❣رهبر معظم انقلاب:
✅دستگاه های جاسوسی و اطلاعاتی کشورهایی از جمله آمریکا و ... از چندی پیش دارند تلاش میکنند که انتخابات آخر خرداد را بی رونق کنند، مردم را دلسرد می کنند و از فضای مجازی هم حداکثر استفاده را می کنند.
@Emam_kh
🍃 کسی را تحقیر مکن؛
شاید ⇦ ✺ محبوب خدا باشد
🍃 از هیچ غمی ناله نکن؛
شاید ⇦ ✺ امتحانی از سوی خدا باشد
🍃 دلی را نشکن؛
شاید ⇦ ✺ خانه خدا باشد
🍃 از هيچ عبادتی دریغ مکن؛
شاید ⇦ ✺ کلید رضايت خدا باشد
🍃 هيچ گناهي را كوچك ندان؛
شايد ⇦ ✺ دوری از خدا در آن باشد
🌸☘🌸☘🌸
🌸 خـدایـا
در این سال جدید
قرار دلهای بیقرار ما باش
فراوانی را در زندگی ما جاری کن
وجودمان را لبریز آرامش کن
ثروتمان را فزونی بخش
قلبهایمان را سرشار از عشق کن
کلاممان را لبریز محبت کن
انسانیت ما را کامل کن
ایمان ما را زیاد گردان
ما را بندگان شاکر قرار ده نه شاکی
سد مشکلات را شکسته
محبتها را فزونی
و دلهای ما را پاک کن از آلودگی
🌸 پـروردگارا
در این سال زیبا
بحق کبریاییات
بحق راستیها
بحق خوبیها
بحق بزرگیات
بحق مهربانیت
بهترینها را برای
همه هموطنان عزیزم
مقدر فرما
آمیـنیـاربالـعـالـمیـن
شب تون نورانی🌸🍃
@Emam_kh
🌼سلام_امام_زمانم
🌼 السلام علیک یا بقیه الله
خورده آقاجان گره بر کارِ عالم! ألعجل
عیدهایمان گرفته رنگِ ماتم! ألعجل
برنگشتی از سفر! تحویل شد امسال هم-
بی حضورت با دلی آکنده از غم! ألعجل
چشممان بر راه ماند و آه بر لب بغض کرد
عمرِ بی حاصل گذشت و رفت کم کم! ألعجل
روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها...
قامتِ تقویم ها شد از غمت خم! ألعجل
ذکر «حوّل حالنا»مان با تو «أحسن» میشود
ای بهارِ بکر! ای بارانِ نم نم! ألعجل
ندبه خواندیم و میانِ گریه عرضه داشتیم
دردهامان مانده بی دارو و مرهم! ألعجل
حالمان آشوب شد، دربِ حرم ها بسته شد
سخت اوضاعِ جهان شد نامنظّم! ألعجل
کعبه خلوت کرده دورش را به عشقِ دیدنت
موج برمیدارد از شوقِ تو زمزم! ألعجل
آخرین فرزندِ مولانا أمیرالمؤمنین(ع)
حقّ مطلق! یا ولی اللهِ الأعظم! ألعجل!
🌼 اللهم حول حالنا به ظهور الحجه
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
@Emam_kh
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ لَمّا سُئلَ عَن تَفسيرِ التَّقوى ـ
أن لا يَفقِدَكَ اللّه ُ حَيثُ أمَرَكَ ، و لا يَراكَ حَيثُ نَهاكَ .;
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از معناى تقوا ـ فرمود
تقوا اين است كه خداوند تو را در جايى كه فرمانت داده است غايب نبيند و در آنجا كه نهيت كرده است، حاضر نيابد.;
بحار الأنوار : 70/285/8.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃
🌹ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ 🤲
ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻦ ﺳﺎﻝ ﺗﺎﺯﻩ، ﺳﺎﻝِ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﺳﻌﺎﺩﺕ،ﺑﺨﺖِ ﻧﯿﮑﻮ،ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺵ ﺩﺭﻓﺎﻝ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ
جﭘﻠﯿﺪﯼ ﻫﺎ ﻭ ﺯﺷﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺳﻬﻢِ ﺍﻫﺮﯾﻤﻦ
ﻗﺸﻨﮕﯿﻬﺎ ﻭ ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝِ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺣﺎﻟﯽ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ، ﺻﺪ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻭﺭ
ﺭﻓﺎﻩ ﻭ ﺍﻣﻦ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﻓﯿﻖ ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ
ﻗﻄﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ، ﮐﻪ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﺧﻂ ﻋﻮﺽ ﻣﯽﮐﺮﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﯼ ﺭﯾﻞِ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﻣﺎﻝ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺳﯿﺎﻫﯽ ﮔﻢ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺳﺎﻝِ ﮐﻬﻨﻪ؛ ﺳﺎﻝِ ﻧﻮ
ﺳﺎﻝِﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻕ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ
🌹 الهی_آمین
🌸 سلامسه شنبهتون بخیر
🌸 امروزتونقشنگوشاد
@Emam_kh
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🔻 استغفار
⬅️استغفار «پاک کنِ» مشق های غلطِ زندگی انسان است وهدف از آن، حرکت و رشد و یادگیری است
◀️شما وقتی میخواهید به یک کودک درس یاد بدهید، اگر اسم غفور را نداشته باشید، هیچ کودکی نمیتواند درس یاد بگیرد. ما با اسم غفور پدر و مادر و معلم و حتی اسم غفوری که خودمان داشتیم، خواندن و نوشتن را یاد گرفتیم.
⤴️ یعنی زمانی که ما هیچ چیز نمی دانستیم، مدرسه رفتیم و هدفی به نام یادگیری داشتیم و شروع کردیم به خواندن و نوشتن. الفبا را آغاز کردیم، اما وسط کار، اشتباه هم کردیم. اشتباه خود را قبول کرده و با مدادپاک کن پاک می کردیم.
↖️برای همین میگفتند، سالهای اول خودکار نیاورید. برای این که آنجا نیاز به استغفار بیشتر بود. باید پاک کنی و توبه بشود. «الف» را اینطوری نوشتم. «ب» را اینطوری نوشتم. باید درست می نوشتم. حالا این را باید پاک کنم. پس از اول مداد بیاور که این توبه امکان پذیر باشد.
◀️معلم تواب است. یعنی قبول میکند که بچه اشتباه نوشته و میتواند اصلاح کند. والدین هم همینطورند.
⤴️خود شاگرد هم باید از این اسم برخوردار باشد. نه این که اگر یک دفعه اشتباه کرد، شروع کند به گریه کردن که من چرا اشتباه کردم.
⬅️ یادم هست موقعی که در دبستان بودیم. چند نفر شاگرد زرنگ بودند. یک روز در حیاط مدرسه دیدیم. همه دور یک نفر جمع شده بودند. یکی از این بچه ها گریه میکرد.
➖پرسیدیم چه شده؟ فکر کردیم لابد به او خبر رسیده که مادرش یا پدرش مرده. اما او گفت: من ۱۹/۵ شدم.
↖️ یعنی او این قدر مغفرت ندارد که حتی خودش را هم ببخشد. برایش مهم است که نمره اش 20 شود. وقتی مغفرت نداشته باشد، خودش به این صورت آزار میبیند که من چرا ۱۹/۵شدم.
⬅️ آدم های سختگیر که به خود و دیگران سخت می گیرند، به راحتی توبه و معذرت خواهی دیگران را نمیپذیرند، از اسم غفور و غفار دور هستند و این باعث میشود هم به خودشان و هم به دیگران سخت بگیرند. کسی که سخت می گیرد، نمی تواند رشد زیادی کند.
⤵️ولی پدر و مادر و معلم میگویند اشکال ندارد، این را اشتباه نوشتی، پاک کن و دوباره تمرین کن. پس هر جا حساب کتاب و هدف و شدن و حرکت در کار باشد، استغفار لازم است.
استاد شجاعی
🍁🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا برای ریاست جمهوری سر و دست میشکنید؟
کنایه حسین شریعتمداری به سخنان روحانی درباره اختیار نداشتن رئیسجمهور!
اختیارات رئیسجمهور از مجلس و قوهقضائیه و بقیه دستگاهها بالاتر است.
بودجه تمام دستگاهها در اختیار رئیسجمهور است و با آن اعمال قدرت میکند.اگر رئیسجمهور اختیاراتی ندارد، چرا برای ریاست جمهوری سر و دست میشکنید؟
@Emam_kh
☘دستور خانگی چای ماسالا
1️⃣یک تکه به اندازه یک بند انگشت زنجبیل تازه که در هاون کوبیده شده یا ق. م. سر پر پودر زنجبیل ، یک تکه چوب دارچین ،
10 عدد فلفل سیاه نکوبیده ، 5 یا 6 عدد هل، 4 عدد میخک، و یک ق. م. سر پر رازیانه که در هاون کوبیدهاید (همه درشت خرد شدهاند) ،با یک لیوان آب در شیر جوش بریزید.
2️⃣صبر کنید دو سه تا جوش ملایم بزند، سپس دو ق. م. سر پر چای لاهیجان که آن را نیز کوبیدهاید ، اضافه کنید، دو دقیقه دیگر با شعله ملایم، جوش ریز بزند.
3️⃣ حالا یک و نیم لیوان شیر اضافه کنید، آرام آرام هم بزنید تا یکنواخت شود و به جوش آید.
4️⃣از روی شعله بردارید، در این مرحله برخی یک ق. شکر قهوهای اضافه میکنند، برخی یک ق. عسل، به سلیقه خودتان و البته برخی بدون شیرین کردن مینوشند.
5️⃣حالا با استفاده از چای صاف کن، چای ماسالای خانگی خود را سرو کنید.
❇️در برخی از دستورها، بادیان ختایی یا انیسون ستارهای هم دارد، که در این دستور به جای آن، رازیانه اضافه شده است.
💠چای ماسالای آماده نیز در بازار موجود است که در برخی بستهبندیها دارای شکر، و در برخی فاقد آن است. بسته به شرایط خود و بیماری زمینهای باید استفاده از نوع شیرین آن را حذف یا انتخاب بفرمایید.
❌چای ماسالا در هوای سرد، در معدههای سرد که با نفخ دائم، آروغ و قراقر شکم مواجه هستند، خوب است ولی زیادهروی در آن درست نیست.
❌در دلبندان سن بلوغ تنها یک هوسانه است و توصیه به مصرف مکرر نمیشود، در افرادی که آلرژی دارند احتیاط شود و در بیماران با کولیت اولسرو نیز بهتر است با شکر شیرین شود و احتیاط شود.
@Emam_kh
‼️نخواندن سوره پس از الحاق به نماز جماعت
🔷س 5339: اگر امام در رکعت سوم باشد و ما در رکعت دوم و یا اول باشیم و وقت برای خواندن سوره نباشد، چه وظیفه ای داریم؟ و اگر سوره بخوانیم و خود را در سجده به امام برسانیم، نماز به جماعت صحیح است؟
✅ج: اگر بدانید چنانچه سوره را بخوانید در رکوع به امام نمی رسید، باید سوره را نخوانید و اگر خواندید و به رکوع نرسیدید نماز فرادا می شود.
📕منبع: leader.ir
@Emam_kh
پتوس گیاه رونده وهمیشه سبزیه که تقریبا همه علاقه مندان به گل و گیاه تو خونه دارنش😍
نورمتوسط نیاز داره👌
اگه هواسردباشه یا زیاد آب بدید برگاش زردمیشه🍀👌
اگه خشکیه زیاد بکشه برگاش سوخته و قهوه ای میشه 👍
دست بزنید خاکش خشک شد سیرابش کنید
تفاله چایی و تفاله قهوه رو خشک کنید وپودرکنید بریزید پاش ،برشدش و بزرگ شدن برگ هاش کمک میکنه☘
هر چی سرزنی شه رشدش بیشتر میشه
╭━━═━━⊰✹💗✹⊱━━═━━
@Emam_kh
#نفوذی_ها
✅ #ستون_پنجم_دشمن چه کسانی هستند و چرا با آنها برخورد نمی شود؟
📌 #ستون_پنجم
به گروهی از مردم در داخل یک کشور و یا یک جامعه گفته میشود که در زمان جنگ و به صورت پنهانی به همکاری با دشمنان و تضعیف کشور و ملت خود میپردازند .
📌 فعالیتهای #ستون_پنجم
ابعاد گسترده ای دارد و مباحث نظامی، فر هنگی، سیاسی، اقتصادی و ... را شامل می شود .
ستون پنجم را می شود به نوعی جاسوسی هم اطلاق کرد ولی دامنه فعالیت و تاثیر گذاری اقدامات ستون پنجم، گسترده تر و مخرب تر از جاسوسی می باشد .
📌 با تعریف ارائه شده در بالا ، افراد و گروههای زیر را می توان ستون پنجم نامید ؛
1⃣ کسانی که اراده ملت را در مقاومت مقابل دشمنانش سست میکنند .
2⃣ کسانی که عامدانه نارضایتی تراشی میکنند .
3⃣ کسانی که عامدانه به مسئولیت خود در کنترل بازار عمل نمی کنند .
4⃣ کسانی که مسیر حل مشکلات را مذاکره و کرنش مقابل آمریکا معرفی می کنند .
5⃣ کسانی که سرباز جنگ روانی و روایتی دشمن در داخل شده اند .
6⃣ اصحاب رسانه هایی که با تاکتیک های ژورنالیستی بر طبل تفرقه می کوبند .
7⃣ سیاسیونی که با اظهارات و توئیت های خود، به قصد ضربه به نظام و مقابله با حاکم اسلامی، تدابیر رهبری انقلاب را به سخره میگیرند .
8⃣ کسانی که کاسبان دوگانه های دروغین شده اند .
9⃣ کسانی که به قصد ضربه به مردم، احتکار و گرانفروشی میکنند .
🔟 کسانی که با گفتار و رفتار خود، مردم را به کلیت نظام اسلامی بدبین و نسبت به آینده، نا امید می کنند .
❌❌❌👇نکته مهم :
✍براساس اعلام مسئولان، شرایط فعلی کشور، شرایط جنگ اقتصادی است و شکی نیست افرادی که در هر جایگاهی، باعملکرد خود به مشکلات اقتصادی کشور و مردم دامن می زنند، #ستون_پنجم_دشمن در میانِ مردم هستند و واضح است که حکم #ستون_پنجم در زمان جنگ چیست..!!
و امیدواریم که مسئولان مربوطه، به وظیفه خود در شناسایی و برخورد با #ستون_پنجم بیگانگان و دشمنان ملت ایران عمل کنند .
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 36 سوره آل عمران
🌸 فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّى وَضَعْتُهَآ أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الْذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّى سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّى أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الْشَّيطَانِ الْرَّجِيمِ
🍀 ترجمه:پس هنگامی که فرزند را به دنیا آورد گفت: پروردگارا! من او را دختر زاییدم - در حالى كه خداوند به آنچه او زاییده داناتر است و پسر مانند دختر نیست و من نامش را مریم نامیدم و من او و فرزندانش را از (شرّ) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مى دهم.
🌷 #فلما: پس هنگامی که
🌷 #وضعتها: به دنیا آورد
🌷 #قالت: گفت
🌷 #رب: پروردگار
🌷 #أنثى: دختر
🌷 #اعلم: داناتر
🌷 #الذكر: پسر
🌷 #سمیتها: او را نامیدم
🌷 #أعیذها_بك: او را در پناه تو قرار می دهم.
🌷 #ذریتها: فرزندانش
🌷 #الشیطان_الرجیم: شیطان رانده شده
📚 #داستان_ولادت_حضرت_مریم
🌸 موضوع این آیه در ادامه آیه قبلی می باشد حنة پیش بینی کرد که خداوند به او پسر خواهد داد لذا نذر کرد که فرزندش خدمتکار بیت المقدس شود ، در آیه قبل حنة همسر عمران نذر کرد و گفت: پروردگارا! همانا من نذر کرده ام آنچه را در شکم دارم ، برای تو آزاد باشد پس از من قبول فرما، که همانا تو شنوای دانایی. مادر انتظار داشت فرزندش پسر باشد، تا بتواند خدمتكار بیتالمقدّس شود. فلما وضعتها قالت رب إنى وضعتها أنثي: پس هنگامی که وضع حمل کرد دختر به دنیا آمد گفت: پروردگارا! من او را دختر زاييدم. والله اعلم بما وضعت: و خداوند به آنچه او زاییده است داناتر است. و لیس الذكر کالأنثى: و پسر همانند دختر نیست.
