۱۶ دی ۱۴۰۰
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه
به عشق ڪربلایت
دیده بر هم می گذارم
دلم را دست رویا می سپارم
ڪه شاید
بر ضریحت یابن الزهرا
سر گذارم
صلی الله علیک یا ایاعبدالله
شبتونحسینی💫✨
@Emam_kh
۱۶ دی ۱۴۰۰
۱۶ دی ۱۴۰۰
۱۷ دی ۱۴۰۰
۱۷ دی ۱۴۰۰
۱۷ دی ۱۴۰۰
عنه عليه السلام
العاقِلُ مَن أحسَنَ صَنائعَهُ ، و وَضَعَ سَعيَهُ في مَواضِعِه .;
امام على عليه السلام
خردمند كسى است كه احسانهاى خود را نيكو به جا آورد و كوشش خود را در جاى خود به كار گيرد.;
غرر الحكم : 1798.
۱۷ دی ۱۴۰۰
🌹 سلام
روزتون بخیر
آخر هفته تون پربرکت
نگاه خدا همراه
هميشگی لحظه هاتون
و ياد خدا در زندگیتون جاری
سلامتی و سعادت
در دنیا و آخرت نصیبتون
به حق حضرت زهرا (سلام الله)
▪ روزتون فاطمی
@Emam_kh
۱۷ دی ۱۴۰۰
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهارم
❇️ آغاز برخورد با معاویه در کوفه
🔸اطلاع رسانی به مردم
[ هنگامی که پس از پایان جنگ جمل به کوفه آمدیم، از شام اخباری رسید مبنی بر آمادگی معاویه برای جنگ، موضوع را به اطلاع مردم رساندم: ]
🔻ای مردم، بدانید که معاویه، فرزند ابوسفیان، با پادشاه روم قرارداد صلح و همکاری بسته و با لشکریان شام به سوی صفین حرکت کرده است و قصد دارد با شما بجنگد. اگر شما در این جنگ پیروز و سرافراز شوید، آنها دست به دامان پادشاه روم میشوند و از وی کمک خواهند خواست؛ اما اگر در این جنگ، آنها بر شما غالب شوند و پیروزی به دست آورند، بدانید که نه حجازی برای شما باقی میماند و نه عراقی.
🔻عجبا که معاویه به اهل شام چنین توهمی را باورانده است که آنها در جنگ دلیرتر و صبورتر از شما هستند! اما این سخن حقیقتی ندارد و به دور از واقعیت است؛ چرا که شما یا مهاجر و انصار هستید یا پیروان حقیقی مهاجر و انصار که در راه حق استوار ماندهاید، بر خلاف اهل شام که اهل شبهه هستند و در مسیر باطل گام مینهند!
🔻پس ساز و برگ جنگ را فراهم آورید و آماده نبرد شوید که هنگام ریختن خون ستمگران فرا رسیده است.
اما در مشورت برکاتی هست و من در این کار با شما مشورت میکنم. آنچه به فکر شما میرسد و در خاطر شما می گذرد، به من بگویید.
❇️ مشورت با یاران
[من با مهاجران و انصار مشورت کردم و نظرات آنها را درباره حرکت به سمت شام و مقابله با معاویه پرسیدم و گفتم: ]
🔻اما بعد، شما مردمی هستید که دیدگاههای خوب و رایی نیکو دارید، از ظرفیت و تحمل بسزایی برخوردارید، سخن حق بر زبان شما جاری میشود و اعمال و رفتار مبارکی از شما سر میزند. ما تصمیم گرفتهایم به سوی دشمن خویش که دشمن شما نیز هست حرکت کنیم. پس نظر مشورتی خود را با ما در میان بگذارید.
[ یارانم همرای بودند که راهی جز مقابله جدی با معاویه وجود ندارد و باید هرچه زودتر به سوی شام حرکت کرد.]
🔻[یکی از یارانم به نام ابوزینببن عوف، نیت خود را که اطاعت از من و گام برداشتن در این مسیر به فرمان من و گسستن روابط دوستی با دشمن، بوده را، بر زبان آورد و گفت: آیا چنین نیست، راهی که ما برگزیدهایم، حق روشن و حقیقت آشکار است و راهی که دشمن در پیش گرفته، بهحتم گمراهی آشکار و گناه بزرگ است!
به وی پاسخ دادم: ]
🔻آری، اگر تو در پاسخ این دعوت ما، برای یاری ما حرکت کرده باشی و در این یاریرسانی به ما، قصد صحیح و نیت الهی داشته باشی و به همین دلیل، رشته دوستی خویش را از آنان گسسته و با آنان اظهار دشمنی کردهای، من شهادت میدهم که تو ولیّ خدا هستی و در فرمانبرداری از خداوند گام برمیداری و در خشنودی خداوند غوطهور هستی. پس بشارت باد بر تو ای ابازینب!
📚منابع:
۱. الفتوح، ج۱، ص۱۹۶
۲. وقعه صفین، ص۹۲
۳. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۷۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
۱۷ دی ۱۴۰۰
2.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴اشکهای رهبر انقلاب هنگام توسل به حضرت حجت بن الحسن علیه السلام در حسینیه امام خمینی و هنگام قرائت دعای توسل؛ دیشب
@Emam_kh
۱۷ دی ۱۴۰۰
۱۷ دی ۱۴۰۰
⬅️شهید پورجعفری حدود ۳۰ سال از صبح تا شب همراه سردار سلیمانی بود و در آخر هم کنار او شهید شد. در یک برهه، حوالی سال ۹۵ که تصمیم میگیرد بیشتر به امور خانواده بپردازد ، بدلیل ملاحظات خانواده استعفا میدهد.
بعد از آن، شهید سلیمانی برای اولینبار برای مأموریت عازم سوریه میشوند درحالی که برخلاف همیشه پورجعفری همراهشان نبوده.
در آن سفر، شهید سلیمانی نامه ای را برای حسین پورجعفری می نویسد که بسیار خواندنی هست.
ظاهراً بعد از این نامه، شهید پورجعفری خانواده را راضی میکند و دوباره برمیگردند به سپاه قدس و نهایتا در کنار شهید سلیمانی به فیض شهادت میرسد.
متن این نامه خواندنی حاج قاسم به این شهید به شرح زیر تقدیم به شما
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . . . بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشتهام.
حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود.
حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند.
حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم.
حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر.
حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفط کنی.
حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی.
حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می شود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی.
اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم.
حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است.
حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است.
دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان.
حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. میدان
۱۷ دی ۱۴۰۰