🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 35 سوره نساء
🌸 وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِهَآ إِنْ يُرِيدَآ إِصْلَاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً خَبِيرا
ً
🍀 ترجمه: و اگر از جدایى میان آن دو (زن و شوهر) ترس داشتيد، پس داورى از خانواده ى شوهر، و داورى از خانواده ى زن انتخاب کنید. اگر این دو داور قصد اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو داور را به توافق مى رساند، زیرا خداوند، دانا و آگاه است.
🌷 #شقاق: جدایی
🌷 #بینهما: میان آن دو
🌷 #ابعثوا: برگزینید
🌷 #حکم: داور
🌷 #أهل: خانواده
🌷 #یوفق: توفیق می دهد
🌷 #عليم: دانا
🌷 #خبير: آگاه
🌸 اين آیه، همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. در این آیه، به مسأله بروز اختلاف ميان #زن و #شوهر اشاره نموده و مى فرمايد: و إن خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكما من أهله و حكما من أهلها: و اگر از جدایی میان آن دو ( زن و شوهر ) ترس داشتید، پس داوری از خانواده ی شوهر و داوری از خانواده ی زن انتخاب کنید. کلمه ی #شقاق در جایی به کار می رود که یک حقیقت به دو قسمت تقسیم می شود. #زن و #شوهر یک روح در دو پیکرند. اقدام براى اصلاح ميان زن و شوهر بايد سريع باشد. حرف فاء در جمله فابعثوا براى اقدام سريع است.
🌸 سپس می فرماید: إن يريدا إصلاحا يوفق الله بينهمآ: اگر این دو داور قصد اصلاح داشته باشند، #خداوند میان آن دو داور را به توافق می رساند. و برای اینکه به داوران هشدار دهد که حسن نیت داشته باشند در پایان آیه می فرماید: إن الله کان علیما خبیرا: قطعا خداوند دانا و آگاه است. #خداوند نیت ها را می داند و از آنها آگاهی دارد. برای اینکه کار به دادگاه عمومی کشیده نشود در دادگاه خانوادگی اختلاف میان زن و شوهر حل شود. این یکی از شاهکارهای دین #اسلام محسوب می شود.
🔴 براى رفع اختلاف میان زن و شوهر، و پیشگیرى از وقوع طلاق توسط دو داور در خانواده امتیازاتی مطرح است:
1⃣ #داوران، از هردو فامیل باشند تا دلسوزی، تعهّد و خیرخواهى بیشترى داشته باشند.
2⃣ این دادگاه در #خانواده ، نیاز به بودجه ندارد.
3⃣ رسیدگى به #اختلاف در این دادگاه درون خانواده ، سریع و در کمترین زمان انجام می شود. پرونده و مشكلات كارِ ادارى ندارد.
4⃣ #اسرار و علت اختلاف به بیگانگان نمى رسد و مسایل اختلافى در میان خودشان مى ماند.
5⃣ چون داوران از خود فامیلند، مورد اعتماد طرفین مى باشند. براى حل همه مشكلات، انتخاب #داور جایز است. حَكمین نمى توانند به طلاق و جدایى حكم كنند، مگر آنكه از طرفین اجازه داشته باشند.
🔹 پيام های آیه35سوره نساء 🔹
✅ علاج #واقعه قبل از وقوع باید كرد. نگرانى از جدایى كافى است تا اقدام به گزینش داوران شود.
✅ #زن و #مرد در انتخاب داور، حقّ یكسان دارند.
✅ مشكلات #مردم را با كمک خود مردم حل كنیم.
✅ همه را باخبر نكنيم و موج ایجاد نكنیم، یک #داور براى هر یک كافى است.
✅ همه مسایل را به #قاضى و دادگاه نكشانید، خودتان درون گروهى حل كنید.
✅ هرجا سخن از #حقّ و حقوق است، طرفین باید حضور داشته باشند.
✅ در انتخاب #داور باید به آگاهى، رازدارى و بناى اصلاح آنان توجّه كرد.
✅ هرجا حسن نیّت و بناى اصلاح باشد، توفیق الهى هم سرازیر مى شود.
✅ به #عقل و #تدبیر خود مغرور نشوید، توفیق را از #خداوند بدانید.
✅ باید حسن نیّت داشت، زیرا كه #خداوند، به انگیزه هاى همه آگاه است.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
جنجال می کنند تا پاسخگو نباشند
🔹می دانید چرا غربگراها اصرار به دوقطبی سازی در داخل ایران و تخطئه جمهوری اسلامی بر سر افغانستان دارند؟
♦️چون در غیر این صورت باید درباره سرنوشت دولت غربگرای اشرف غنی، سرانجام توسعه غربگرایانه، و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا توضیح دهند. بنا بر اعلام سازمان ملل "۹۷ درصد افغانها در خطر قرار گرفتن زیرخط فقر هستند".؛
🔹غربگرایان همچنین باید پاسخ بدهند که چرا آمریکا دولت غربگرا را تسلیم دیگر مهره خود (طالبان) کرد؟
♦️افغانستان عبرت های بزرگی در خود نهفته دارد که غربگراها به هیچ وجه مایل به بازخوانی آن نیستند؛ چه این که در این صورت، زیر پای شان (تمام چیدمان گفتمان کذایی شان) خالی می شود
✍ محمد_ایمانی
@Emam_kh
‼️تیمم در صورت ضرر داشتن
🔷فردی که به اعتقاد این که وضو یا غسل برایش ضرردارد (مثلاً مریض میشود) تیمم کند اشکال ندارد و نماز با آن صحیح است، ولی اگر پیش از آن که با این تیمم نماز بخواند بفهمد که ضرر ندارد، تیمم او باطل است و اگر بعد از آن که با این تیمم نماز بخواند فهمید که آب ضرر نداشته است بنابر احتیاط واجب باید وضو بگیرد یا غسل کند و دوباره نماز را به جا آورد.
📕منبع: رساله آموزشی امام خامنهای
@Emam_kh
🔴توضیحات دادستانی تهران درباره خروج از زندان دو محکوم مفاسد اقتصادی؛
♦️در پی انتشار اخباری در فضای مجازی در مورد مرخصی دو تن از محکومین اقتصادی، مرکز رسانه قوه قضاییه به نقل از دادستانی تهران گزارش داد؛ هادی رضوی قبل از انتشار خبر مرخصی اش در زندان به سر می برد و شایعه خارج از زندان بودن وی صحت ندارد.
مرخصی قبلی وی نیز به دلیل قانونی لزوم رد مال بوده است.
♦️رضوی در مدتی که پیشتر در مرخصی به سر میبرد بخش قابل توجهی از رد مال را انجام داده است.
♦️حسین فریدون در مرخصی استعجلالی و درمانی به سر می برد و با توجه به تجویز پزشکی قانونی، تحت درمان و مداوا قرار دارد. لذا مقرر شده که پس از اقدامات درمانی به زندان جهت ادامه تحمل حبس عودت داده شود.
@Emam_kh
✍ انواع نماز در قرآن
1⃣ نماز #شکر:
خداوند در سوره قریش می فرماید:
🔹" فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هٰذَا اَلْبَیْتِ (3)
چرا خداوند را عبادت کنیم؟
🔸 اَلَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (4)
پس به شکرانه این نعمت بزرگ باید پروردگار آن خانه را عبادت کنید.
2⃣ نماز #رشد:
این نماز کلاسش از نماز شکر بالاتر است خداوند می فرماید:
🌱إِنَّ اَلصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اَللّٰهِ أَكْبَرُ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ مٰا تَصْنَعُونَ (45عنکبوت)
نماز انسان را از زشتی باز می دارد این نوع نماز کارخانه ان سازی است.
3⃣ نماز #انس:
خداوند به حضرت موسی(علیه السلام )می فرماید:
🔻 أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِذِكْرِی (14طه)
نماز را برای یاد من به پادار.
چون نماز یاد خداست پس با یاد خدا انس می گیرید.
4⃣ نماز #قرب:
خداوند راه قرب و نزدیکی به خودش را سجده قرار داده است و می فرماید:
🔺 وَ اُسْجُدْ وَ اِقْتَرِبْ (19علق)
خداوند به پیامبر(ص) می فرماید :سجده کن تا به من نزدیک شوی.
.
