eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
17هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 السلام‌علیک‌یابقیه‌الله آقا دعای عید من امسال "تعجیل" است وقتی تو تحویلم بگیری سال تحویل است حرف دل زارم نبود توست اجمالا تعجیل کن این حرف ها محتاج تفصیل است نام تو هر جایی که آمد بی هوا دیدم بغض جدیدی در گلو مشغول تشکیل است هر لحظه دنیا از تو یغما میبرد یاری ای مسلمی که لشکرت در حال تقلیل است در دفتر عمرم پر از شعر فراق توست آقا بیا که دفترم در حال تکمیل است 🌹 أللَّهُـمَ عجِّـلْ لِوَلیِک ألْـفَـرَج ‌‎‌‌ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سلام ، سال نو مبارک نفس باد صبـا عشقی از جنس طلا دوری و دفـع بلا سال پرسـود و صفـا ياری از سـوی خـدا همـه تقـديم شمـا 🌸 عیـــدتان پیروز باد 🌸 هر روزتان نوروز باد @Emam_kh
🦋آرامش نه عاشق بودن است ... نه گرفتن دستی که محرمت نیست! نه حرف‌های عاشقانه و قربان صدقه‌های چندثانیه‌ای...! آرامش حضور خداست وقتی در اوج نبودن ها نابودت نمی‌کند...! وقتی ناگفته‌هایت را بی‌آنکه بگویی می‌فهمد وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس کنی غرورت را تا مرز نابودی پیش ببری وقتی مطمئن باشی با او ، هرگز تنها نخواهی بود ... 🌺🌿 آرامش یعنی همین تو بی‌هیچ قید و شرطی خدا را داری 🦋اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ 🌺🌿ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﺍﺳﺖ ، ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺑﺨﺸﺪ ﻭ ﺍﻭ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺍﺳﺖ .(١٩) سوره شوری 🌸☘🌸☘🌸
⭕️ اهل جمله‌پردازی نیستم؛ در روزهای آغازین سال۱۴۰۰ برای پشتیبانی از تولید،طرح مهم «جهش تولید مسکن» را تصویب می‌کنیم و حذف موانع قانونی صدور مجوزهای کسب وکار را کلید می‌زنیم. در تلاش خواهیم کرد «حمایت قانونی»از تولید را به طور عملیاتی در اولویت بدانیم و به مردم گزارش دهیم. 👤 محمدباقر قالیباف @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️نام امسال تقسیم کار و تعیین وظیفه عمومی است: اگر میتوانی در مسیر تولید قدم بگذار؛ اگر نمی‌توانی، از تولید داخل پشتیبانی کن؛ اگر آن هم نمیتوانی، حداقل با رأی درست در خرداد از مسیر تولید مانع زدایی کن! در این جهاد همه(مردم و مسئولین) باید تلاش کنیم... 👤 علیرضا گرائی @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات 33و34سوره آل عمران 🌸 إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَنُوحاً وَءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَءَالَ عِمْرَانَ عَلَى الْعاَلَمِينَ (33) ذریة بعضها من بعض و الله سميع عليم (34) 🍀 ترجمه: همانا خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید. (33) فرزندانى كه بعضى از آنان نسل بعضی ديگرند و خداوند شنوای داناست. (34) 🌷 : برگزید 🌷 : خاندان 🌷 : جهانيان 🌷 : فرزندان 🌷 : شنوا 🌷 : دانا 🌸 آدمى وقتى وارد می شود که سرشار از گل های زیبا و معطر باشد دنبال بهترین و خوشبوترین گل ها می گردد. گل های سرسبد پیامبران و امامان هستند. که خداوند از میان انسان های فراوان آنها را برگزید. زیرا از رفتار و گفتار و اعمال آنها خبر داشت. برگزیدگى انبیا از طریق وحى، علم، ایمان و عصمت است. امام محمد باقرعلیه السلام درباره ى «انّ اللّه اصطفى... ذریّة...» فرمودند: ما از آن برگزیدگان و باقیمانده ى آن عترت هستیم. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امامان علیهم السلام از نسل حضرت ابراهیم علیه السلام می باشند. آل ابراهيم علاوه بر اسحاق و یعقوب و یوسف و موسى و بعضى انبیاى ديگر که از نسل می باشند شامل پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امامان علیهم السلام هم می باشد. 🌷 : اولین انسان و اولین پیامبر خدا 🌷 : اولین پیامبر اولوالعزم 🌷 : نام پدر حضرت مریم علیه السلام است. به خاطر داستان های حضرت مریم و حضرت عیسی که در آیات بعد در این سوره بیان می شود و از نسل عمران می باشند. این سوره به اسم آل عمران نامگذاری شده است. 🔹 پيام های آیات33و34سوره آل عمران ✅ انسان ها همه در یک سطح نیستند و خداى حكیم، بعضى را برگزیده است تا مسئولیّت سنگین را بر دوش آنان بگذارد. «انّ اللّه اصطفى» ✅ اوّلین انسان که بود، پیامبر خدا بوده تا بشر هیچگاه بدون هدایت نماند. «اصطفى آدم» ✅ جریان بعثت ، در طول تاریخ بشر استمرار داشته است. «اصطفى آدم و نوحاًو...» ✅ بعضى از پیامبران، جهانى بوده است. «على العالَمین» ✅ بعضی از پدران و اجداد آنها هم پیامبر بودند. «بعضها من بعض» ✅ بر گفتار و رفتار و اعمال پیامبران و برگزیدگان خود نظارت دارد. «اصطفی...و الله سمیع علیم» تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 تغییراتی که فصل بهار، هم در جسم و هم در روح ما ایجاد می‌کند! ※ منبع: خانواده‌ی آسمانی ۱۳۹۳/۱۲/۲۸ @Emam_kh
‼️صله رحم در ایام عید 🔷س 5338: آیا برای انجام حتماً باید دید و بازدید انجام گیرد؟ ✅ج: صله رحم منحصر در رفت و آمد و دید و بازدید نیست، با احوالپرسی و پیغام فرستادن از طریق و مانند آن هم محقق می شود. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 در سال ۹۹ جهش تولید کامل صورت نگرفت اما در بخشهای مهمی تولید ما پیشرفت یافت / این پیشرفتها باید ادامه یابد 🔺 رهبر انقلاب، در سخنرانی نوروزی: در سال ۹۹ آنچه را که هدف بود و جهش تولید نامیده شده بود به صورت کامل صورت نگرفت ولیکن از حق و انصاف نباید گذشت. در بخشهای مهمی تولید پیشرفت پیدا کرد. در بعضی از موارد جهش هم میتوان به آن اطلاق کرد و در بعضی از موارد هم اگر ولو جهش تولید نیست، پیشرفت تولید قطعا هست. یک فهرست نسبتا طولانی‌ای از کالاهایی که در آنها افزایش تولید داشتیم در اختیار من قرار گرفته که البته من آن فهرست را به‌تمامه نمیخوانم. عمدتاً لوازم خانگی که رشد زیادی کرد. لاستیک خودرو، آلومینیوم، پتروشیمی، فولاد و امثال اینها کالاهایی است که در سال 99 واقعا پیشرفت کرد و رشد کرد. همین بایستی ادامه پیدا کند. این حرکت تولیدی در کشور بایستی ادامه پیدا کند و موانع تولید از سر راه تولید برداشته شود. @Emam_kh
♦️رهبرانقلاب: قدرت خرید مردم باید بالا برود حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🔹 ورود در ۱۳۰۰ ورود به انگلیسی بود و ورود در ۱۴۰۰ ورود به اعتماد به نفس ملی است. 🔹 به خاطر اوضاع ، بعضی ها از فرصت سوء استفاده می کنند برای منفی بافی. 🔹 به هیچ وجه اینطور نیست، اقتصاد ما یکی از شکوفاترین اقتصادهای دنیا می تواند باشد. @Emam_kh
🔰 تاکید مهم رهبر انقلاب بر تقویت قدرت خرید مردم / قطع دست واسطه‌ها کمک زیادی به تولید خواهد کرد 🔺 رهبر انقلاب، در سخنرانی نوروزی: یک کمک عمده برای تولید این است که قدرت خرید مردم بالا برود و الا اگر تولید شد و تقاضای مردمی وجود نداشت، تولید شکست میخورد. قدرت خرید مردم نکته بسیار مهمی است. قطع دست واسطه‌ها هم در تولید مهم است. واسطه‌ها قیمتها را بالا میبرند. هم تولیدکننده هم مصرف‌کننده صدمه میبیند. اگر دست واسطه‌های بی‌مورد قطع بشود، کمک زیادی به تولید خواهد شد. مبارزه با فساد هم برای پشتیبانی از تولید خیلی مسئله مهمی است که بایستی کانالهای فساد و مجاری فساد به کلی بسته بشود. @Emam_kh
🔰 ظرفیتهای اقتصادی کشور ما بسیار فراوان است/ استفاده از آن هم معجزه نمیخواهد بلکه همت بالا میخواهد 🔺 رهبر انقلاب، در سخنرانی نوروزی: اقتصاد ما با ظرفیتها و قابلیتهایی که در داخل دارد یکی از شکوفاترین اقتصادهای منطقه میتواند باشد و میتواند یکی از شکوفاترین اقتصادهای دنیا حتی باشد. ما ظرفیتها و امکانات فراوانی داریم و استفاده از این امکانات هم احتیاج به معجزه ندارد. مسئولان ذی‌ربط با احساس مسئولیت و همت بالا میتوانند این مسائل راحل کنند؛ شرطش این است که یک مدیریت قوی وجود داشته باشد. مدیریت ضد فساد بر کشور حاکم باشد و یک برنامه جامع اقتصادی هم وجود داشته باشد. اقتصاددانان معروف و در واقع درجه یک دنیا میگویند که اقتصاد ایران در میان اقتصادهای برتر دنیا در رتبه هجدهم است. آنها میگویند اگر ظرفیتهای استفاده‌نشده ایران، استفاده بشود اقتصاد ایران شش رتبه بالاتر می آید و به رتبه 12ام می رسد. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 انتخابات یک نوسازی در کشور و از نظر بین‌المللی نشان‌دهنده اقتدار ماست 🔺 رهبر انقلاب، در سخنرانی نوروزی: از جنبه داخلی انتخابات در واقع یک نوسازی در کشور است.مردم وارد میدان میشوند وارد کار میشوند و در دستگاه اجرایی کشور یک نوسازی به وجود می‌آید که این خیلی مهم است. دستگاه اجرایی کارش خیلی سنگین است و انتخابات یک نفس جدیدی به دستگاه اجرایی خواهد داد. از نظر وجهه خارجی هم انتخابات و حضور و مشارکت مردم نشان دهنده اقتدار ملی است. بله امکانات دفاعی مهم است و در این شکی نیست اما بیش از همه اینها مردم یک کشورند، ملتند که اقتدار میدهند. حضور مردم موجب اقتدار کشور خواهد شد و انتخابات مظهر حضور مردم است. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ ❓تفاوت نماز اول وقت 💫پیامبرصَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِه : 📿 برتری نماز اول وقت با غیر اول وقت،‌ مثل برتری من است بر امت 📗 كافی، ج‏۳، ص۲۷۴ 💫 آیت الله بهجت (ره) : 🔮 بعضی از اساتید اخلاق آیت‌الله قاضی رحمت‌الله‌ علیه در نجف می‌گفتند : «من ضامنم کسی‌ این نمازهای پنج‌گانه را در اول وقت بخواند، حتما به مقامات عالیه می‌رسد». ایشان میگفتند : 📿 «اگر نمازهای پنج‌گانه را در اول وقت خواند، باز هم نرسید به آن مقامات عالیه، به من لعن کند!». خیلی عجیب است! 🔸 خیلی عجیب است! معلوم می‌شود کار سختی نیست انسان میتواند هر کاری دارد،‌ یکی از این نمازهای پنج‌گانه را اول وقت در وسط آن کارها انجام دهد. ☘🍁☘🍁☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 78 سوزش به یکباره ی معده و فشرده شدن قلبم باعث جمع شدن صورتم شد. حالم بد شد از دانسته هایی که در ذهنم ته نشین شده بود و فرهاد همش می زد... تصاویر ضبط شده از جنگ جلوی چشمانم جان گرفتند -سلام غریبه! به سمت صدا نگاه کردم. فرهاد هم که رو به من بود برگشت و با دیدن مردی که موشکافانه در حال ارزیابیمان بود قدم برداشت و بیرون رفت. من هم از خدا خواسته بدون اینکه دیگر نگاهی به ویرانه ای که جای ترکش ها بر دیوارش رسما نام غمکده را بر رویش هک کرده بودند بیندازم دنبال فرهاد به کوچه رفتم. مردی حدوداً سی ساله که از لهجه عربی اش دو زبانه بودنش مشهود بود موتورش که صدایش کم روی مخ نبود را خاموش کرد و به فرهاد سلام داد و به قصد معاشرت دستش را پیش برد، با هم دست دادند. - سلام روزتون بخیر. - روز شما هم بخیر، کمکی از دستم برمیاد؟ کنار فرهاد قرار گرفتم که باعث شد نگاهی گذرا سمتم بیندازد. - راستش ما دنبال شخصی به اسم حبه احلام می گردیم. مرد شال مشکی روی سرش را به عقب هل داد و کمی فکر کرد. -نمی شناسم، گفتن توی این روستاست؟! با شنیدن حرف هایش ناامیدی مثل مار دور تنم پیچید. فرهاد سریع پرسید: ندا احلام چی؟ اردلان احلام؟ هیچ کدوم رو نمی‌شناسید؟ برای همین روستا اند، یعنی متولد همین روستا هستند و هیچ آدرس دیگه ای ازشون نداریم. - متاسفانه هیچ کدوم رو نمی شناسم! احلام زیاده تو این روستا. من خودم احلامم ولی این اسمایی که میگید رو نمی شناسم. چند سالشونه؟ پیرند؟ جوانند؟ عکسی چیزی ازشون ندارید؟ - ندا و ادلان باید شصت و خرده ای سالشون باشه. حبه هم دخترشونه چهل و خورده ای سالشه. مرد کمی فکر کرد و دستی به ریش نداشته اش کشید. انگار که راه گم شده ای را پیدا کرده باشد به پشت سرش اشاره کرد و گفت: حتما حاج محمدجواد می‌شناسدشون اگه برای این روستا باشند. مار ناامیدی از دورم جدا شد و لبخند شوق روی لبم نشست و قبل از فرهاد پرسیدم: کجا می تونیم پیداشون کنیم حاج محمد جواد رو؟ بی اختیار به سمتی که اشاره کرده بود نگاه کردم شاید ببینمش! تا چشم کار می کرد کوچه ادامه داشت. - سلام همشیره. شرمنده لب گزیدم و نگاهش کردم. - ببخشید سلام. سر به زیر بود و نگاهم نمی‌کرد ولی لبخندی زد. - نه منظورم این نبود. همین کوچه رو برید بالا پنجاه قدم بالاتر سمت چپ بپیچید توی کوچه یه در سبز رنگ بزرگ که چهار طاق بازه، اون خونه ی حاج محمدجواده. حتما کمکتون می کنه. تشکری کردیم و به آدرسی که داده بود رفتیم. جلوی چهارچوب در ایستادیم، داخل حیاط بزرگش بیش از ده نخل بود، داشتم ساختمان بزرگ دو طبقه سیمانی که به کمک رنگ سبز شده بود را نگاه می‌کردم که مردی 《بفرما》 زد. - بفرمایید داخل، خوش آمدید. به فرهاد نگاه کردم. سری تکان داد و با پلک زدن دعوت به آرامشم کرد و یا الله گویان پا به حیاط گذاشت. مانند جوجه ای که پناهش مادرش است به فرهاد چسبیدم و دنبالش رفتم. مرد جوان صاحب صدا از پشت دیوار بلندی که نفهمیدم پشتش چیست به استقبالمان آمد. دید و احوالپرسی اولیه انجام شد و بعد از فهمیدن علت حضورمان ما را به اتاقی بزرگ که حاج محمد جواد در آن بود برد. با دیدن مرد مسن ویلچرنشین بی‌پا لحظه ای درجا میخکوب شدم! انگار فرهاد فکر همه جایش را کرده بود و آمادگی دیدن هر پیشامدی را داشت که عادی برخورد کرد و با اخم ریزی به صورت مات مانده ی بیشعورم از آن بهت خارجم کرد. حاج جواد با فشار دست هایش بر چرخ های ویلچر سمتمان آمد. فرهاد گرم و صمیمی دید و بوسی کرد و من هم با کمی سبک سنگین کردن داده های ذهنم در دل مرد جانباز رو به رویم را ستایش کردم و با لبخند سلام دادم. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد...... 🌺🍃🌸🍃🌺
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 79 با تعارفش روی زمین تکیه بر پشتی های دستباف قرمز رنگ نشستیم که در چوبی تقه ای خورد و بلافاصله باز و زنی جوان با پوششی عربی داخل آمد و با لهجه ی دلنشینش سلام کرد و جواب شنید و تعارفمان به چای کرد. پشت سرش همان مرد جوان که در حیاط دیدیم داخل شد، حاج محمد جواد 《ممنون سادات》ی گفت و لیوان چای را از داخل سینی در دست سادات برداشت و لبه ی طاقچه ی پنجره گذاشت. رو به فرهاد کرد. -خب آقا فرهاد گفتی دنبال گمشده ای می‌گردید؟! اسمش چیه ببینم می تونم کمکتون کنم یا شرمنده تون میشم. - اختیار دارین دشمنتون شرمنده. ما مزاحم شدیم باید ببخشید. واقعیتش ما دنبال زنی به اسم حبه احلام می‌گردیم دختر ندا و اردلان احلام. با دلشوره و تشویش روی صورت حاج محمدجواد دقیق شده بودم تا واکنشش را ببینم. چینی به پیشانی اش انداخت و به ثانیه نکشیده بهت زده لب زد: ادلان و ندا؟! شما کی هستید که دنبال مردمان جنگ زده اید؟! خبرنگارید؟ نویسنده اید؟ جریان چیه؟! بغض گلویم را فشرد و لب هایم لرزید... این مرد می‌شناخت... مادر و پدرم را می‌شناخت... سریع پلک زدم تا دید تار شده ام خالی از اشک شود و بیقرار گفتم: ما نه خبرنگاریم نه نویسنده و دنبال سوژه، من عسلم، دختر حبه دنبال مادرم می گردم... وقتی نوزاد بودم منو... به یکباره خاموش شدم. چه می گفتم؟! اصلا مگر هرچه تا به حال فکر کرده و حدس زده بودم درست از آب درآمده بود که این یکی درآید! گناه بود قضاوت زودهنگام و شاید از طرف حبه، آق می شدم! نتوانستم بگویم رهایم کرده و رفته! هر چند کلمه ای هم جای گزینش پیدا نکردم... فرهاد فشاری به دست هایم که در هم پیچ می خوردند و کلافگی و ناراحتی ام را نشان می‌دادند و آبرو می‌بردند آورد و جمله ناتمامم را عادلانه تمام کرد! -توی نوزادی عسل و مادرش از هم جدا شدند و ما دنبال حقیقت علت این جدایی هستیم. مدتی که فرهاد صحبت می کرد ، حاج جواد، چشم های روشنش که میان تیرگی پوست صورتش خاص تر به نظر می‌آمد را با ناباوری به صورت من دوخته بود! صدایش لرزان و نگاهش رنگ غم گرفت. - بلند شو بیا اینجا دختر جان. برای کسب اجازه به فرهاد نگاه کردم. اراده ام دست خودم نبود و از تشویش و استرس نمی‌دانستم چه کاری درست و چه کاری اشتباه است! کلمات را گم کرده و با نگاهم سعی در فهماندن حال آشفته ام به فرهاد داشتم البته نیاز به تلاش نبود، فرهاد از خودم بیشتر واقف احوالم بود، با تکان سر تشویق به بلند شدنم کرد. بی اراده بلند شدم و با پاهای لرزان نزدیک حاج محمدجواد رفتم. باز چشم هایم تار شده بودند... پلک زدم ولی این بار اشکم به جای پس رفتن بیرون جهید و روی گونه ام جاری شد. دختر محکم علی حالا شده بود نوزاد شیرخوار که به دور از سینه ی حبه بی‌قراری می‌کرد! به دست های باز شده به قصد آغوشش نگاه کردم. با سر خوردن اشکش دلم خواست آغوش بازش را بی‌جواب نگذارم و نگذاشتم... همزمان با سفت شدن آغوش پدرانه اش، نمی دانم چرا به گریه افتادم. - من برادر ادلانم عموی حبه مادر تو! قلبم لحظه ای تپیدن از یاد برد و به آنی پرشتاب تر از همیشه کار در پیش گرفت. اشک هایم پیراهن عموی تازه یافته ام را می شست و هق هق می کردم. نمی توانستم بس کنم... حاج جواد با آرامش موهایم که از روسریِ رها شده روی شانه ام بیرون ریخته بود را نوازش می داد و عربی صحبت می‌کرد و من فقط متوجه اسم ادلان و ندا میان کلمات نامفهومش بودم. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد.... 🌺🍃🌸🍃🌺
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔻 استغفار ⬅️مَنْ أُعْطِيَ الِاسْتِغْفَارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ، وَ مَنْ أُعْطِيَ الشُّكْرَ لَمْ يُحْرَمِ ... هرکس بهش استغفار بدهند دیگه محروم از مغفرت نیست ،مغفرت را دارد 🤲الحمدالله که که خدای کریمی داریم،الحمدالله که خدای غفور و عفو، غفاری داریم،چطور خدا رو شکر کنیم، خدایا شکرت که تو هستی،چه خدای خوب و نازی ...هیچ وقت با این خدا به بن بست نمیخورد و ضعیف ،خوار،غمزده، ناامید و ناموفق،شکست خورده نیست ،شکست هاشم با این خدا پیروزی است ↖️خدایی که حتی باهاش گناه و معصیت هم میکند ،اگر درست برگردد و آدم شوی،گناهات رو ثواب می نویسد "یبدل الله سیئاتهم الحسنات" ✨خداوند فرمود: اگر بندگان من که با من قهر کردند، می دانستند من چطوری به اشتیاق آنها نشسته ام و منتظرشان هستم، از شوق من می مردند. این خدای ماست... یاغفور... ↖️یکی از همین اسمهای قشنگی که خداوند دارد که در جوشن کبیر هم هست،...آنقدر این خدا ... به متقین، به عارفین و به صدیقین می‌گوید، فکر نکنید من اله شما هستم، من اله گناهکاران هم هستم. لذا می‌گوید: ⤴️ گناهکاران مرا با اسم خودشان بخوانند و بگویند: «یا اله المذنبین= ای اله گناهکاران»، تو خدای ما هم هستی. در این صورت آدم دیگر وحشت نمی‌کند. اصلاً احساس بی ­سرپناهی، احساس بی پشتیبانی نمی‌کند. ↖️ چون وقتی آدم گناه می‌کند، شیطان یکی از کارهایی که می‌کند این است که نسبت به خدا در دل آدم وحشت می‌اندازد و آدم از خدا رمیده می‌شود. ⬅️دیدید بعضی ها وقتی گناه و معصیت نسبت به پدر یا مادرشان انجام می‌دهند، دیگر رویشان نمی‌شود به خانه برگردند. علتش این است که  به وحشت می‌افتند. ⤵️ پدر که خیلی مهربان است و می‌داند فرزندش وحشت­زده است کسی را واسطه می‌فرستد و می‌گوید برو به بهانه ای او را بیاور با من آشتی بده. اما خدا می‌گوید، نمی‌خواهد کسی را بیاوری. خودت عذرخواهی کن. به تو شفیع دادم. استغفار. ⬅️اگر این اسم اله المذنبین نبود، آدم وحشت­زده می شد که «إنَا الذّی عَصَیتُ جَبارَ السَماء من کسی هستم که جبار آسمان را معصیت کردم».  ↖️حاکم عالم، ملک الناس، من او را معصیت کردم. مگر شوخی است که انسان خدا را معصیت کند؟ انسان ذوب میشود ⤴️ولی این جبار سماء می‌گوید: من اله المذنبین هم هستم. ترسیده ای؟ وحشت کرده ای؟ بگو «یا اله المذنبین =ای خدای گناهکاران» چقدر این ذکر قشنگ است که آدم بنشیند و این ذکرها را دوره بگیرد.... ⬅️من خدای کسانی هستم که هیچ رفیقی ندارند یا رفیق من لا رفیق له یا طبیب من لا طبیب له،یاسند من لاسند له ،یاذخر من لا ذخر له ...فدات شم.. اله⬅️یعنی دلبر،گناهان هم وسیله است برای نزدیک شدن بهش...جانم خدا ✨پایان ویس جلسه هفتم ✍استادشجاعی