مناظره شیخ بهائی با عالم سنی!
مرحوم شیخ بهایی در یکی از سفرهایش، با یکی از علمای اهل تسنن ملاقات نمود و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعی وانمود کرد.
دانشمند سنی که از علمای شافعی بود وقتی که دانست شیخ بهائی شافعی است و از مرکز تشیع (ایران) آمده به او گفت:...
#رشته_توییت
گفت:آیا شیعه برای اثبات مطلوب و ادّعای خود، شاهد و دلیل دارد؟
شیخ بهائی گفت: من گاهی در ایران با آنها روبرو شدهام میبینم آنها برای ادّعای خود شواهد محکمی دارند.
دانشمند شافعی گفت: اگر ممکن است یکی از آنها را نقل کنید.
شیخ بهائی گفت: مثلاً میگویند در صحیح بخاری (از کتب معتبر اهلسنّت) آمده؛ پیامبر(ص) فرمود: «فاطِمهُ بَضْعَه مِنِّی مَن آذاها فَقد آذانِی وَ مَن اَغْضبَها فَقَد اَغْضَبَنی»
«فاطمه(س) پاره تن من است، کسی که او را بیازارد، مرا آزرده و کسی که او را خشمگین سازد مرا خشمگین نموده.»
...و در چهار ورق دیگر در همان کتاب است:«وَ خَرَجَتْ فاطِمَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ هِی غاضِبَه عَلَیهِما»
«و فاطمه وفات کرد در حالی که نسبت به ابوبکر و عمر، خشمگین بود.»
جمع این دو روایت و پاسخ به این سؤال طبق مبنای اهلسنّت چگونه است؟
دانشمند شافعی در فکر فرو رفت چون با توجّه به این دو روایت، آن دو نفر عادل نبودند و لیاقت رهبری و خلافت امت را نداشتند.
پس از ساعتی تأمّل گفت: گاهی شیعیان دروغ میگویند، ممکن است این هم از دروغهای آنها باشد، به من مهلت بده امشب به کتاب «صحیح بخاری» مراجعه کنم...
...و صدق و کذب دو روایت فوق را دریابم، و در صورت صدق، پاسخی برای سؤال فوق پیدا کنم.
شیخ بهائی میگوید: فردای آن روز، آن دانشمند شافعی را دیدم، از او سؤال کردم که مطالعه و بررسی تو به کجا رسید؟
او گفت همانگونه که گفتم؛ شیعیان دروغ میگویند!
...من صحیح بخاری را دیدم، بین نقل آن دو روایت، بیش از پنج ورق فاصله است، در حالی که شیعه گفته چهار ورق فاصله است!!!
پینوشت: براستی عجب مغلطهای!!!
منظور وجود این دو روایت در آن کتاب است، خواه بین آنها پنج ورق فاصله باشد یا پنجاه ورق، چه فرقی میکند؟! چرا از حق فرار میکنند؟!
👤علیرضا گرایی
@Emam_kh
🖤
❣رهبر معظم انقلاب:
❤️🍃در زندگی حضرت فاطمهی الزهرا (سلام الله علیها) باید دقیق شد. با نگاهی نو آن زندگی را شناخت، فهمید و به معنای واقعی کلمه آن را الگو قرار داد.
@Emam_kh
11.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهتر نیست يلدارا اينگونه تعریف کنیم🤔
ی: یا صاحب الزمان❤️
ل: لِوایت راعَلَم کن🏳
د: دیگر جدایی بس است😔
ا: اللهم عجل لولیک الفرج
مطمئناً، میشود تعبیر این رویای
من
روزِ روشن میرسد بعد از شبِ یلدای من
"دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور"
فالِ حافظ گفت: از ره میرسد آقای من!
یلدایتان مهدوی🍉✨
شبتون به شادکامی و خوشی🌟
@Emam_kh
حضرت فاطمه عليها السلام :
مَن أصعَدَ إلَى اللّه ِ خالِصَ عِبادَتِهِ أهبَطَ اللّه ُ إلَيهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ ؛
حضرت فاطمه عليها السلام :
هر كه خداوند را بى پيرايه عبادت كند ، خداوند برترين مصلحتش را نثار او مى كند .
. همان ، ج 70 ، ص 249 .
🍁پاییزهمرفت!
⛄️ زمستانآمد
💖 حساب کن! با مهربانی
دل چند نفر را بدست آوردی
و با غرور شیشه دل
چند نفر را شکستی؟
🍁 مهربان باش که
دفتر خاطره هایت
آکنده از مهربانی باشد
وعشق و محبت....