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سرگذشت_واقعی #شهیده_زینب_کمائی
⭕️ #من_میترانیستم ⭕️
👈قسمت 9️⃣3️⃣
آقای هویدافر و خواهرش هر دو از معلم های دوره ی عقیدتی بودند. آقای هویدافر در یکی از جلسات از همه ی افراد کلاسی خواست که دعای نور حضرت زهرا (س) را حفظ کنند و در همان جلسه تأکید زیادی روی دعای نور کرده بود و قرار گذاشته بود که بعد از حفظ دعا توسط افراد کلاسی، تفسیرش را هم درس بدهد. زینب همان شب در خانه دعا را حفظ کرد. شب که خوابید، خواب عجیبی دید که آن خواب را صبح برای من تعریف کرد. زینب خواب دید که یک زن سیاهپوش در کنارش مینشیند و دعای نور را برایش تفسیر می کند. آنقدر زیبا تفسیر را می گوید که زینب در خواب گریه می کند. زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد می گیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد می دهد؛ کودکانی که در حکم انبیا بودند. زینب دعای نور را در خواب می خواند. البته نه خواندن عادی؛ خواندنی از اعماق وجودش، وقتی زینب دعا را میخواند، رودخانه و زمین و کوه هم گریه می کردند. زینب آن شب در عالم خواب حرف هایی را شنیده و صحنه هایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگر می داد. او از من خواست که خوابش را برای هیچ کس حتی مادرم تعریف نکنم.
با وجود روحیه ای که داشت، در جمع و کنار دوستان و دیگران خیلی عادی رفتار می کرد. با خوشرویی و لبخند با همه برخورد می کرد. یک روز قرار بود که از طرف جامعه ی زنان به اردو بروند. صبح زود با هم از خانه بیرون رفتیم. قرار بود او را به جامعه ی زنان برسانم و خودم به خانه برگردم. آنجا که رسیدیم، تعدادی دانش آموز و معلم جمع شده بودند. تا رسیدیم، زینب رفت یک سفره نان آورد و مقداری خرما و پنیر هم که از قبل تهیه کرده بودند، گذاشت و خیلی فرز و زرنگ، شروع به لقمه کردن نان و پنیر و خرما کرد. ساندویج درست می کرد و توی کیسه فریزر می گذاشت که در اردو به دخترها بدهد.خیلی از معلم ها نشسته بودند و نگاه می کردند، اما زینب تند تند کار می کرد. من بعد از رساندن زینب به آنجا به خانه برگشتم. در مسیر برگشت به خانه به زینب فکر می کردم. او خیلی زود توانسته بود آدمهای مثل خودش را پیدا کند و با جو شاهین شهر کنار بیاید. زینب در جمع از همه شادتر و فعال تر بود. کتاب های انجیل و تورات را گرفته بود و مطالعه می کرد. دوست داشت همه چیز را بداند و مقایسه کند.
مرتب از من می پرسید: مامان، اگر جنگ تمام شد، برمی گردیم آبادان؟ آبادان را خیلی دوست داشت. خیلی دلش می خواست دوره ی دبیرستان را در آبادان درس بخواند. با وجود علاقه ی زیادش به آبادان، توی شاهین شهر طوری زندگی می کرد و فعالیت انجام می داد که انگار برای همیشه قرار است آنجا بماند. هر روز ظهر که از مدرسه به خانه برمیگشت، اول به مسجد المهدی فردوسی می رفت، نماز ظهر و عصرش را به جماعت می خواند. اگر دستش می رسید، نماز صبح هم به مسجد میرفت. زینب از همه کس و همه چیز درس می گرفت. رادیو معلمش بود، خطبه های نماز جمعه ی تهران یا اصفهان را گوش می کرد و نکته های مهمش را می نوشت. روزنامه دیواری درست می کرد و ازسخنرانی های امام، خطبه های نماز، کتاب های آقای مطهری و شریعتی مطلب جمع می کرد و در روزنامه دیواری می نوشت. ی
ک شب سر نماز، سجده اش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم: مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی ای داری؟ با چشم های مشکی و قشنگش که از زور گریه سرخ شده بود، گفت: مامان، برای امام گریه می کنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار می آید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه می خورد. برای من که مادر زینب بودم و خودم عاشق امام بودم، این حرف ها سنگین بود. ازاینکه زینب اینهمه می فهمید رنج می برد، داغ شدم. کاشکی زینب این همه نمی فهمید. ای کاش کمتر رنج میبرد. ما در خانه می نشستیم و فیلم سینمایی نگاه می کردیم، زینب نمازمی خواند یا کتاب می خواند.
#ادامهدارد