eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
22هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رایحه انقلاب 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، مثل عطر گلهای بهاری است؛ هیچ کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد؛ پخش میشود، همه‌جا میرود؛ نسیم روح‌افزا و روان‌بخشی است که همه‌جا را به خودی خود میگیرد» ۱۳۹۳/۰۹/۰۶ @Emam_kh
🔻کسی که فعالیت تبلیغی علیه کشورش بکنه و اسناد طبقه بندی شده رو با هدف بر هم زدن امنیت کشور در اختیار غیر قرار بده.. 🔻تعجبی نداره برنامه‌ی زنده که باید توش پاسخگوی غلط هاش باشه رو ترک کنه❗️ ✍️ صمصام @Emam_kh
مکتب سردار سلیمانی به برکت حاج قاسم، من به بچه های شهدا وصل شدم. بچه ها دوست داشتند سردار سلیمانی را ببینند؛ بعضی از آن ها را به خانه اش می بردم. بلیت می گرفتم، صبح بیاید و شب برگردد. حاج قاسم می گفت: بلیطش را پس بده. فردا می رود. امشب می ماند... محال بود به خانواده شهید برود و هدیه ندهد. بیشتر انگشتری هدیه می داد. یکی از دوستانش، انگشتری به او هدیه داده بود؛ گویا چند میلیون می ارزید. می گفت: به حاج قاسم گفتم این انگشتری را مخصوص تو آورده ام؛ اما جلوی چشمم آن را به یک بچه شهید داد! 🇮🇷 🇮🇷 راوی: حجت الاسلام والمسلمین علی شیرازی 📚: حاج قاسمی که من می شناسم اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
‼️برخی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر 3⃣ اصرار بر گناه 🔷شخص گناهکار بر استمرار گناه، اصرار داشته باشد و اگر معلوم باشد یا حتی احتمال داده شود که بدون امر و نهی از خطا دست بر می دارد (یعنی معروف را به‌جا می آورد و منکر را ترک می کند)، امر و نهی او واجب نیست. ‼️برخی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر 4⃣ نداشتن مفسده 🔷امر و نهی، مفسده نداشته باشد؛ بنابر این اگر احتمال عقلایی داده شود که در اثر امر و نهی به آمر و ناهی یا به مسلمان دیگر، مفسده‌ای از قبیل ضرر جانی، آبرویی یا مالی برسد یا به حرج می افتند، امر و نهی واجب نیست، بلکه در مواردی جایز نیست. البته اگر معروف یا منکر از اموری باشد که برای شارع مقدس اهمیت زیاد دارد (مثل حفظ جان گروهی از مردم یا حفظ اسلام و مانند اینها)، باید اهمیت لحاظ شود؛ یعنی صرف ضرر و حرج در این گونه موارد، مانع وجوب امر و نهی نیست؛ بنابر این اگر ـ مثلا ـ اقامۀ حجت های الهی برای دفع گمراهی و ضلالت، متوقف بر بذل جان یک نفر یا بیشتر باشد، وجوب امر به معروف و نهی از منکر، ساقط نمی شود. نکته: امر به معروف و نهی از منکر در صورتی واجب است که شرایط چهارگانه، موجود باشند؛ بنابراین اگر امر و نهی یکی از شرایط را نداشته باشد (مثلاً مفسده داشته باشد)، امر و نهی واجب نیست؛هر چند شرایط دیگر را دارا باشد. 📕 منبع: leader.ir @Emam_kh
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍میگویند در روزگار قدیم مرد فقیری در دهی زندگی میکرد. یک روز مرد فقیر به همسرش گفت:می خواهم هدیه ای برای پادشاه ببرم.شاید شاه در عوض چیزی شایسته شان ومقام خودش به من ببخشد و من آن را بفروشم و با پول آن زندگیمان عوض شود همسرش که چغندر دوست داشت،گفت:برای پادشاه چغندر ببر! اما مرد که پیاز دوست داشت،مخالفت کرد وگفت:نه!پیاز بهتر است خاصیتش هم بیشتر است.بااین انگیزه کیسه ای پیاز دستچین کرد و برای پادشاه برد. از بد حادثه،آن روز از روز های بد اخلاقی پادشاه بود و اصلا حوصله چیزی رانداشت. وقتی به او گفتند که مرد فقیری برایش یک کیسه پیاز هدیه آورده، عصبانی شد ودستور داد پیاز ها را یکی یکی بر سر مرد بیچاره بکوبند. مرد فقیر در زیر ضربات پی در پی پیازهایی که بر سرش می خورد، با صدای بلند میگفت:«چغندر تا پیاز، شکر خدا!!» پادشاه که صدای مرد فقیر را می شنید ، تعجب کرد و جلو آمد و پرسید: این حرف چیست که مرتب فریاد می کنی؟ مرد فقیر با ناله گفت:شکر می کنم که به حرف همسرم اعتنا نکردم وچغندر با خود نیاوردم وگرنه الان دیگر زنده نبودم! شاه از این حرف مرد خندید وکیسهای زر به او بخشید تا زندگیش را سرو سامان دهد! واز آن پس عبارت پیاز تا چغندر شکر خدا در هنگامی که فردی به گرفتاری دچار شود که ممکن بود بدتر از آن هم باشد به کار میرود. @Emam_kh
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺سخنرانی استاد عالی ✍️موضوع: فرزندم از نماز فراریه! @Emam_kh
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوکنیدجامه را 👚👕👗👗👔👚👕👕👚 پاک کنیدخانه را، 🚿 گل بزنید قبله را، 🌷🌿🎋💐🌹🌺🌷🌹💐🌺💐 ماه رجب میرسد/ هوش کنیدمست را ،آب زنیددست را، 💦💧💦💧💦💧💦💧 💦🙌 سجده کنیدهست را 🙏، ماه رجب میرسد/سیرکنیدگشنه را ،آب دهیدتشنه را 🍶، دورکنیدغصه را ،ماه رجب میرسد/عفوکنید بنده را 💑، أرج نهید زنده را 👪 ،یادکنید رفته را ،ماه رجب میرسد. 🌼♻🌼♻🌼♻🌼♻🌼♻🌼🌿🌱💐🌻 امام باقر(علیه السلام) : ✨هرمومنی راکه دوست دارید رسیدن این ماه رابه اومژده دهید ♻پیشاپیش فرارسيدن ماه رجب رو تبریک عرض میکنم 🎀🙏🏼 @Emam_kh
رمان قسمت صدوبیستویکم حتی کلمه اي از دهانش در نیامد که مخاطبش من باشم... و حتی وقتی که هدیش هم آمد... نگاه هم دریغ میکرد از منی که زنش بودم... وبه قول خودش دست کشیدن ازم برایش ممکن نبود... و حاال انقدرخاطره ي آن روز شیرین با رفتار سردش کم رنگ شده بود... که گاهی اوقات فکر می کنم ابراز عالقه اش هم حاصل برانگیختگی احساسات مردانه اش بود... و شاید این میشد بی رحمانه ترین قضاوتم... نسبت به امیر عباسی که انصاف داشت و جوانمرد بود... حتی براي منی که کم تقصیر نبودم در ماجراي بد بخت کردنمان... دست آقاجون پشتم را گرم کرد... نگاهی انداختم... نگاهی مطمئن انداخت... و نگذاشت که چشمم بماند به راه پله اي که رد ادکلن امیر عباس هنوز پیچیده بود میانش ... قدم گذاشتم... انگار جان دادم... پله هاي بعدي که می رفتم هر لحظه جان از کالبدم رها میشد با تمام دلگیري هایم... صیغه را که می خواند انگار ناقوس مرگ در گوشم می پیچید... و به همین راحتی من تبدیل شدم به زن غریبه اي ... براي کسی که تمام عمرم،عمرم بود... جانم به جانش بسته بود... رشته پیوندمان پاره شد... و او انگار نه انگار روزي اعتراف کرده باشد به عاشقی... و همدمم بودن... انگار عجله داشت براي رفتن و نماندن... که دو سه باري به ساعتش نگاه کرد... بی آنکه نگاهم کند پاي برگه ي لعنتی امضا زد... و جعبه اي به سمتم هل داد... هنوز هم نگاه لعنتی اش روي هر چیزي می چرخید جز من... نگاهی به لباس رنگ روشنش کردم... لعنت فرستادم به دلی که به عزاي عشق نشسته بود و سیاه به تن کرده بود... نگاهی سوالی انداختم به جعبه ط مخملی قرمز که کوچک هم نبود... صدایش در آمد... همانطور با صلابت... محکم... - دینم... چیزي که باید می دادم... مهریت... لب گزیدم و خیره شدم... به بهایی که به بهانه خریتی که من کردم... و نتیجه اش این شد و امیر عباس پرداخت... حرفی نزدم براي بر نداشتنش... دل و دماغ چونه زدن نداشتم براي نگرفتن مهریه ام... سوئیچ ماشین را هم روي میز گذاشت... - مال توئه... میان حرفش آمدم... - نه مال شماست... بیشتر پولشو شما دادید... آرام تر ادامه دادم... با همان لحن غمگین آزار دهنده ام... - دیگه لازمش ندارم... سري تکان داد... - پس یه مقدارشو آقا جون داده ... که کم نیست،میخواي به جاش با همون پول یه ماشین دیگه بخرم برات... و من چشم گرداندم دنبال آقاجون... که ماهرانه تنها گذاشته بود مارا... - ،محیا؟!... صداي امیر عباس تکانم داد... ادامع دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