💖 مهربانیرافراموشنکنیم
سلاااااام
روزتون سرشار از عشق به خدا🍁🍂
@Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هشتاد و نهم
✳️ عبداللهبنعباس؛ استاندار بصره
🔹امیدوار به تقوای ابنعباس
🔻[ عبداللهبنعباس را به استانداری بصره منصوب کردم و به مردم اطلاع دادم: ]
ای جماعت مردم، من عبداللهبنعباس را جانشین خودم در سرزمین شما قرار دادم. به سخنانش گوش فرا دهید و مادامی که او از خداوند و رسولش اطاعت میکند، شما نیز فرمان او را گردن نهید؛ اما اگر در میان شما بدعتی پدید آورد یا از حق فاصله گرفت، به اطلاع من برسانید تا او را از استانداری عزل کنم.
من امیدوارم که او را عفیف و باتقوا و پارسا بیابم و اگر او را به این مسئولیت برگزیدم، برای این بود که درباره وی چنین گمانی دارم. خداوند ما و شما را بیامرزد!
✳️ تذکرهایی به ابنعباس
[ و به عبداللهبنعباس سفارشهایی نیز کردم: ]
🔻ای فرزند عباس، تو را سفارش میکنم به رعایت تقوای الهی و اقامه عدل درباره کسانی که بر آنان ولایت داری. با مردم با چهره گشاده برخورد کن و به آسانی زمینه حضور آنان را نزد خودت فراهم ساز و با بردباری با آنان رفتار کن. تو را برحذر میدارم از خشم، که گذرگاه شیطان است. تو را برحذر میدارم از پیروی هوای نفس که از پیمودن راه حق بازت میدارد.
و متوجه باش که هر آنچه موجب تقرب تو به خدا باشد، موجب دوری تو از آتش نیز خواهد شد و هر آنچه تو را از خدا دور کند، به یقین موجب نزدیکی تو به آتش خواهد شد. خدا را بسیار یاد کن و غافلان مباش.
✳️ خروج از بصره
🔻[ هنگامی که میخواستیم از شهر بصره خارج شده و به سمت کوفه رهسپار شویم، با اشاره به لباس خودم، به مردم بصره گفتم: ]
ای مردم بصره، چه جای انتقاد از من است؟! به خدا سوگند، این لباسی را که به تن من است، خانوادهام بافتهاند.
[ و با اشاره به کیسه غذای خودم، به آنان گفتم: ]
ای مردم بصره، چرا باید از من انتقام بگیرید؟ به خدا سوگند، این خوراک من از مزرعهای که در مدینه دارم، تهیه شده است.
اگر از نزد شما با چیزی بیشتر از همین که میبینید بیرون رفتم، در پیشگاه خداوند از خیانتکاران باشم.
✳️ رعایت انصاف با مردم و احسان به آنان
🔻[ پس از خروج از بصره، نامهای از عبداللهابنعباس دریافت کردم که نشاندهنده وجود اختلاف بین مردم بود. در پاسخ وی نامهای نوشتم: ]
از بنده خدا علی، امیرالمومنین، به عبداللهابنعباس
اما بعد، حمد و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است و صلوات خدا بر سرور و سالار ما محمد که بنده و رسول خداست.
فرستاده تو نزد من آمد و آنچه درباره مردم بصره یاد کردی و چیزهایی را که پس از خروج من از بصره دیدی و شنیدی، به اطلاع من رساند.
🔻من نیز به تو خبر میدهم که مردم بصره چند گروه هستند: گروهی از آنان در اطاعت تو باقی می مانند؛ زیرا به تو امید دارند. گروهی از ترس مجازات دست به شورش نمیزنند. پس با کسانی که به تو دلبسته و امیدوارند، با رعایت عدل و انصاف و نیکی رفتار کن و با کسانی که هراسناک و نگراناند، اینگونه باش: عقده ترس را از دلهای آنان بگشای و آرامش خاطر برایشان ایجاد کن.
🔻متوجه این نکته هم باش که مردم بصره برای فرمانروایشان شأن و عظمتی معتقد نبودند و جز به اندکی از آنان، به بقیه احترامی نمیگذاشتند. به تذکرات من توجه کن و در رعایت آنها جدی باش. نیز به قبیله ربیعه نیکی کن و به همه کسانی که در نزد تو هستند، در حد توان خویش احسان کن. ان شاء الله. والسلام.
📚منابع:
۱. الجمل، ص۴۲۰
۲. مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص۹۸
۳. الامامة و السیاسة، ص۱۰۵
۴. نهج البلاغه، وصیت۷۶
۵. وقعة صفین، ص۱۰۵
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد......