فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 سلام صبح بخیر
عزاداریتون قبول باشه
صبح شنبه تون معطر
به عطر خوش صلوات
بر حضرت محمد (صلوات الله)
و خاندان پاک و مطهرش
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌹 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
در پناه لطف حق تعالی و
عنایت اهل بیت علیهم السلام
به ویژه امام حسین علیه السلام
عاقبت بخیر باشید ان شالله
سه شنبه تون پر خیر و برکت
روزتون حسینی
@Emam_kh
هر گاه کسی گناهی بکند در قلب او سیاهیای پیدا میشود.
🔷 امام صادق علیه السلام فرمودند:
إِذَا أذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أبَداً؛ ( كافي، ج 2، ص 271.)
🔷هر گاه کسی گناهی بکند در قلب او سیاهیای پیدا میشود. اگر از آن گناه توبه کرد؛ آن سیاهی محو میشود؛ اما اگر باز گناه کرد، آن سیاهی آنقدر زیاد میشود، تا اینکه تمام قلب را میگیرد. [که در این صورت] آن شخص دیگر رستگار نمیشود.
از خدا بخواهیم که توفیق بندگی به ما بدهد، تا این ولایتی که با گِل ما سرشته شده است ثابت بماند. این دعا را بعد از نمازهای خود بکنید. خدا میداند زمانه، خوب زمانهای نیست. البته زمانه خوب است؛ ولی ما خوب مردمانی نیستیم. هوا خیلی ظلمانی است. ظلمت معصیت، همه جا را گرفته است. خدا رحم کند! همین #مجالس و #محافل #حسینی است که دفع بلا و نزول عذاب از ما میکند.
↩️ انسان میتواند خود را یک مقداری کنترل کند یا حداقل توبه و انابه کند، تا آثار مخرب گناه، دامن ما و اجتماع را نگیرد. حداقل ماهی یک بار دعای کمیل را بخوانیم و تضرّع و زاری کنیم و از گذشتة خودمان نادم و پشیمان باشیم، تا آن نور ولایتی که در وجود ما است -انشاءالله- محفوظ بماند.
🎙🌸حضرت آيت الله استاد ناصري (حفظه الله)
⚫️ پرتویی از عاشورا
◾️امام خمینی (رحمهالله): انقلاب اسلامی ایران، پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است. ملت بزرگ ما باید خاطره عاشورا را با موازین اسلامی هر چه شکوهمندتر حفظ نماید و به برکت آن و ارزش بی حساب ثارالله با حضور در صحنه، انقلاب عظیم خود را هر چه پایدارتر نگه دارد.
📚صحیفه امام؛ جلد 17؛ صفحه 482
@Emam_kh
🔴 مدافعان شرف و مدافعان اشرف !!
مدافعان حرم که الحق و الانصاف مدافعان شرف و مردانگی هم بودند به محض اینکه دریافتند تکلیفشان دفاع از حرم های اهل بیت(ع) و پاسداری از سنگرهای جبهه مقاومت دربرابر جبهه استکبار است ، لحظه ای درنگ نکرده و برای اعزام به میدان جهاد ، التماس می کردند. البته ویژگی اصلی این مجاهدان این است که جهادشان با اذن و اشاره ولی فقیه بود.
اما این روزها کسانی که سال ها به آن مدافعین شرف توهین می کردند در موضعی مشکوک به یکباره مدافعین اشرف(غنی) و حکومت خائن و آمریکایی #افغانستان شدند و در راستای یک توطئه مکارانه آمریکایی ، مسئولین کشور را تشویق می کردند که به تله جنگ بی مورد با طالبان وارد شوند تا دولت جدید ایران با ورود به یک بحران تمام عیار از حل مشکلات انباشته شده توسط غربگرایان باز بماند .
این مدافعان اشرف برخلاف مدافعان شرف ، فقط لاف می زنند و حرافی می کنند و حتی آنقدر مردانگی ندارند که برای دفاع از ادعایشان تا میدان سر کوچه شان هم بروند چه برسد به میدان جهاد و کارزار جنگ ...
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
🔴فساد و سقوط
💢نماینده مجلس: بخاطر فساد و بیبند و باری و عدم قدرت، کسی حاضر به حمایت از دولت "اشرف غنی" نبود!
♦️"فداحسین مالکی" عضو کمیسیون امنیت ملی: هیچ دولتی، تمایل به حمایت از دولت اشرف غنی به دلیل فساد، بی بندوباری و عدم قدرت دولت مرکزی را ندارد.
♦️ ارتش افغانستان و فاطمیون، کسانی نبودند که به این سادگی زیر بار تصرف شهرهای افغانستان توسط طالبان بروند.
@Emam_kh
راز خوشبختی
تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود آنجا زندگی میکرد.
به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاری شد که جنب و جوش بسیاری در آن به چشم میخورد، فروشندگان وارد و خارج میشدند، مردم در گوشهای گفتگو میکردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی مینواخت و روی یک میز انواع و اقسام خوراکیها لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد.
خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح میداد گوش کرد اما به او گفت که فعلأ وقت ندارد که «راز خوشبختی» را برایش فاش کند. پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد.
مرد خردمند اضافه کرد:
اما از شما خواهشی دارم. آنگاه یک قاشق کوچک به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت: در تمام مدت گردش این قاشق را در دست داشته باشید و کاری کنید که روغن آن نریزد.
مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پلهها، در حالیکه چشم از قاشق بر نمیداشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت.
مرد خردمند از او پرسید:«آیا فرشهای ایرانی اتاق نهارخوری را دیدید؟ آیا باغی که استاد باغبان ده سال صرف آراستن آن کرده است دیدید؟ آیا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روی پوست آهو نگاشته شده دیدید؟»
جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود حفظ کند.
خردمند گفت: «خب، پس برگرد و شگفتیهای دنیای من را بشناس. آدم نمیتواند به کسی اعتماد کند، مگر اینکه خانهای را که در آن سکونت دارد بشناسد.»
مرد جوان اینبار به گردش در کاخ پرداخت، در حالیکه همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینت بخش دیوارها و سقفها بود مینگریست. او باغها را دید و کوهستانهای اطراف را، ظرافت گلها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب به کار رفته بود تحسین کرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت همه چیز را با جزئیات برای او توصیف کرد.
خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم کجاست؟»
مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است.
آن وقت مرد خردمند به او گفت:
«راز خوشبختی این است که همه شگفتیهای جهان را بنگری بدون اینکه دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش کنی».
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🏴 عاقبت سیاه پوشیدن برای آقا امام حسین(علیه السلام )#محرم
✨ پيامبر مهرباني(صلی الله علیه و آله و سلم ):
🔺 «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» بدرستى که حسین(علیه السلام ) چراغ هدایت و کشتى نجات است.
📚 بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۰۵.
🔻مصداق
🔸 یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی(ره) میگوید: در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب هايشان نیز سیاه بود.
🔹باتعجب از آقا سوال کردم: فکر نمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟ گفتند:فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء(علیه السلام )دارم.
🔸پرسیدم: چطور؟ فرمودند:پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از منبری های معروف زمان خود بود.مادرم هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.
🔹 روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟
🔸پدرم این حرف را برای مادرم بازگو میکند،مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر #امام_حسین(علیه علیه السلام ) نمیکنی تا بچه دار شویم؟پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم که نذر کنیم!
🔹 مادرم میگوید: حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم. اصلا شما نذر کن که امسال تمام ۲ماه محرم و صفر را برای امام حسین(علیه السلام ) از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
🔸 در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و همان سال هم مادرم باردار میشود و ۷ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
🔹 یک شب یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید و مي گويد: من یک سوال دارم.پدرم میگوید:آیا همسرشما باردار است؟ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
🔸ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) را زیارت کردم، حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و ۲ ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی، این بچه ای را که ۷ ماه است را حفظ میکنیم.
🔹 او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم. او را به نام من ابوالقاسم نام بگذار. حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟
🖤 صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🖤
@Emam_kh