🌸 حنة نگران این بود که چگونه به نذرش عمل کند زیرا فکر می کرد خداوند به او پسر خواهد داد اما خداوند به او دختری داد اما چه دختری؟ دختری مقدس با عصمت و پاک و داراى كمالاتى است و مادرِ پسرى مىشود آن هم چه پسری؟ پسری که نامش عیسی مسیح خواهد بود و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهد کرد و بیماران را شفا خواهد داد. و إنى سميتها مريم: و همانا من او را مريم ناميدم. حنة نام دختر را مريم ناميد. و إنى أعيذها بك و ذريتها من الشيطان الرجيم: و من او و فرزندانش را از شيطان رانده شده ، در پناه تو قرار می دهم.
🌷 #معنای_مَریم: اسمی است بسیار نیکو و به دختری که خداوند را عبادت می کند مریم می گویند. همچنین به خادمه مسجد و بیت المقدس و معبد مریم می گویند. پس به طور خلاصه مریم به معناى «عابده» و«خادمه» است.
🌷 #نام_مادر_حضرت_مریم: حنة
🌷 #نام_پدر_حضرت_مریم: عمران که از شخصیت های بر جسته بنی اسرائیل و از سبط لاوی و از نسل حضرت داود علیه السلام می باشد.
خواهر حنة يعنى خاله حضرت مريم اشياع نام دارد و همسر حضرت زکریای پیامبر می باشد. ولادت حضرت مریم در زمان حضرت زکریا علیه السلام می باشد.
🌷 #حضرت_مریم_در_قرآن: نام حضرت مریم علیه السلام 34 مرتبه در قرآن آمده است. و خداوند یک سوره به اسم مریم نازل کرده است که سوره مریم شامل 98 آیه می باشد.
🔹 پیام های آیه 36سوره آل عمران 🔹
✅ تمایلات انسان مهم نیست، مصلحت و خواست #خداوند مهم است. «واللّه اعلم بما وضعت»
✅ گاهى #دختر در پاكى و پاكدامنى، به جایى مى رسد كه هرگز پسر به آن نمى رسد. «لیس الذكر كالانثى»
✅ #حضرت_مریم مقام والایى دارد. «لیس الذكر كالاُنثى» منظور از «الاُنثى» زن خاصّى است.
✅ براى فرزندان خود، نام #نیكو انتخاب نمایید. «انّى سمّیتها مریم»
✅ #مادر، حقّ نامگذارى فرزند خود را دارد. «انّى سمّیتها»
✅ قبل از هر چیز، به فكر سلامتى فرزند از شرّ #شیطان باشید. «اعیذها»
✅ براى تأمین سعادت #فرزند، تنها به تربیت خود متّكى نباشیم، او را به خدا بسپاریم كه توانایى هاى ما محدود وعوامل انحراف زیاد است. «اعیذها بك»
✅ #مادر_حضرت_مریم، جایگاهى خاص دارد. از بیان نذر او، اخلاص او، نامگذارى او و استعاذه او این برداشت استفاده مى شود. «نذرت لك، سمّیتها، اعیذها بك»
✅ #شیطان، دشمن دیرینه نسل بشر است. «اعیذها... من الشیطان الرجیم»
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺استاد_شجاعی
💥از بس که گناه کردم، خجالت میکشم، برم حرم!
رویِ روبرو شدن با امام رضا ع، با امام حسین ع، رو ندارم ....
✍ و ...
شیطان سالهاست با همین بهانه، ما را در جهنممان حبس کرد ...
چگونه میتوان از شرّ این افکار رها شد؟
@Emam_kh
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 82
اهالی خانه که شامل پسر ها و دیگر عروس های عمو بودند یکی پس از دیگری داخل اتاق بزرگ شدند و دید و بوسی ها انجام شد. همگی با کمک هم سفره را پهن کردند و دور هم ناهار را خوردیم، با اینکه در کنارشان احساس رضایت قلبی می کردم ولی کمی معذب بودم دختر زود جوشی نبودم و حضور فرهاد دلگرمم می کرد، بعد از صرف ناهار با اصرار و راهنمایی سادات برای استراحت به اتاق کوچکی در طبقه ی دوم ساختمان رفتیم. فرهاد خسته بود تمام شب را رانندگی کرده و چشم هایش از بی خوابی سرخ و بی حال شده بود. کنار پنجره نشستم و به منظره خانه های روستایی نگاه کردم از ذهنم گذشت که نخل ها چه خوش قامت و استوار میان خانه ها قدعلم کرده اند. حیف از آنهایشان که بی سربودند! نگاه گرفتم و به فرهاد که در حال درآوردن کتش بود گفتم: یکم بخواب فرهاد چشمات سرخ شده از بی خوابی.
روی زمین دراز کشید.
-آره، دارم میمیرم.
چشم هایش را بست. سرش روی فرش بود.
در دور اتاق چشم چرخاندم، گوشه ی دیوار چند متکا روی هم چیده شده بود، بلند شدم و یکی را برداشتم، بالای سرش روی زانو نشستم.
- فرهاد؟
بدون اینکه چشم باز کند با صدای تحلیل رفته ای که نشان از خستگی اش بود گفت: جانم؟
- سرت و بلند کن متکا بذارم برات.
لبخند روی لبش نشست و چشم هایش نیمه باز شد. متکا را زیر سرش هل دادم، سرش را بلند کرد و جا گیر شد.
- ممنون.
بلند شدم و گوشه ای از اتاق نشستم تا راحت بخوابد. خسته راه بودم که خیلی زود با وجود تمام فکر و خیال هایم خوابم برد. جایمان زیادی راحت بود که تا غروب خوابیدیم!
دستی به مانتو ام کشیدم تا چروک هایش باز شود و روسری ام را مرتب کردم و همراه فرهاد که آستین پیراهنش را تا آرنج تا زده بود و قصد پوشیدن کت تکش را نداشت از پله های باریک به طبقه اول رفتیم. از این که اینقدر خوابمان طولانی شده بود کمی معذب بودم.
حاج محمد جواد با ویلچر داخل حیاط بود، روز بخیری گفت و پیشنهاد گردش در کوچه های روستا و نخلستان را داد هنوز هوا کاملا تاریک نشده بود ولی محمد باقر فانوس خاموشی به دستم داد و یکی هم دست عمو و ویلچر را به حرکت انداخت.
کم نبودند خانه های ویران و نیمه ویرانی که حالا با غم سنگین تری نظاره گرشان بودم!
عمو از ساکنان آن خانه ها برایمان حرف میزد و دلم به درد می آمد...
هوا دیگر تاریک شده بود و چراغ های سوار بر تیر برق روشن شده بودند ولی باز کوچه ها تاریک بودند. اعصابم زیادی ضعیف شده بود که حضور بعثی ها را در لابهلای کوچهها حس میکردم... کاش شیشه ی قرص هایم را گم نکرده بودم احساس میکردم نیاز شدید به خوردن شان دارم. کمی خودم را به فرهاد نزدیکتر کردم، نگاهش سمتم برگشت و رشته ی کلام از دستش خارج شد؛ محمدباقر متوجه موقعیت شد و بی خیال ادامه ی حرف فرهاد کمی به چرخ ویلچر عمو سرعت داد و فاصله گرفت!
نگاهم را با شرمندگی از حرکتش گرفتم.
- چی شده عزیزم، خوبی؟
خجالت می کشیدم بگویم از ترسم است که چسبیده به او راه می روم...
با گفتن 《نترس》 کارم را راحت کرد و زبانم به کار افتاد.
- همه ش صحنه های جنگی که حضور نداشتم توش ولی خیلی فیلم ها راجع بهش دیدم میاد تو نظرم و حس می کنم پشت در و دیوارهای این خونه ها پر از دشمنه!
- اینجا امنه امنه. این چند وقته خیلی تو فشار بودی و اعصابت ضعیف شده، به زودی تموم میشه این ماجراها. سعی کن آروم باشی.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد......
🌺🍃🌸🍃🌺
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 83
سری برای تأیید تکان دادم. دستم را در دستش گرفت، امنیت به وجودم بازگشت، پا تند کردیم و به عمو و محمدباقر رسیدیم، جلوی خانه ای که کم از اولین ویرانه ای که در بدو ورودمان به روستا دیدیم نداشت، ایستاد.
محمد باقر فانوس ها را با فندکش روشن کرد. درب کوچک اهنی را هل داد و فانوس را بالا گرفت.
- اینجا خونه ی عمو اردلانه.
قلبم فشرده شد و بغض چنگ گلویم... این خانه، مکان زندگی مادرم بوده!
دستم را از دست فرهاد جدا کردم و بی اختیار با پاهای لرزانم قدم داخل حیاط تاریک گذاشتم.
همگی به دنبالم داخل آمدند. فانوس ها کمی فضا را روشن کرد. تصویر حبه ی شش ساله که در این حیاط کوچک بازی می کرده، جلوی چشم هایم نقش بست و ندایی که از ترس بعثی ها پشت درهای بسته ی این خانه به انتظار بازگشت همسرش و آوردن خبر پیروزی علیه دشمن نشسته بود... به وضوح صدای تیر اندازی و میدان جنگ در گوشم پیچید...
معده ام می سوخت، از ظهر درد میکرد و حالا دیگر به اوج رسیده بود. دستم که روی معده ام نشست، فرهاد سریع به طرفم پا تند کرد.
-خوبی عزیزم؟
سری تکان دادم. دستم را گرفت و سمت در کشید و رو به عمو و محمدباقر گفت: بریم لطفاً!
به پشت سرم نگاه کردم و تصویر خانه ی کوچک و ویران شده را در ذهنم حک کردم!
کمی که از خانه دور شدیم به خودم مسلط شدم ولی از غمم ذرهای کم نشد، فقط ظاهرم را تا حدودی آرام تر کردم و صبوری در پیش گرفتم.
-عمو؟
-جان عمو؟
نگاهم را از خانه ی ویران دیگری گرفتم و به عمومحمدجواد دادم.
- بعد از این همه سال چرا هنوز این خونه ها تعمیر نشدن؟ به خدا حالم بد و قلبم درد میگیره وقتی نگاهشون می کنم. شما چه جور تو اینجا بین این خونه ها زندگی می کنید؟!
آهی کشید و اشاره ای به خانه کرد
- ما با نگاه کردن به این خونه ها یادمون میاد که چه جور با چنگ و دندون شهرمون رو از دست دشمن پس گرفتیم... آدمای این خونه ها جانشان رو دادند تا ما الان این جوری راحت و تو امنیت روزامون رو بگذرونیم... تو جای ترکش می بینی ما رد غیرت! تو ویرانیِ این خشتها رو می بینی، ما آبادی مملکت! تو جای خالی آدم های این خونه ها رو می بینی، ما هدفشون برای رفتن...
راست می گفت من و من ها ظاهر قضیه را می دیدیم و حاج جواد و حاج جواد ها عمق و باطنش را...
تمام مسیر برگشت را به حرف های پر عمق و ریشه ی عمو فکر کردم.
داخل خانه بساط شب نشینی و دور همی جمع خانواده به پا بود، شب به یاد ماندنی ای شد، آن شب عمو تصنیف حافظ خواند و از همسرش که در جنگ شیمیایی و به مقام والای شهادت نائل گشت گفت...
چه شکنجه ها و سختی ها که این مردم متحمل نشده بودند و من ها ندیده بودیم و حتی شنیده هایمان را هم در اعماق ذهنمان ته نشین کرده بودیم!
بعد از صرف شام خواستیم رفع زحمت کنیم که مانع شدند و با اصرارشان ماندگار شدیم.
راحله عروس بزرگ عمو باردار بود، از سر شب حواسم بود که رنگ پریده است و گاهی به خود می پیچد! بالاخره طاقت نیاوردم و وقتی مرد ها در حال صحبت بودند از کنار فرهاد بلند شدم و به نگاه پرسشگرش پلکی اطمینان بخش زدم و سمت راحله رفتم. برایم جا باز کرد. با لبخند تشکری کردم و کنارش جاگیر شدم.
- راحله خانوم حالتون خوبه؟
چادرش را روی شکمش باز تر کرد و با لبخند جوابم را داد: ممنون عزیزم خوبم.
متوجه منظورم نشد! وقتی سه ساعت بود که به خود می لولید و به همسر و خانواده اش جیک نمی زد پس به من هم نمیگفت دیگر!
از در دیگری وارد شدم، نگرانش بودم!
- من ماما هستم راحله خانوم. از سر شب حس می کنم درد دارید.
لب گزید.
- طبیعیه!
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد.......
🌺🍃🌸🍃🌺
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh