حیدرم به شماره افتاده بود که خودم را به سپردم و از خلوت خانه دل کندم. تاریکی شهری که پس از هشتاد روز ، یک چراغ روشن به ستون‌هایش نمانده و تلّی از خاک و خاکستر شده بود، دلم را می‌ترساند و فقط از (علیه‌السلام) تمنا می‌کردم به اینهمه تنهایی‌ام رحم کند. 💠 با هر قدم حضور عباس و عمو آتشم می‌زد که دیگر مردی همراهم نبود و باید برای رهایی یک‌تنه از شهر خارج می‌شدم. هیچکس در سکوت سَحر شهر نبود، حتی صدای گلوله‌ای هم شنیده نمی‌شد و همین سکوت از هر صدایی ترسناک‌تر بود. اگر نیروهای مردمی به نزدیکی آمرلی رسیده بودند، چرا ردّی از درگیری نبود و می‌ترسیدم خبر زینب هم شایعه داعش باشد. 💠 از شهر که خارج شدم نور اندک موبایل حریف ظلمات محض دشت‌های کشاورزی نمی‌شد که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم. ظاهراً به زمین ابوصالح رسیده بودم، اما هر چه نگاه می‌کردم اثری از خانه سیمانی نبود و تنها سایه سنگین سکوت شب دیده می‌شد. وحشت این تاریکی و تنهایی تمام تنم را می‌لرزاند و دلم می‌خواست کسی به فریادم برسد که خدا با آرامش آوای صبح دست دلم را گرفت. در نور موبایل زیر پایم را پاییدم و با قامتی که از غصه زنده ماندن حیدر در این تنهاییِ پُردلهره به لرزه افتاده بود، به ایستادم. 💠 می‌ترسیدم تا خانه را پیدا کنم حیدر از دستم رفته باشد که نمازم را به سرعت تمام کردم و با که پاپیچم شده بود، دوباره در تاریکی مسیر فرو رفتم. پارس سگی از دور به گوشم سیلی می‌زد و دیگر این هیولای وحشت داشت جانم را می‌گرفت که در تاریک و روشن طلوع آفتاب و هوای مه گرفته صبح، خانه سیمانی را دیدم. 💠 حالا بین من و حیدر تنها همین دیوار سیمانی مانده و در حصار همین خانه بود که قدم‌هایم بی‌اختیار دوید و با گریه به خدا التماس می‌کردم هنوز نفسی برایش مانده باشد. به تمنای دیدار عزیزدلم قدم‌های مشتاقم را داخل خانه کشیدم و چشمم دور اتاق پَرپَر می‌زد که صدایی غریبه قلبم را شکافت :«بلاخره با پای خودت اومدی!»... ادامه_دارد...... ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
📝 ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ: ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷه؛ کافیه.️ نماز هم نخوندی نخون...😒 روزه نگرفتی نگیر.😕 به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره🙈 و......... فقط سعی کن دلت پاک باشه!!!!!!!!!!❤️ اما 👇 ﺁن خدایی ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ؛ ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ می گفت "ﺁﻣﻨﻮﺍ" ‏ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ :📢 "ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ" ﯾﻌﻨﯽ 👈 ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ 💟 👈 ﻫﻢ عملت ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ .✅ ما دلمان می خواهد گناه بکنیم، روزه نگیریم، با نماز هم به تسامح برخورد کنیم و بهشت هم برویم چون دلمان پاک است. ✅ آقای ما امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: "از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است." 📕 حکمت 150 نهج البلاغه
▪️ظریف: تاریخ نشان خواهد داد برجام سند افتخار ایران است! فروش نفت تحریم؛ روابط بانکی تحریم؛ ورود قطعات تحریم؛ اشخاص حقیقی تحریم؛ اشخاص حقوقی تحریم؛ قلب نیروگاه هسته ای بتن؛ تهدید به حمله نظامی روزانه؛ فرمانده سپاه قدس ترور شده؛ و... کسی که خودشو رو به خواب زده، نمیشه بیدار کرد... 💬 علیرضا_گرائی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبتهای توفانی و فوق جنجالی یک روحانی نماینده مجلس خطاب به ظریف و روحانی که مجلس را شوکه کرد! 🔹ما دیگر روی نگاه کردن به چهره مردم کشور را نداریم! دلار ۲۱ هزار تومان، سکه از ۱۰ میلیون تومان گذشته، مرغ ۲۰ هزار تومان، دیگر توان پاسخگویی نیست! 🔹اینها نتیجه سیاست های هفت ساله روحانی و تیم او است! 🔹دیگر نشستن و گوش کردن به حرف های بی ثمر این دولت و وزرای آن بی فایده است! 🔹رئیس جمهور را سریعا استیضاح و محاکمه کنید! @Emam_kh
♥☜ ✍🏻زنیان باگردورا مساوی پودرکنید وهرشب یک یاچندقاشق میل کنید وبعدحجامت ساق پاانجام دهند این حجامت بیماریهای مزمن پا راهم درمــان میکند. 📚:استادتبریزیان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جاکلیدی کلبه : 15 تا زنجیره بزنید و از زنجیره کنار قلاب شروع ب بافت کنید : 13 پایه تک ببافید 3تا در اخری دور بزنید و زیر هر پایه یک پایه ببافید و دوتا در اخری 9 رج ساده بافی و تمام برای سقف: رج 1 : حلقه 6 پایه رج2: 1پایه ببافید یکی زیاد کنید 3بار 8 پایه رج3: 3پایه ببافید یکی زیاد کنید دوبار تکرار 10 پایه رج4: 4پایه تک یکی اضافه 2بار 1 پایه رج5 : 5 پایه تک یکی اضافه دوبار 14 پایه رج6: 6 پایه تک یکی اضافه 2 بار تکرار 16 پایه همینطور ب اضافه کردن ادا مه میدهید تا پایه ها به 32 تا برسه رج اخر :1بست 3تا بلند 1 بست تا اخر بافت و تمام در پنجره ها با نمد بریده شود و روش با نخ و سوزن بست بزنید
در دادگاه امروز طبری نماینده دادستان نام یکی از مهره‌های اصلی شبکه را اعلام کرد... شخصی به نام که وظیفه‌ی شناسایی طعمه برای طبری را داشته؛ نکته جالب اینست که طبری مدعی شده انوشه کارمند نهاد ریاست جمهوری بوده! پ.ن: انوشه پس از دستگیری طبری از کشور متواری میشود! 💬سلمانه @Emam_kh
آیت الله رییسی: نباید منابع کشور در اختیار افراد بی صلاحیتی قرار بگیرد که به تعهدات خود عمل نمی‌کنند رئیس دستگاه قضا در واکنش به گزارش‌های مطرح شده درخصوص کوتاهی برخی مسئولان در حادثه مرکزپزشکی سینا و حادثه نطنز: 🔹سیاست قطعی دستگاه قضایی پیگیری و مواخذه مسئولی است که به وظایف خود عمل نکرده است. 🔹به سازمان قضایی نیرو‌های مسلح، سازمان بازرسی و دادستانی گفته ام که طبق قانون باید مدیرانی که به مسولیت خود عمل نکرده اند را مواخذه کنند. 🔹گاهی ترک فعل‌ها از انجام برخی اقدامان پر ضررتر است؛ عدم مدیریت بازار و نوسان قیمت‌ها مردم را آزرده کرده است و برای ایجاد ثبات در بازار نیاز به کارجهادی و طرح جامع اقتصادی داریم. 🔹بی انضباطی مالی به کشور آسیب می‌زند؛ نباید منابع کشور در اختیار افراد بی صلاحیتی قرار بگیرد که به تعهدات خود عمل نمی‌کنند. 🔹هم به تخلفات ارزی صادرکنندگان و واردکنندگان متخلف باید رسیدگی شود هم نام آن‌ها باید افشا شود. @Emam_kh
✍ پروسه ، تکراری، زمان‌بر و فرصت سوزی است، را در دستور کار قرار دهید. 🔻هر یک روزی که زودتر شود، کشور به آرامش اقتصادی نزدیک‌تر می‌شود! روانبخش @Emam_kh